کتاب «سِرِ زندگی»روایتیست از دلِ زنی که ایستاده ماند…
از مادری که میان اشک و ایمان، تصمیم گرفت پسرش را به جبهه بفرستد؛
نه از سرِ دلسردی، که از عمق یقین.
«سَرِ زندگی» قصهی عزتِ زنی است که نامش با صبر معنا میشود،
و هر سطرش بوی دلتنگیِ مادرانه میدهد… 🌾
🔍 عنوان کتاب: سَرِ زندگی
✍🏻 نویسنده: اکرم جهانی
🪶 زندگینامه: خانم عزت سرزنده
🔖 قالب: زندگینامه
#زندگی_نامه
#برای_زنده_نگهداشتن_یاد_شهدا_کتاب_بخوانیم 📚
#شهدا_ستاره_نبودند_ستاره_شدند ⭐
┄┅┅┈⊰᯽📖᯽⊱┄┅┅┈
مهمان ما باشید
@f_setareha
پردهی پنجره را میانداختم، مینشستم و با خودم فکر میکردم…
حق دارد؛ ما به ناصر و سعید اجازه داده بودیم، هرچقدر آن دو پسرمان بودند، حمید هم هست.
با خودم میگفتم: ما این بچه را برای دلِ خودمان نگه داشتهایم؛ از ترس است؟ از دلتنگی؟ یا هرچه که هست…
من مادرم؛ همانقدر که مادر آن دو بودم، مادر این یکی هم هستم.
رهایم را بلند بلند برای آقا روشن گفتم و آخرش گفتم:
«خلاصه، من به حمید اجازه میدهم برود جبهه… شما خودتان میدانید.» 🌾
#زندگی_نامه
#برای_زنده_نگهداشتن_یاد_شهدا_کتاب_بخوانیم 📚
#شهدا_ستاره_نبودند_ستاره_شدند ⭐
┄┅┅┈⊰᯽📖᯽⊱┄┅┅┈
مهمان ما باشید
@f_setareha
ناصر نیامد، ما رفتیم...
از جلسه توجیهی آمدم بیرون. روبه روی بانک ملی تلفن عمومی بود...
#زندگی_نامه
#برای_زنده_نگهداشتن_یاد_شهدا_کتاب_بخوانیم 📚
#شهدا_ستاره_نبودند_ستاره_شدند ⭐
┄┅┅┈⊰᯽📖᯽⊱┄┅┅┈
مهمان ما باشید
@f_setareha