eitaa logo
تکیه مداحی فابک للحسین علیه السلام
218 دنبال‌کننده
33 عکس
49 ویدیو
16 فایل
ارتباط با مدیر emadi99@
مشاهده در ایتا
دانلود
غبار بهشت🌹 «ماجرای شیعه شدن خلیعی شاعر با عنایت امام حسین(علیه‌السلام)» ○ خلیعی اهل «موصل» و ساکن «حله» بود، پدر و مادرش ناصبی بودند و مادرش نذر کرد که اگر خدا به او فرزند پسری عنایت فرماید او را در راه (علیه‌السلام) قرار دهد اما نه برای خدمت در این مسیر، بلکه او را برای راهزنی و آزار و اذیت و کشتن زائران (علیه‌السلام) سر راه کاروان زائران امام حسین (علیه‌السلام) بفرستد!!! ● خدای متعال به او فرزند پسری داد و این پسر بزرگ شد و به سنی رسید که آن زن می‌توانست به نذرش ادا کند؛ موضوع را با فرزندش مطرح کرد و او هم خواست مادر را پذیرفت. ● خلیعی به بیابان‌های منطقه «مسیب» رفت و در کمین زائران (علیه‌السلام) مدتی منتظر ماند تا وقتی کاروانی از زائران امام حسین (علیه‌السلام) از راه می‌رسد به آن‌ها حمله کند و نذر مادر را ادا نماید، هنوز کاروان از راه نرسیده بود که خواب بر چشمان او غلبه کرد و قافله زائران امام حسین (علیه‌السلام) از راه رسیدند، اما علیرغم سروصدای کاروان و گردوغباری که از آمدن آن‌ها به پا شده بود از خواب بیدار نشد؛ گردوغبار کاروان لباس و بدن او را هم فراگرفت. در همان حال «خلیعی» در خواب دید که صحنه قیامت برپاشده است و فرمان رسید که او را به آتش بیاندازند، او را به میان آتش انداختند اما گردوغباری بر بدن و لباس او وجود داشت که او را از سوختن و گرمای آتش، در امان نگه می‌داشت، در عالم خواب متوجه شد که این گردوغبار، گردوغبار کاروان زائران امام حسین (علیه‌السلام) است که بر بدن و لباس او نشسته است و به برکت آن، از آتش عذاب الهی در امان مانده است. ● «خلیعی» از خواب بیدار شد؛ فهمید که اشتباهی بزرگ کرده است، از کرده خود پشیمان شد و از قصد خود بازگشت و همان‌جا توبه کرد و تصمیم گرفت به برود؛ با دلی پر از اضطراب و نگرانی به کربلا رفت و به حرم مقدس امام حسین (علیه‌السلام) وارد شد و عرض ادب کرد و به خاطر قصد گذشته خود، از درگاه آن حضرت پوزش طلبید و دو بیت سرود و بدین ترتیب او از دوستان خالص و پاک اهل‌بیت رسالت شد و موردعنایت و الطاف ویژه آن خاندان گرامی (علیهم‌السلام) قرار گرفت. 🌹 یکی از عنایاتی که از سوی اهل‌بیت (علیه‌السلام) به «خلیعی» شد و به سبب آن، او را خلیعی یا خلعی نامیدند جریانی است که یک روز وارد حرم (علیه‌السلام) شد و قصیده‌هایی در مدح آن حضرت سرود، در اثناء خواندن این قصیده بود که پرده‌های درب حرم بر شانه او افتاد و در واقع این خلعت و هدیه‌ای بود که از طرف آن حضرت به او داده شد و ازآن‌پس او را «خلیعی» یا خلعی نامیدند و او خود به همین واژه تخلص می‌کرد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
- حضرت آیت الله ، گزیده گوی بود و سرشار از (سکوت)می فرمود : «اگر توانستی این لب ها را بدوز تا درهای دیگر برایت باز شود.» ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail