لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای چراغ دل ویرانه ی من
نظری کن به من و خانه ی من
خانه بعد از تو شده غمخانه
شمع یاد تو و ما پروانه
گریه داریم نهان از دشمن
من به طفلان تو، طفلان بر من
زود ای لاله ی من پژمردی
کاش همراه مرا می بردی
همه شب تا به سحر پیوسته
می کنم ناله ولی آهسته
تا نظر بر در و دیوار کنم
یاد آن پهلو مسمار کنم
ای حمایتگر من خیز و ببین
فاتح بدر شده خانه نشین
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
آنکه یک عمر سرافرازی کرد
چرخ با هستی او بازی کرد
هیچ پرسی به چه روز افتادم
رفتی و کرده ای دشمن شادم
آنکه می خواست ز پا بنشینم
شادمانست که من غمگینم
فرصتی تا که مناسب جوید
این سخن با دگران می گوید
رشته ی صبر علی پاره شده
چاره ساز همه بیچاره شده
علی انسانی
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها، با ضرب سبلی
همه دار و ندارم را گرفتند
الهی! کوثرم کو؟ دلبرم کو؟
گلم کو؟ هستی ام کو؟ گوهرم کو؟
علی تنها و دلخون مانده افسوس
یگانه مونس و تاج سرم کو؟
الهی! کلبه ام را غم گرفته
دل محزون من ماتم گرفته
شرار شعله های در ندیدم
گلم را خصم از دستم گرفته
الهی! سینه من کوی درد است
گلستان سرورم سرد سرد است
عزیزم فاطمه از رنج مسمار
رخ مهتابی اش غمگین و زرد است
الهی! دست من را بسته بودند
حریم خانه ام بشکسته بودند
به ضرب تازیانه آن جماعت
تن مرضیه را آزرده بودند
**
الهی! غمگسارم، سوگوارم
شبست و طاقت رفتن ندارم
فلک با من سرسازش ندارد
بدون فاطمه نالان و زارم
الا ای تیرگیهای شب، ای خاموشی صحرا
زمینها آسمانها کهکشانها گوش سر تا پا
ببینید از دل بشکسته آوای که میآید
که نزدیک است بنیاد فلک را برکند از جا
کدام افتاده از پایی به خاک تیره افتاده
که گویی خاک، معشوق است و او چون عاشقی شیدا
به پای نخلهای کوفه اشک کیست میبارد
که آب از چشمهی چشمش بنوشد نخله خرما
به ناگه در مناجات و نوای ذکر حق دیدم
امیرالمومنین را محو ذات خالق یکتا
نه خوفش از جحیم و نی هوای جنتش بر سر
نه در افسوس دیروز و نه در اندیشه فردا
زخشم افکنده براعضای دنیا لرزه و گوید
که ای دنیا چه میخواهی از علی و عالی اعلی
من از آغاز عمر خود طلاق دائمت گفتم
به چشمم دورتر شو (غرّی غیری) ای دنیا
ز کل گنجهایت دوست تر دارم
که طفلی بی پدر لب وا کند گوید به من بابا
بگرد ای آسمان دیگر نیابی رهبری چون من
که با اشک یتیمی هستی خود را کند سودا
امیرالمومنین و ظلم بر بیچارگان هرگز
امام المتقین و ظلم بر افتادگان حاشا
چه شبهایی که نان دادم به سائل ها بشنیدم
که می گفتند یا رب از علی برگیر داد ما
نه آن سائل مرا بشناخت در دامان تاریکی
نه من در نزد او کردم برایش نام خود افشا
تو هم دنیا چو آن سائل مرا نشناختی هرگز
که خون کردی دل زار مرا پیوسته بی پروا
تو پیش دشمنان دست توانای مرا بستی
تو پیش چشم من سیلی زدی بر صورت زهرا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه
#سرود_پایانی
🔹لبیکِ یا زهرا🔹
کوثرِ رسولالله! جانِ حضرت خاتم!
