ساعت سه شب از بیمارستان به خونه میرفتم.
تو آسانسور یکی از بیمارا با من همراه شد.
اون رو میشناختم
بیمار اتاق 205 بود
پیرمردی لاغر و اخمو
با لباس بیمارستان توی آسانسور کنار من ایستاده بود
_آقای پارکر این موقع شب باید توی تختتون باشید
با سکوت عجیبی به روبه رو خیره شده بود
اسانسور ایستاد
دیدم که آقای پارکر وارد دسشویی شد
ازونجا رد شدم
از یک پرستار پرسیدم
_بیمار اتاق 205 چرا این موقع شب توی سالن راه میره؟
با جوابی که پرستار داد من شوکه شدم
:منطورتون چیه؟اون بیمار امروز صبح از دنیا رفت!
#ts
❄ [ @facet_tori ] #A
بعد ازینکه چشمهامو توی اون آتش سوزی از دست دادم توی بیمارستان بستری شدم،
هم اتاقی من دختر جوانی بود و این رو از صداش فهمیدم وقتی بامن حرف میزد،
صدای سرد و بی روحش گاهی اوقات من رو میترسوند،
تخت اون کنار پنجره بود و من ازش خواستم فضای بیرون رو برام توصیف کنه،
-اونها پشت پنجره ایستادن و با چشمهای تو خالی به تو خیره شدن،
تو تنها نخواهی بود چون اونا به زودی وارد اتاق میشن..
وقتی پرستار وارد اتاق شد اون دختر صحبتش رو ادامه نداد و من از پرستار پرسیدم که آیا اون دختر بیمار بخش روانی بوده؟
اما پرستار متعجب شد و جواب داد:از کی حرف میزنید؟جز شما کسی توی اتاق نبوده!
#ts
❄ [ @facet_tori ] #A
وقتی بچه بودم، به یه خونه ی عجیب غریب نقل مکان کردیم؛ یه خونه ی دوطبقه با اتاقهای خالی و بزرگ.
پدر و مادرم هر دو کار میکردن بنابراین من وقتی از مدرسه برمیگشتم، اغلب تنها بودم.
نزدیک عصر که به خونه اومدم، خانه هنوز تاریک بود؛ من صدا زدم "مامان؟"
و صدای مادرمو شنیدم که از طبقه ی بالا میگفت " بله؟ "
من از پله ها بالا رفتم و صداش زدم تا ببینم تو کدوم اتاقه؛ دوباره همون صدا و همون لحن "بله؟!"
ما تازه به اون خونه اومده بودیم و من پیچ و خم راهرو ها و اتاق هارو درست بلد نبودم، اما همش احساس میکردم صدا هر دفعه توی اتاق جلوتریه.
احساس بدی داشتم اما باخودم گفتم بخاطر اینه که به خونه ی جدید عادت ندارم.
همینکه دستگیره ی اتاق رو گرفتم صدای باز شدن در ورودی رو شنیدم و مادرم که میگفت "عزیزم خونه ای؟ "
با خوشحالی به طرف پله ها دویدم ولی وقتی به عقب نگاه کردم در اتاق آروم آروم باز میشد، برای لحظه ی کوتاهی چیزی رو دیدم، نمی دونم اون چی بود ولی به من خیره شده بود.
#ts
❄ [ @facet_tori ] #A
📮 #حیقیت_ترسناک
میدونستی بچه ها تا سن 5سالگی هیچ خوابی نمیبینن،
ولی سئوال اینجاس که چرا تو خواب میخندن😳
❄ [ @facet_tori ] #A
📮 #حیقیت_ترسناک
خود ک*شی نقشه قتلی است که مغزت برای تو میکشه
❄ [ @facet_tori ] #A
📮 #حیقیت_ترسناک
تا حالا به این فکر کردین که وقتی عکسا رو پاک میکنن میبرن کجا؟
❄ [ @facet_tori ] #A
📮 #حیقیت_ترسناک
مردن آخرین کاریه که برای اولین بار انجام میدیم:/
❄ [ @facet_tori ] #A
هدایت شده از
ー・ー・ー・ー・ー・ー・
#InTheNameOfGod 💜💤.
#Start 👀🧚♀️.
#فکت
شاید باورش سخته ولی جالبه بدونید توی خارج قیمت یک جنازه سالم «اگه برای اهداف تحقیقاتی میخوایین ، وگرنه چه دلیل دیگه ای داره بخرین:/» حدود ۵۰۰ هزار دلار (۱۲میلیارد تومن) قیمتشه =-O
+ شما خیلی ارزش دارین قدرتونو بدونین :)
@facet_tori
-×| داستان عجیبی که توی انیمیشن « ماشینها » بود این بود که توی شهرهاشون، پیاده رو هم وجود داشت و این درحالی بود که اونها همگی ماشین بودن 😐، اگه گفتید چرا حالا!؟
@facet_tori
هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫الهـی
🍃تو این
💫شب زیبـا
🍃هیـچ قـلبى
💫گرفتـه نباشه
🍃و هر چى خوبیه
💫خداست براى همه
🍃خوبان رقم بخوره
💫آرامـــــش مهمـــــون
🍃همیشــــگى دلاتـــــون
✨ #شبتونبخیردرپناهخدا ✨