eitaa logo
الگوی سوم | فاطمـــه محمّدی
297 دنبال‌کننده
126 عکس
84 ویدیو
1 فایل
✨﷽✨ در اینجا 🦋روایت‌های من🦋 را می‌خوانید. مادری که 🌱چند ترمی دانشگاه رفته 🌱چند ترمی هم درس دین خوانده و بزرگترین افتخارش این است که زیرسایه‌ی بانوی کریمه قم(س)،پای درس امامینِ انقلاب بنشیند و الگوی سوم را مشق کند. ارتباط با من: @f_mohammad_i
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 امروز که در دعای عرفه به این فراز رسیدی: لَمْ تُخْرِجْنِي لِرَأْفَتِكَ بِي وَ لُطْفِكَ لِي وَ إِحْسَانِكَ إلَيَّ فِي دَوْلَهِ أَئِمَّهِ الْكُفْرِ الَّذِينَ عَهْدَكَ وَ كَذَّبُوا رُسُلَكَ خدایا لطف کردی و مرا در حکومت پیشوایان کفر، همان‌ها که زیر قول‌شان زدند و حرف پیامبرانت را باور نکردند، به دنیا نیاوری. 💡اندکی درنگ کن و بیندیش سالار شهیدان(ع) چه زیبا یادمان داده شکرگزار این باشیم که زیر این پرچم به دنیا آمده‌ایم و داریم در این فضا نفس می کشیم... گرچه مشکلات هست ولی باید دست به دست هم بدهیم تا این مشکلات هم حل شود💪 ❗️ یادمان نرود اگر امروز بدون هیچ نگرانی، دست بچه‌ها را می‌گیریم و می‌رویم دعای عرفه، اگه از گوشه و کنار شهر، صدای دعای عرفه به گوش می‌رسد، به برکت همین جمهوری اسلامی‌ست...🥰 ۱۴۰۳/۳/۲۷ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون محبت پدرانه‌تون، سایه‌تون مستدااام بر سر ما😍 عیدتون مبارک❤️ لبتون خندون🌷 ببینید و لذت ببرید😍 ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
سلام بر خانواده ی مادرانه🥰 داستان از اونجا شروع میشه که چند ماهی بود من و همسر، اومده بودیم زیر یه سقف...سقفی که زیرش آرمان های مشترکی داشتیم نزدیکای عید غدیر بود... همون عیدی که بچه شیعه ها دلشون میخواد یه کاری بکنند، هر چند کوچیک... دلمون می خواست تو این عید، کل فامیل و دوست و آشنا رو مهمون کنیم😍 ولی خانوادهِ کوچیک ما، نوپا تر از اون بود که بتونه چنین کاری کنه...🥺 ولی دلمون تاب نیاورد هیچ کاری نکنیم😉 و اینطور شد که ایده تو خونه ما کلید خورد. چند سالی از اون روزا میگذره و ما این توفیق رو داشتیم که روز عید غدیر شله زرد پخش کنیم، گرچه در برابر میلیون میلیونی که تو این روز خرج میشه، شاید حتی نمیشه گفت نَمی بود در برابر دریا...😔 حالا، تو روزای منتهی به عید غدیر دلمون میخواد این کار رو گسترش بدیم و یه دستی به سر و روش بکشیم...میخوایم یه جور دیگه برای عید غدیر خرج کنیم... حالا دلمون میخواد شله زردمون رو با چلوکباب عوض کنیم و برسونیم به دست نیازمندان...همون ها که مولامون همیشه دغدغه شونو داشتن...😢 شماره کارتم رو براتون میفرستم که اگه دوست داشتید شما هم با ما تو این کار شریک بشید، از ۵۰ تومان تا هر چقدر دوست دارید... 🥰
6037997700685127
بنام فاطمه محمدی دولت آبادی 🌐 @f_mohaammadi
🌱 ذهنم را به سال ۱۴۰۰ سوق می‌دهم در روزهای منتهی به انتخابات بود که همسرم و دوستانش در جمکران مشغول تبیین انتخابات بودند و من و علیرضا در صحن نشسته بودیم به ذهنم رسید من هم شروع کنم به صحبت با اطرافیان ولی از درون می‌ترسیدم نکند چیزی بگویند و نتوانم پاسخ درست بدهم و بدتر شود؟ خیلی دو دل بودم، ولی در نهایت دل را به دریا زدم... سه زن در حوالی من نشسته بودند، فهمیدم خواهر هستند با لبخند به سمتشان رفتم و سلام کردم‌ و اجازه خواستم تا دقایقی وقت‌شان را بگیرم همین که فهمیدند برای انتخابات میخواهم حرف بزنم، خواهر بزرگتر گفت وای در خانه همه‌اش بحث،اینجا هم بحث🤦‍♀ ولی خواهر کوچکتر که دانشجو بود، انگار که سرش درد می‌کند برای این بحث‌ها، شروع کرد به اشکال و صحبت و... اول گذاشتم حرفهایش را بزند، بعد شروع کردم به پاسخ دادن. کم کم خواهر دیگر هم وارد بحث شد😁 برای خودم عجیب بود، من که می‌ترسیدم وارد گفتگو شوم، حالا حدود نیم ساعت، چهل دقیقه بود داشتیم حرف می‌زدیم.در انتها یادم می‌آید که گفت: حرفات درسته ولی من دیگه نمی‌خوام رای بدم...😐 من هم به او گفتم: باز بیشتر فکر کنید😊 صحبت که تمام شد،از من شماره تلفنم را خواست و من تقدیم کردم در درونم ناراحت بودم که نتوانسته بودم قانع‌اش کنم به رای دادن 🌀 گذشت... عصر انتخابات بود که اینترنت را روشن کردم تا نگاهی به اخبار انتخابات بیندازم. یک پیام هم برایم آمده بود، اسم مخاطب را که دیدم یادش افتادم "خانم جویا،مسجد جمکران" پیام را باز کردم از برگه ی رأی‌ اش پای صندوق، عکس گرفته بود و فرستاده بود و پایینش از من خواسته بود اگر رفتم جمکران برایش دعا کنم این شیرین ترین خاطره من از انتخابات ۱۴۰۰ بود، خاطره‌ای که هنوز شيرين است پی نوشت: تو بحث انتخابات فکر نکنین حرفی که می‌زنین همون موقع باید نتیجه بده، بعضی چیزا باید بخیسه تا ثمر بده. اصلا ما مامور به وظیفه ایم. نتیجه را به خدا واگذار کنیم ❤️ ۱۴۰۳/۳/۲۹ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که به انتخابات ۱۴۰۰ سفر کردیم بیاین یه فیلم زیر خاکی هم از اون روزا نشونتون بدم😁😁😍😍 علیرضا کوچولوی ما داره تبلیغ 😭 رو می‌کنه و میگه 😁 البته آخرش شبکه اش برفکی شد🤪 ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
🌱 یه چیزایی حال دل آدمو خوب میکنه...🥺 یکی از اعضای کانال که از نزدیک باهاشون در ارتباطم، این تراکنش رو زده... توضیحاتِ این تراکنش رو که خوندم، غبطه خوردم به درجه محبتشون به امام علی...❤️ دختر گلی که چند وقتیه پدرشون رو از دست دادند و حالا خودشون مشغول کار‌ و کسب روزی حلال اند💪 و چقدر قشنگ حقوقشونو، بیمه اهل بیت می کنند...🥺 پی نوشت: پدر و مادری که فرزندشون رو در راه اهل بیت پرورش می‌دهند، نه فقط در این دنیا، که در آخرت هم در برابر هر قدمی که فرزندشون در راه اهل بیت برمی‌داره، براشون حسنه نوشته می‌شه... و چی بهتر از این؟؟😍 بیایید برای شادی روح این پدر، دسته گلی از فاتحه و صلوات تقدیم کنیم💐💔 🌐 @f_mohaammadi
گاهی آدم دلش می‌خواد بشینه و نگاه کنه و لذت ببره❤️ چه چیزی قشنگتر از ارادت شیعه به مولاش؟ یه قرار دو طرفه... یکی از اقوام برای مراسم عید غدیر ۴۰۰ زده به کارتم ولی خواسته کسی از آشنایان متوجه نشه ❤️ خدا رحمت کنه پدری رو که رزق حلال میاره سر سفره خانواده اش و مادری که با مِهر اهل بیت بچه هاشو بزرگ می‌کنه نکنه گول تبلیغات دشمن رو بخوریم😢 این کشور، مملکت امام زمانه🥰 به برکت همین مملکته که ما الان می‌تونیم اینقدر راحت و آزادانه برای اهل بیتمون مراسم بگیریم آهای بچه شیعه هایی که دلتون برای مراسم اهل بیت می‌تپه نگذارید با مشارکت پایین تو انتخابات، دشمنانِ اهل بیت شاد بشن... همون دشمنایی که بچه های مظلوم غزه رو قتل عام می‌کنند😭 ولی اظهار می‌کنند دلشون شور ما رو می‌زنه😏 ۱۴۰۳/۳/۳۰ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
به نظرتون اینجا بچه ها مشغول چه کاری هستن؟😁😎 منتظر نظراتتون هستم😍 من مثل همیشه اینجام 👇👇👇 @f_mohammad_i 🌐 @f_mohaammadi
چرا همه فکر کردن این شکلات ها برای عید غدیره؟😁🙃 بریم ببینیم برای چیه؟ پس پست زیر رو ببین😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دیدن این گیف، فکر کنم متوجه بشید شکلات ها برای چیه☺️ ما بهش می‌گیم 🥰
