eitaa logo
تکیه مداحی فابک للحسین علیه السلام
145 دنبال‌کننده
16 عکس
29 ویدیو
16 فایل
ارتباط با مدیر emadi99@
مشاهده در ایتا
دانلود
به نبی و خدیجه‌ی اطهر به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ" از نماز شب است بالاتر نیت دست‌بوسی مادر طب و مرهم نبود و هرگز نیست برکتی هم نبود و هرگز نیست در دو عالم نبود و هرگز نیست از دعاهای خیر او بهتر چهره اش نور کهکشان دارد در دلش مهر بی کران دارد با همین قامت کمان دارد زیر پایش بهشت سرتاسر دشمنان رسول می لرزند داده حق بر رسول خود فرزند صد هزاران پسر نمی ارزند بر رسول خدا به این دختر هست زهرا سراسر قرآن بین احزاب و فاطر و لقمان آل عمران و مریم و فرقان قدر، انسان، تبارک و کوثر فاطمه خود تعالی خود شد عزت لایزالی خود شد در همان خردسالی خود شد مادر مهربانِ پیغمبر مادر کربلا و عاشورا حجت الله بر حجج، زهرا در میان تمام اهل کسا فاطمه می شود فقط محور فاطمه کیست؟ صاحب افلاک جلوه ی رب العالمین در خاک طبق نص روایت لولاك نیست از فاطمه کسی برتر دعا دو چندان کن یاد، از رفتگان فراوان کن یاد، از مادر شهیدان کن یادی از مادر علی اصغر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ بر لب اهل مناجات و سحر جان می‌رسد رفته‌رفته وقت مهمانی به پایان می‌رسد عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است آخر مهمانیِ مولا، پشیمان می‌رسد در شب قدرش، همه بستند بار خویش را یک نفر جا مانده و با چشم گریان می‌رسد تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می‌شود سوی او فوراً خدا لبیک‌گویان می‌رسد بر سر این سفره تا هستیم، بر دل‌های‌مان.‌‌.. دائماً انوار لطف حیِّ سبحان می‌رسد سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم هرچه بر ما می‌رسد، از لطف ایشان می‌رسد تا که یک ذره فقط احساس غربت می‌کنیم بر سر ما دست آقای خراسان می‌رسد رزق آب و نان رعیت‌های این خانه فقط از عطای سفره‌ی بابای سلطان می‌رسد ** غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می‌رسد از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان ارث از مادر به اولادش فراوان می‌رسد ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر تا به محراب دعا افتان و خیزان می‌رسد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از غربت پیمبر، داور به گریه افتاد توحید روضه‌خوان شد، کوثر به گریه افتاد از داغ زهرِ آن دو، ملعونه، جسم احمد‌‌‌_ می‌سوخت آن چنان که، بستر به گریه افتاد وقتی که بی حیا گفت: "إنّ الرَّجل، لَیَهجُر" جبریل ناله سر داد، منبر به گریه افتاد هم دختر نبی بود، هم مادر پیمبر بدجور مادرانه، دختر به گریه افتاد یاد "حُسینُ مِنّی..." با جدّ خویش می‌سوخت آمد حسین، نزدِ دلبر به گریه افتاد تا حکم صبر را داد احمد به مرتضایش خیره به همسرش شد، حیدر به گریه افتاد در بین کوچه کشتند، آقای ما حسن را از بعد آن دوشنبه، مضطر به گریه افتاد رفت و ندید احمد، زهرا میان آتش_ آن قدر ناله سر داد، تا" در" به گریه افتاد بعد از هجوم دشمن، تا دید میخ در را از غربت امیرش، قنبر به گریه افتاد روز دهم شد و شمر آمد میان مقتل آن قدر ضربه زد که خنجر به گریه افتاد با قد خم رسید و در بین قتلگه دید_ فرزند بی سرش را، مادر به گریه افتاد جوری در آن هیاهو فریاد زد: "بُنیّ..." تا صبح روز محشر، نوکر به گریه افتاد ✍️ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e