#دلنوشته | ارسالی دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان کرمان بویِ خون می آید از کدام دیار؟ کدام دیار داغدار شد؟کدام چشم گریان شد ؟ دیار،دیارِ کریمان داغ، داغِ ایران اشک ، اشکِ عالمیان کسی هست باشدمسرور ؟ سرورش کرده باشد همه را رنجور؟ بی گمان او نیست انسان حیوان است،حیوان؟ توهین، توهین است بر حیوان انسان ها هم در غم... خاموش دم و باز دم... روزِ مادر مادر بی فرزند، فرزند بی مادرشده است او میدانست ما ملت شهادتیم کودک، زن، مرد شهید شده است ان طفلِ دوساله که کاپشن صورتی داشت گوشواره ی قلبی به گوش داشت مرشداست و یک عالم مرید او شده است فائزه ی جوان، بی گمان فائزه شده است گلزار شهدا، میدان مبارزه شده است خون میرود، از پایِ خون هزاران خون پا میگیرد قاتل کیست؟ آن دیوِ باطل کیست؟ جغرافیا متفاوت اما قاتل یکیست. طبلش، طبلی تو خالیست بی گمان روزی نزدیک، میشود نیست #مرگ بر اسرائیل #مرگ بر آمریکا 📲 #رسانه_فادا | دانشگاه فرهنگیان کرمان 👉 @fada_cfu_kerman

#دلنوشته | نوشته ای از استاد دانشگاه فرهنگیان کرمان خطاب به دانشجوی شهیده فائزه رحیمی بسم الله قاصم الجبارین سلام و درود بر تو فائزه جان عزیزم با قلبی مالامال از غم و اندوه ،خبرشهادت تو دانشجو معلم فداکار و پرتلاش ، مومن و متعهد به گوشمان رسید درگذشت تو، ضایعه ای جبران ناپذیر برای جامعه دانشگاهی و فرهنگی کشورمان است. من سعادت دیدن تو را نداشتم اما در وصف تو شنیدم که چگونه با شور و اشتیاقِ به تعلیم و تربیت قدم در راه معلمی گذاشتی. تو دختری بودی که شاید پدرو مادر و دوستانت را از دیدن وجود خود محروم ساختی و دست از تمام آرزوهایت کشیدی اما تو الگوی بارزی از یک معلم متعهد و دلسوز بودی بطوریکه در همه ابعاد زندگیت مشهود بود. تو به شهادتی نائل آمدی که نشان دهنده عمق تعهد و ایمان تو به آرمان های والای انسانی است. شهادتت نه تنها درس بزرگی از عشق و معرفت به امام(ره)و انقلاب و شهدا را نشان داد بلکه روشنگری در تعلیم و تربیت را نیز به ما آموخت . خبر شهادتت قلبمان را سوزاند و اشکهایمان را جاری ساخت درست است که تو به سعادت رسیدی اما برای ما که چنین دانشجو معلم ارزشمندی را از دست دادیم بسیار جانسوز است. تو رفتی اما نام و یادت تا ابد در قلب هایمان باقی خواهد ماند . روحت شاد و یادت گرامی ❤️🖤❤️ ✍ مهدیه شهسواری استاد دانشگاه فرهنگیان کرمان 📲 #رسانه_فادا | دانشگاه فرهنگیان کرمان 👉 @fada_cfu_kerman

✍ #دلنوشته | ارسالی از دانشجو معلم پردیس شهید باهنر مرکز رفسنجان از اردوی راهیان نور جنوب بسم رب شهدا و الصدیقین بلاخره روز موعد فرا رسید و ما که دعوت شهدا را لبیک گفته بودیم ، رهسپار سرزمین نور شدیم و ناهمواری راه را بر خودمان هموار کردیم تا با چشم دل، سر گذشت شهدا را دریابیم. هویزه، شلمچه، طلائیه، فکه و دهلاویه شدند میعادگاه عاشقان کربلا، میعاد گاهی که قلم از تحریر احوالشان در هم می شکند و زبان از توصیف شان قاصر میعاد گاهی که خاکش دالّ بر جنگی که بس ناجوانمردانه و نابرابر بود، است... اینجا اروند است که روایت می کند از جوانانی که سخت در آغوش گرفته و به آغوش مادر باز نگردانده و خاک طلائیه است شرمنده ی بلعیدن خون ها و تن ها... و ذره ذره خاک فکه که مکه ی شهدا بود و مدفنشان شد می گوید، که شهدای گمنام نامدار ترین اند... و شلمچه ای که قطره هایش، دریاست و کوه در برابر سنگریزه هایش سر تعظیم فرود می آورد... دهلاویه و هویزه و همه و همه زمزمه و نشان از مردانی دارند که رفتند تا بار دیگر کربلا را تکرار کنند، رفتند تا بار دیگر بیرق یزیدیان را پایین بکشند و شعار هیهات من الذله را زنده کنند رفتند تاحماسه ای بسازند به پهنای تاریخ... اکنون ما قدم بر خاکی می نهیم که آزادی وجب به وجبش مرهون خون پاک مردان خدایی است و بوسه ی سپاس بر خاک های گرم آغشته به خون می ساییم. و با دلی لبالب از عشق به وطن و نفرت انگیزی به کفتار صفتان باز می گردیم در حالیکه از سر گذشت شهدا و حوادث ماضی ناراضی و از سرانجامشان راضی ایم. "ای از حصار نفس آزاده ها" این آزادی مبارکتان به راستی که شما مصداق این مصرع اید "میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را" ✍🏻 فاطمه محمدی زاده دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان کرمان (واحد رفسنجان) 📲 #رسانه_فادا | دانشگاه فرهنگیان کرمان 👉 @fada_cfu_kerman