🦋 با بچه ها توی هر لیوان،چند تایی شکلات رو با یه برگه قرار دادیم و به شکل سبد در آوردیم. بچه ها هم خیلی کمکم کردند. علیرضا مسئولیت گذاشتن شکلات و برگه تو لیوان رو بر عهده داشت😍 فاطمه زهرا هم مسئولیت خطیر تست شکلات ها و دستبرد زدن به شکلات های توی لیوان ها🤪 خلاصه اینا رو آماده کردیم تا بریم وسط میدون😎 میدونِ امروز ما پارک بود تا با یه تیر دو نشون بزنیم😁 هم بریم برای تبیین و گفتگو، هم بچه ها بازی کنند و بهشون خوش بگذره🥰 🌐 @f_mohaammadi
اولین گفتگوی امروزمون رو دوست دارید براتون بازگو کنم؟😁😑🥴 با دوستم به اولین خانوم نزدیک شدیم و با لبخند سلام دادیم دقیقا مثل این استیکر 😒 نگاهمون کرد و یه سلام خشکی داد بهش گفتم اجازه هست چند دقیقه وقتتونو بگیرم؟ این دفعه قیافه اش اینطوری شد😠 و یه نه محکم گفت😅 بهش گفتم مگه می‌دونید من می‌خوام چی بگم؟ این بار اینطوری 🤬 نگاهم کرد و گفت همون حرفای چرت و پرت و مزخرف همیشگی😐 ترجیح دادم ادامه ندم😶 و با یه لبخند اینطوری😊 نگاهش کردم یه تقدیمش کردم و گفتم یه پذیرایی کوچیکه اونم خیلی شیک گفت شیرینی تونم نخواستم😂 و اینطوری شد که به قول دوستم طوفاااانی شروع کردیم 😵‍💫🤪 🌐 @f_mohaammadi
الگوی سوم | فاطمـــه محمّدی
اولین گفتگوی امروزمون رو دوست دارید براتون بازگو کنم؟😁😑🥴 با دوستم به اولین خانوم نزدیک شدیم و با لب
چیه؟؟؟🙄🤪 نکنه فکر کردید قراره بگم چنین شخصی رو تونستیم تو یه ربع قانع کنیم که رای بده؟😅 نه جانِ دل! مسیر حق همیشه پر از پستی و بلندی بوده و هست و این چیزا، طبیعیه مهم اینه که در مسیری که انتخاب کردیم راسخ باشیم🥰 اتفاقا این تنها برخورد نامناسبی بود که امروز دیدیم خدا رو شکر بقیه گفتگوها خیلی دوستانه بود😍🤲 اگه مایلید گوشه هایی از این گفتگوها رو تو کانال براتون بگذارم موافقت خودتون رو در شخصی من اعلام کنید😘 🌐 @f_mohaammadi
🦋 خدمت به مادر همسر شهید چمران می‌گوید: یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید، حتی شبها». و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.» گفتم: از من تشکر می کنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این همه کارها می‏کنید.» گفت: «دستی که به مادرش خدمت می کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم. 🖤به مناسبت ۳۱ خرداد سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران دسته گلی از صلوات تقدیم روح بزرگ آن شهید مجاهد💐 🌐 @f_mohaammadi
می توانست الان در خانه باشد زیر باد کولر سرش هم روی بالشت نرمش باشد به جای اینکه با هر تکان ماشین، سرش تکان بخورد... ولی اینجاست... چون من نگران فرداهای او هستم... اگر تو هم نگران فرداهای فرزندت هستی، با من بیا... 🌐 @f_mohaammadi
enc_16274599765048664344074.mp3
2.26M
فضای خانه را معطر کنیم با ذکر اهل بیت(ع)❤️😍🥰❤️ ❤️تا عشق به سرزمین دل غالب شد 🔻مداح: حاج مهدی رسولی ⁣ 🌐 @f_mohaammadi
🌱 تو پارک اومدم با یه خانومی صحبت کنم، ولی اون پیش قدم شد برای صحبت😁 و اینطوری شد که علیرضا یه لیف کاسب شد😜 خدایی خیلی قشنگ بود نتونستم نه بگم😎🙃 🌐 @f_mohaammadi
