میگفتم که حالا امروز روز این حرفا نیست و هرکسی هم که شهید میشه لیاقت میخواد خدا بهش لیاقت میده🙃
میگفت یعنی به من نمیاد همچین چیزی رو ؟🥲
میگفتم میاد اما بعداز صد و بیست سال میگفت اووههه بعد از صد و بیست سال دیگه چه خبره میگفتم نه پس بگم همین فردا میگفت اگه بگی همین فردا بیششتر خوشحال میشم..(:
#لیله_الرغائب|#میلاد_امام_محمد_باقر(ع)
میگفت یه روز اومد گفت یه خوابی دیدم😇
گفتم چه خوابی؟
گفت خواب دیدم توی یه باغم چند تا هم خانم اطرافمن
گفتم خوب؟
گفت حوری بودن
گفتم باشششششه
گفت ناراحت نشو بابا هرچقدرم حوری باشه من باز تو رو میخوام😂
گفتم حرفتو زدی دیگه😒
خلاصه تلاش کردن برای اینکه من ناراحت نشم..(:
#لیله_الرغائب|#بصیرت
میگفت چون شرایط خاصی داشتم و باردار بودم اجازه نمیدادیم بره جبهه یه مدت بدجور مریض شد مامان گفت گفت یا امام حسین اگر شفا پیدا کنه میزارم بیاد جبهه همسرش با گریه میگفت یهو یجوری خوب شد این آدمی که از درد میپیچید تو خودش یهو گفت خاله یه چایی به ما نمیدی؟☕️☺️
بعدشم با امام حسینش راضیمون کرد و گفت من شما رو سپردم به امام حسین (ع) هوای شما و بچه امونو داره:)
همسرشون ادامه دادن من با اون بچه تو راهی حتی قالیچه شستم و کلی کار سنگین انجام دادم امام حسین سالم وسلامت نگهش داشت
#میلاد_امام_محمد_باقر|#لیله_الرغائب
همسر شهید تاجیک میگفتن چند ماه بعد از عقد خانوادشون گفتن برای عروسی مادر من هم مریض بودن پول جهیزیه رو دادن گفتن خودتون برید بگیرید ،خلاصه ما رفتیم هر چی خواستیم بگیریم میگفتن ما زیاد تو این دنیا نمیمونیم زیاد نگیر...
وقتی برگشتم خونه با خریدای کم مامانم گفت اینا چین ؟چرا ۶تایی گرفتی؟
گفتم مرتضی نمیذاشت..!
#لیله_الرغائب|#حاج_قاسم