eitaa logo
اسرار پر ابهام فکت
23.4هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
0 فایل
واقعیت های عجیب و هراس انگیز 😱😨 جهت رزرو تبلیغ @sadateshonam )
مشاهده در ایتا
دانلود
🌍کشف موجودی عجیب و مرموز در آب های تایلند ماهیگیران تایلندی حین ماهیگیری موفق به کشف موجودی عجیب در رودخانه ای در تایلند شدند. موجود مرموز کشف شده که بدنی شبیه تمساح و دست و پایی شبیه یک بوفالو با یکدم کوتاه دارد. این تمساح بوفالوکشف شده بخشی از بدنش را فلس پوشانده و به شکل پوزه دراز شبیه به یک تمساح با دست و پایای بوفالو است. این موجود عجیب وغریب در تور ماهیگیری روستاییان در تایلند شکار شده بود و موجب وحشت آنان نیز شده بود. 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه این عکسها می ترسونتت احتما..... 😱😱😱 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا این جمله رو گفت یکدفعه یاد ماجرای هفته ی گذشته افتادم ! بی توجه به اون ماجرا، ایندفعه هم مثل همیشه با مهسا قرار گذاشتیم و آماده شدم و راه افتادم ولی سعی کردم زودتر از مهسا نرسم! نمیدونم چی یا کی! ولی یه حسی درونم می گفت: تنها نرو صبر کن! اینقدر طولش دادم که وقتی رسیدم، مهسا یه ربعی بود منتظرم ایستاده بود. با حالت اخم اما با لبخند و یه پلیدی ریزی گفت: هدی خانم مشکوک میزنی! از کی تا حالا دیر میای سر قرار؟! منم تنها به جمله ی اینکه گاهی پیش میاد ببخش اکتفا کردم و با هم راه افتادیم سمت مزار شهدا... توی دلم یه حس خیلی بدی داشتم ! یه حس نگرانی! یه آشوب! همینطور که قدم هام به مزار سید رضا نزدیک و نزدیکتر میشد این حالت رو بیشتر و بیشتر درون خودم احساس میکردم! و بالاخره رسیدم ... هنوز ننشسته بودیم که بعععععله دوباره همون آقایون اونجا پیداشون شد! و مهسا با همون حالت دفعه ی قبل و و حتی با هیجان بیشتر رو به من گفت هددددی: شهید مرتضی اومد... و امان از نگاهی که دوباره تکرار بشه! و امان از سمی که دوباره به بدن و فکر تزریق بشه! و بیچاره من...! ایندفعه بدون مقاومت ، نگاهش کردم و دیدمش! وقتی دوباره نگاهم بهش افتاد احساس حرارت عجیبی توی بدنم کردم! احساسی در حد سوختن از شدت داغی این حرارت! انگار یه کسی توی وجودم آتش روشن کرده بود و این آتش داشت شعله می کشید و تمام وجودم رو راستی ، راستی می سوزوند... و منِ گرفتار، توی اون لحظات یادم رفته بود شیطان از جنس آتشه! اینقدر درونم شعله ور شده بود که از سرخی صورتم مهسا متوجه حالم شد و به شوخی گفت: می بینم که سرخ و سفید میشی خانم! چی نکنه دلتو برده! با این حرفش کمی خودم رو جمع و جور کردم و خیلی سریع بلند شدم و مثلا با حالت ناراحتی و خیلی جدی گفتم: از این حرفها بزنی کلاهمون میره تو هم ها! شاید اون لحظه منم فکر کردم این دلم که داره میره اما بعد ها فهمیدم اشتباه فکر کردم! با همون حالت ناراحتی گفتم: من میرم پیش شهید مرتضی... مهسا شیطنتش رو ادامه داد و با حالت اشاره چشم هاش به سمت رو به رو گفت: این طرفی یا اون طرفی؟! بهش اخم کردم و تنها راه افتادم... سر مزار شهید مرتضی که رسیدم و نشستم بی اختیار زدم زیر گریه... واقعا توی اون لحظات نمیدونستم علت گریه ام چیه! ولی از شهیدمرتضی می خواستم این غوغای به پا شده ی درونم رو آروم کنه.... گریه ای که داشت کم کم این حرارت درونی رو با قطرات اشک چشم خاموش میکرد اما... اما... امان از وقتی که شیطان نقطه ضعفت رو پیدا کنه! و چه راه نفوذی بهتر از نقطه ضعف! نیم ساعتی شد توی حال خودم و غرق اشک و گریه بودم درست وقتی احساس سبکی کردم و چادرم رو از روی صورتم کنار زدم با صحنه ای که دیدم برای لحظاتی نفس توی قفسه ی سینه ام حبس شد ! ادامه دارد... نویسنده: 🔮 @gamegahanbine 🪩
7.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیمارستانی که خطرناک ترین بیماران را نگه می دارد 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
بفرمایید خوراک کرم خام! تامیلوک یا Tamilok غذای فیلیپینی است که شاید حال بهم زن ترین غذای اسیایی باشد،برای تهیه اش کرم های تنه های درخت را جداکرده و درون سوپ خام خام میخورند 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
اولین لپ‌تاپ جهان که Osborne 1 نام داشت و در سال ۱۹۸۱ میلادی عرضه شد. امکانات: نمایشگر ۵ اینچی، مودم داخلی، کیبورد، ٢ درایو فلاپی. در زمان خودش کامپیوتر به شدت کاملی محسوب می‌شد. وزن: ۱۱ کیلوگرم قیمت در زمان عرضه: ۱۷۹۵ دلار 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
🔸️جالب است بدانید این تصویر رویایی به جزیره Vaadhoo در کشور مالدیو تعلق دارد و گویی در دریایی از ستاره ها پا می گذارید. وادهو فقط ۵۵۰ نفر جمعیت دارد و آب های آبی رنگ آن، پس از غروب خورشید درخشان شده و همانند فلورسنت، نور منتشر می کنند. 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱
بعضی از سوئدیها آدمای عجیبی‌ان!همکارم اومده میگه تا این بادوم‌زعفرونی رو دیدم یاد تو افتادم و برات «هدیه» خریدم.تشکر کردم و گفتم مطمئنی؟گفت آره هدیه ست. بعد نیم ساعت دوباره برگشت پیشم و گفت:رها میشه ۷۵کرون! ارزش نداشت بهش برگردونم و بحث کنم،منتها دوستمون درکی از کلمه هدیه نداره! + اتفاقا یکی دوسال پیش تو کل تایم لاین دنیا بحث این فرهنگ سوئدیها و دوروری هاشون بود پشم دنیا ریخته بود وقتی فهمیدن اینها مهمونی دعوتت میکنند بعد فاکتور میدن بهت پولشو میگیرن بعد جالبش این بود سوئدی های نا اشنا به فرهنگ غیر کاملا نرمال میدونستن 「⃢҈💀ြ➤ 😱 | @FACTee | 😱