eitaa logo
اسرار پر ابهام فکت
24.2هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
5هزار ویدیو
0 فایل
واقعیت های عجیب و هراس انگیز 😱😨 جهت رزرو تبلیغ محدود و گسترده @sadateshonam )
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدن اون آقا پسری که شبیه شهید مرتضی بود به فاصله ی کمتر از یکی دو تا مزار شهید از من، دوباره بهمم ریخت... خیلی ترسیدم نمیدونم چرا؟! منِ هدی، که قبلا تو دانشگاه عین بلبل برای بچه های کلاسمون کنفرانس میدادم الان از ایستادن توی چنین شرایطی دچار ضعف شدم! احساس میکردم زانوهام توان حرکت ندارن از اون طرف هم انگار یه بمب ساعتی کنارم کار گذاشتن ! از شدت این همه احساس مختلف داشتم دیوووونه میشدم و عملا هیچ پیام عصبی به مغزم نمی رسید! تنها تلاشی که تونستم بکنم این بود که نهایت انرژیم رو بذارم تا از این موقعیت فاصله بگیرم.... اینقدر تند و سریع بلند شدم و راه افتادم که نزدیک بود سرم به شدت با قاب عکس شهید کناریم برخورد کنه! حالتی که کاملا اون آقا پسر متوجه شد! چقدر حس عجیبی داشتم! نمیدونم شایدم حس حیا بود که داشت برای از دست رفتن من مانع میشد! هر چی که بود با همون حس از اون محیط فرار رو بر قرار ترجیح دادم! به مهسا که رسیدم نفس نفس میزدم.... داشت سر مزار سید رضا دعا میخوند... چپ چپ نگاهم کرد و گفت: چه زود اومدی آشتی؟! وقتی دید وضعیت من نرمال نیست با استرس کتاب دعاش رو رها کرد، بلند شد و گفت: چی شده هدی اتفاقی افتاده؟ نشستم نفسم که جا اومد، وقتی براش تعریف کردم چی شده به جای اینکه کمکم کنه دوباره شروع کرد شوخی و شیطنت کردن.... شوخی هایی که کم کم برای من جدی جدی داشت، جدی میشد! و خیلی راحت‌تر از چیزی که فکر میکردم یادم رفت! که چشم، دریچه دل و اندیشه انسانه! یادم رفت! اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان ميشه و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل و اگر اون رو رها کنیم تا به هر چه هوى و هوس دستور داده نگاه کنه چه با صورت های پلید و شهوانی چه با صورتهای مقدس و معنوی، ضررهای جبران ناپذیری متوجهمون میشه، و به گناهان ناخواسته‏اى دچار خواهیم شد! یادم رفت! مگر فاصله "نگاه" تا "گناه" چه قدره؟ یادم رفت! اگر عقل انسان در اختیار چشم قرار بگیره، پیامدهاى روانى و غیر روانى فراوانی داره که ممکنه هر انسانی را به تباهى بکشونه. یادم رفت! اون حدیثی که آقامون على(ع) رو که گفت: «اَلعَینُ جاسُوسُ القَلبِ وَ بَرید العَقل؛ چشم جاسوس و مأمور دل و نامه رسان عقل است».  و جاى دیگه فرمود: «اَلعَین بَریدُ القَلب؛ چشم پیغام رسان دل است. و نتیجه این فراموشی این شد که براحتی چشمم با نگاه نا به جا، گرفتارم کرد تا جایی که فکرش رو نمیکردم..... رو به مهسا با یه حالت زار و خاصی گفتم: فکر میکنم دچار یه چیزی شدم نمیدونم... نذاشت جمله ام تموم بشه و نامردی نکرد من رو درست انداخت وسط منجلابی که عقلم از سیطره انتخاب خط خورد! با یه لحن شیطنت آمیزی گفت: دچار.... ادامه دارد... نویسنده: 🔮 @gamegahanbine 🪩