با قیام تو برپاست، تا قیامت این پرچم
روزی که آتشِ فتنهها برپا شد
با خروش اشکت، دین حق اِحیا شد
تا پای جان ماندی، در غربت با مولا
جان تو یا زهرا، فدای مولا شد
ندبههای تو غوغا، خطبههای تو غرّا
قامت صبرت نشکست، تو شکستی دشمن را
«لبیکِ یا زهرا، لبیکِ یا زهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جلوهگر شد آیاتت، در قیامِ روحالله
نور یک نگاه تو، شد برای ما مصباح
تا پای جان هستیم، در این راه آماده
در راهت لالهها، روی خاک افتاده
فدای حسینت، صدها یاس پرپر
همچون سلیمانی، همچون فخریزاده
از شهیدان میخوانیم، با ولایت میمانیم
تا ظهور خونخواهت، همه مردِ میدانیم
«لبیکِ یا زهرا، لبیکِ یا زهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نام تو چه جاویدان، یاد تو چه پاینده
تا همیشه میمانی، در دل جهان زنده
فریادت ای سردار، دارد عطر مولا
لِلظّالِمِ خَصما، لِلمَظلومِ عَونا
در خط مقدم، همچنان میجنگی
تو هستی در غزه، تو هستی در صنعا
وعدۀ ما ای سردار، سحرِ دیدارِ یار
در کنارت میجنگیم، تا شکستِ استکبار
«لبیکَ یا مولا، لبیکَ یا مولا»
شاعر: #یوسف_رحیمی
🌐 shereheyat.ir/node/4936
✅ @ShereHeyat_Nohe
#حضرت_امالبنین_زمینه
#زمینه
همه میگن ام بنینم اما
حالا که من دیگه پسر ندارم
دست علمدارمنو بریدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن آبروی پسرم رو بردند
خبر آوردند که سه شعبه ها به مشکش خوردند
خبر اوردند خبرش رو به حرم آوردند
پسرم تشنه لب آب افتاد
بفدای لب عطشان حسین
پسرم غریب و تنها جون داد
بفدای لب عطشان حسین
......
چرا رباب اینهمه غصه داره
بگید منم شبیه اون ببارم
مشک علمدار منو دریدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن پسر رباب و با تیر زدن
خبر آوردن که به دست همه زنجیر زدند
خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدند
پسرم آب شد از شرم رباب
بفدای سر طفلان حسین
پسرم آب نخورده لب آب
به فدای لب عطشان حسین
......
کوچه به کوچه کاروان و بردند
میخوام سر از رو خاکا برندارم
جسم علمدارو به خون کشیدن
فک نکنید که من خبر ندارم
خبر آوردن روسری هارو به غارت بردند
خبر اوردن دخترارو به اسارت بردند
خبر اوردند گوشواره هارو غنیمت بردند
پسرم رو سنگ بارون کردند
بفدای صوت قرآن حسین
سرم بچه م رو پر از خون کردند
بفدای لب عطشان حسین
#مهدی_نظری
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺سبک شعر بالا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️مداحی زیبا از حاج حسین سیب سرخی
✅کبوتر مدینه پر نداره
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
به نبی و خدیجهی اطهر
به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ"
از نماز شب است بالاتر
نیت دستبوسی مادر
طب و مرهم نبود و هرگز نیست
برکتی هم نبود و هرگز نیست
در دو عالم نبود و هرگز نیست
از دعاهای خیر او بهتر
چهره اش نور کهکشان دارد
در دلش مهر بی کران دارد
با همین قامت کمان دارد
زیر پایش بهشت سرتاسر
دشمنان رسول می لرزند
داده حق بر رسول خود فرزند
صد هزاران پسر نمی ارزند
بر رسول خدا به این دختر
هست زهرا سراسر قرآن
بین احزاب و فاطر و لقمان
آل عمران و مریم و فرقان
قدر، انسان، تبارک و کوثر
فاطمه خود تعالی خود شد
عزت لایزالی خود شد
در همان خردسالی خود شد
مادر مهربانِ پیغمبر
مادر کربلا و عاشورا
حجت الله بر حجج، زهرا
در میان تمام اهل کسا
فاطمه می شود فقط محور
فاطمه کیست؟ صاحب افلاک
جلوه ی رب العالمین در خاک
طبق نص روایت لولاك
نیست از فاطمه کسی برتر
#روز_مادر دعا دو چندان کن
یاد، از رفتگان فراوان کن
یاد، از مادر شهیدان کن
یادی از مادر علی اصغر
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_سرود
چراغونه خونه ی طاها
خنده نشست رو لب مولا
سورهی کوثر شده نازل
فاطمه اومده به دنیا
آرومه تو آغوش بابا
زهرا سلام الله علیها
پیغمبر میخونه فداها..........ابوها
چه دختری ام ابیها
اللهم صل علیها
همهی زندگی مولا..... یازهرا
یازهرا یازهرا یازهرا
حور و ملک محو تماشاست
تو خونهی نبی چه غوغاست
بریم برای عرض تبریک
ولادت حضرت زهراست
بانویی که نداره همتا
فاطمه سیدةالنسا
بهترین مادره تو دنیا.....یازهرا
صدیقة الکبری یازهرا
انسیة الحورا یازهرا
ذکر لب مولا یازهرا........یازهرا.