🌱 دیروز وقتی از ماشین پیاده شدم فاطمه زهرا هنوز روی دستم خواب بود دستم دیگر گِزگِز می‌کرد وقتی رسیدم، تریبون آزاد در حال آماده شدن بود. روی یکی از صندلی‌ها نشستم تا کمی خستگی به در کنم جوْ کاملا دانشجویی بود این را می‌توانستی حتی از موزیک‌های پر شوری که در حال پخش بود، بفهمی😁 خیلی وقت بود از این فضاهای دانشجویی فاصله گرفته بودم، همین چند دقیقه کافی بود تا مرا به یاد کرسی‌های آزاد اندیشی دوران دانشگاه بیندازد... مجری شروع به صحبت کرد و من با صدای مجری به امروزم برگشتم. گِز گِز دستم نشان می‌داد هنوز فاطمه زهرا خواب است چشمانم را چرخاندم تا علیرضا را پیدا کنم،او را آن‌طرف ها مشغول بازی دیدم حالا می‌توانستم گوش‌هایم را به تریبون بسپارم مجری از حضار خواست تا بیایند و از دیدگاه‌ها و نظراتشان و حتی نامزد منتخب‌شان حمایت و دفاع کنند ولی کسی از خانم ها حاضر نشد برود!! تصمیمم را گرفتم بلند شدم و به جایگاه نزدیک شدم به سختی بچه بغل، میکروفن را هم گرفتم و شروع کردم به صحبت... از مادرانه هایم گفتم از نگرانی‌هایم برای آینده فرزندان این مملکت... حتی دلواپسی‌هایم برای فرزندان غزه از سندهای ۲۰۳۰ ای که ممکن بود دوباره به چرخه ی اجرا برگردد حرف هایم که تمام شد، سر جایم برگشتم فاطمه زهرا هنوز خواب بود... در دلم گفتم بخواب دخترکم که من بیدارم... ۱۴۰۳/۴/۱ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
🌱 مناظره سوم رو ما از اینجا داریم گوش می‌دیم🥰 بچه ها هم دیگه غر نمیزنن که حوصله شون سر رفته😅 شما هم مناظره‌ها رو دنبال کنیدااا 😉 🌐 @f_mohaammadi
سلامِ اولین شنبهِ تابستون ما رو از اینجا می‌شنوید😁✋ بچه هایی که بازی می‌کنند و مامانی که کتابش رو دستش گرفته به امید اینکه بتونه چند دقیقه کتاب بخونه😅 برای یه مامان مهم نیست چند سطر یا چند صفحه، مهم اینه که از تمام فرصت‌هایی که برای مطالعه پیش میاد استفاده کنه🙃 ۱۴۰۳/۴/۲ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi
••✾•🍃🌺🍃•✾•• امام علی (ع) : همانند طبیب مداوا کننده‌ای باش که دارو را جایی به کار می‌بَرَد که سودمند است. منبع: نهج البلاغه، حکمت ۱۷۷ ••✾•🍃🌺🍃•✾•• پی‌نوشت : دارو اگر به وقتش خورده نشود نه تنها نتیجه نمی‌دهد بلکه گاهی نتیجه عکس به دنبال دارد. نصحیت‌ها و کمک‌ها و حتی مهربانی‌های ما هم به فرزندان باید در جای خودش باشد تا نتیجه بدهد. نه زودتر، نه دیرتر! 🌐 @f_mohaammadi
🌱 بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود امروز، وقتی چادر سر کردم و سبد رزق ها را برداشتم، با خودم فکر کردم یعنی امروز قرارست این رزق‌ها به دست چه کسانی برسد؟🤔 از دلم گذشت امروز که روز ولادت امام هادی(ع) ست، چه خوب است از ایشان مدد بگیرم😍 تا خودشان هر آنچه خیر است در مسیرم قرار دهند... حالا که به عصر فکر می‌کنم نمی‌دانم کدامشان خیر بود؟ 🌀 شاید خیر نشستن پای صحبت پیرزنی بود که می‌گفت چرا رای ندهم؟ از ابتدای انقلاب رای داده ام و همچنان با قوت رای خواهم داد. 🌀 یا زنی که می‌گفت دور قبل رای نداده ولی الان دوست دارد به کسی رای دهد که راه شهید رئیسی را ادامه دهد. 🌀 یا زنی که گلایه داشت از کوچک شدن سفره اش و شروع کرد به درد و دل و وقتی از دردهایش می‌گفت بغضی در صدایش بود و سعی می‌کرد به چشمان من نگاه نکند...😢🥺 🌀 یا زنی که از خوشحالی اش می‌گفت که بعد از چندین سال قرارست خانه دار شوند😍 و مسکن ملی‌شان در حال ساخت و ساز است و می‌خواهد به کسی رای دهد که روند ساخت همینطور پر قدرت پیش رود.💪 احساس می‌کنم امروز امام هادی(ع) چه زیبا همه را برایم خیر قرار داد، شاید بخاطر همین وقتی شب شده بود و قرار بود به خانه برگردم، ناراحت بودم😔 چرا که دلم می‌خواست همچنان پای صحبتشان بنشینم...❤️ ۱۴۰۳/۴/۲ ✍ فـ.مُحَـمـَّدِےْ 🌐 @f_mohaammadi