یازهرا یازهرا یازهرا ۳ یازهرا
نور خدا روی زمینه
بانویی که عرش نشینه
اومده تا بگه به عالم
علی امیرالمومنینه
شفیعه ی شیعه تو محشر
همسر وصی پیمیر
ذکر لب زهرای اطهر ....... یاحیدر
نور و قدر و یاسین و کوثر
برا مرتضی یار و یاور
ضربان قلبش یاحیدر ....یاحیدر
یاحیدر یاحیدر یاحیدر...... یاحیدر
#عبدالزهرا
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
آموزش مداحی و مرثیه خوانی
مؤسسه ستایشگری
https://eitaa.com/joinchat/3135111297Cffa5bbd323
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
هر دل خسته را قرار آمد
جلوه ی سبز روزگار آمد
ماه تابان خانه ی سجّاد
پیک خورشید زرنگار آمد
ذکر اذن دخول ماه رجب
سبب فیض کردگار آمد
پنجمین یا وجیهاً عندالله
صاحب لطف بی شمار آمد
برق تیغ کلام او غوغاست
مردی از نسل ذوالفقار آمد
در بیان عقاید شیعه
بس روایات او به کار آمد
در زمستان سخت سرماسوز
او نمایان شد و بهار آمد
آمده رونق تکامُل ما
ایّهاالباقر توسُّل ما
مردگان را حیات می بخشد
عاشقان را ثُبات می بخشد
به دلی که اسیر غم باشد
او مسیر نجات می بخشد
با دعای قنوت نیمه شبش
تشنگان را قنات می بخشد
یادی از او به نوکر ، آرامش
در زمان وفات می بخشد
جوهر شعر از نفس افتاد
او به شاعر دوات می بخشد
او به هر کس که تشنه ی عشق است
صد هزاران فرات می بخشد
لطف او لطف بی کران حسن
او به عالَم برات می بخشد
باقرالعلم خیمه ی سادات
یک نفس من جدا از او ؟! هیهات
در نگاهش محبت مادر
قامت او قیامت حیدر
زیر پایش تلاطم زمزم
چشم او فیض چشمه ی کوثر
یوسف خانواده ی زهرا
دل ربود از قبیله ی دلبر
بزم تیغ و ترنج آماده ست
محو خورشید چشم صد اختر
محضر جابر بن عبدالله
آمده با سلام پیغمبر
هیبت هاشمی ست سر تا پا
سیره ی فاطمی ست سر تا سر
مطمئنّم به ما حواسش هست
در زمان شلوغی محشر
شاهد صحنه ی جدایی هاست
مرثیه خوان کربلایی هاست
غم گودال را خودش دیده
تن پامال را خودش دیده
نوه ی شاه کربلای شهید
شاه بی حال را خودش دیده
آنکه دور تن امام زمان
قوم دجّال را خودش دیده
آنکه دور حریم آل الله
رنج اِشغال را خودش دیده
آنکه با خیمه ها اسارت رفت
زخم خلخال را خودش دیده
کوفه تا شام ، کنج ویرانه
زن غسّال را خودش دیده
ماجرای رقیه یادش هست
داغ همسال را خودش دیده
وضع او مقتل مجسّم بود
روز و شب های او محرّم بود
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e