چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست امام خامنه ای سلام رفقا قرار از امروز با شهدا اشنا بشیم هر هفته بایک شهی
#هرهفته_معرفےیک_شهید
#قسمت_پنجم
#شهید_ابراهیم_هادی
ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا ميرفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمي شد، يكبار هم در همان سالهاي دبستان به دوستش گفته بود:
"باباي من آدم عجيبيه تا حالا چند بار خواب امام زمان (عج) رو ديده. يكبار هم كه خيلي دوست داشته به كربلا بره توي خواب حضرت عباس (ع) رو ديده كه به ديدنش اومده و باهاش حرف زده".
زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود:
"پدرم ميگه، آقاي خميني كه شاه چند ساله تبعيدش كرده، آدم خيلي خوبيه حتي بابام ميگه ايشون حرفاش حرف امام زمانِ (عج)همه هم بايد حرفاشو گوش بدن".
دوستانش هم گفته بودند:" ابراهيم ديگه اين حرفا رو نزن. آقا ناظم بفهمه اخراجت ميكنه".
شايد براي دوستان ابراهيم شنيدن اين حرفها عجيب بود ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
***
در همان ايام يكبار ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت:" ابراهيم برو بيرون و تا شب برنگرد".
ابراهيم تا شب خانه نيامد و همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كار كرده، اما روي حرف پدر حرفي نميزدند.
شب بود كه ابراهيم برگشت و با ادب سلام كرد، بلافاصله سوال كردم:" ناهار چيكار كردي داداش؟" پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان ميداد منتظر جواب ابراهيم بود.
ابراهيم خيلي آرام گفت:" تو كوچه راه ميرفتم كه ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده و نميدونه چيكار بكنه و چطوري ببره خونه.
منم رفتم كمك اون پيرزن و وسايلش رو تا خونهاش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و يك پنج ريالي به من داد. نميخواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم پول حلاليه، چون براي اون زحمت كشيده بودم. ظهر هم با اون پول نون خريدم و خوردم".
پدر هم وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بستو خوشحال بود. چرا كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و اينقدر به روزي حلال اهميت ميدهد.
دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود و محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد.
ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايتهاي پدر را از دست داد و در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد.
#بایادش_صلوات
#ادامه_داره
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
#چگونه_زیبا_شویم
🍀🍃هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى گوید: به تعداد نفس هایش تا صبح برایش حسنه بنویسید🍃🍀
✨شبتون باذکر خدا تاصبح✨
#شبتون_مهدوی
#التماس_دعای_فرج
#یاعلی
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
#چگونه_زیبا_شویم 🍀🍃هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى
شب های بی خیر را بخیر کن...🌌
شب🌃
کوچک ترین شاگرد فراق توست...🌌
شب های بی خیر را بخیر کن...🌠
#کمپین_نماز_شب_خوان_ها ☺
یادتون نره مهربونا😊☝☝
#اللهمـ_عجلـــ_لـولـیـکــ_الــفــرج 💚💛
#التماس_دعا_براےخادماےکانال 💓
#شبــتــون_خدایے ❤
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
سلام رفــقــا🍃 چلـــہ ی دعاے عهد داریــــم☺ ان شالله خدا توفیق بده💛 #چلہ_دعاے_عهد ایــــــــنـــــ
#چلہ_دعاے_عهد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دعا عهد
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#التماس_دعا
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
ادامه داستان واقعی #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌷👇
💖🍀🌺🌹❤️
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ شصت و دوم
لیلا:هوی روانی چرا اومدی از حوزه انصراف دادی؟
-لیلا داغونم چطوری درس بخونم ؟😔😔
لیلا:بمیرم برات
-إه خدا نکنه
لیلا:کجا میری؟
-سپاه ثبت نام دوره روایتگری
لیلا:اوهوم
-تو نمیای ؟
لیلا:نه آخه به مهدی نگفتم
-باشه پس من برم
فعلا یاعلی
لیلا: عزیزم مراقب خودت باش
یاعلی
رفتم سپاه قسمت فرهنگی ثبت نام کردم
گفتن زمان شروع کلاسها را خودمون اطلاع میدیم بهتون
سه هفته بعد کلاسها شروع شد،
استاد که از روایتگری منطقه جنوب بهمون
آموزش میداد حاج حسین یکتا بود
بچه ها برای روایتگری باید
مساحت منطقه را بدونید
عملیاتهای مهم اون منطقه
فرمانده های که تو اون منطقه شهید شدن
تاریخ عملیات
تعداد شهدای عملیات ها
تعداد اینکه دشمن چقدر تلفات داده
اما چقدر مهمات از دشمن گرفتیم
از منطقه اروند شروع شد
شهید مهدی باکری اینجا جا مونده
خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم
🌹🍀🌺🍀🌹💐🌺🍀
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
💖🍀🌺🌹❤️
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ شصت و سوم
خواهر شهید باکری: ما سه تا برادر داشتیم
علی آقا رو ساواک دستگیر کرد زیر شکنجه
شهید شد،پیکرشو بهمون ندادن
حمیدآقا راهم که آقامهدی جاگذاشت مجنون
خود آقا مهدی روهم اروند برد
یه مزار از سه برادرم نیست تو دنیایی به این بزرگی
کلاسای روایتگری شش ماه طول کشید
مناطق جنوبی شامل (اروند،شلمچه، طلائیه،
دهلاویه،دوکوهه، هورالعظیم ) را شناختیم
تو مناطق غربی هم بازی دراز وایلام ،بانه وقصرشیرین
شیرزنان غرب مثل شهیده ناهیدفاتحی کرجو شناختم
شهیده ناهید فاتحی کرجو تنها دختر مبارز
جز گروه پیش مرگان کرد در اوایل انقلاب بوده
در منطقه هنوز ضد انقلاب در غالب
گروهک های مثل کومالو وجود داشت
یک روز ناهید ربوده میشود
چندوقت بعد دختر را با سر تراشیده در روستاهای
کردستان به عنوان جاسوس خمینی می گردانند😔😔
و چندروز بعد این ماجرا جنازه دختری با سر ترشیده
را در کوه های سر به فلک کشیده زاگرس پیدا میکنن
#آری_ایران_اینگونه_ایران_شد
امروز کلاسای روایتگری تموم شد
اما دلم گرفته بود
رفتم مزارشهدا
همینجوری بین مزارها راه میرفتم
یک دفعه گوشیم زنگ خورد
🌹🍀🌺🍀🌹💐🌺🍀
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#داستــان_دنبــــاله_دار
داستان واقعی و بسیار جذاب
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا
#قسمت_ شصت و چهارم
همینجوری بین مزارها راه میرفتم
یک دفعه گوشیم زنگ خورد
-الو
مامان : حنانه جان خوبی؟
کجایی مامان ؟
-مزارشهدا
مامان: خوب بیا خونه برات یه سورپرایز دارم
-سورپرایز چیه ؟
مامان :بیا حالا خونه
-باشه تا یه ساعت دیگه خونه ام
وارد خونه شدم
تولد تولد تولدت مبارک
تولدمنه
وای اصلا یادم نبود
مامان: عزیزدلم تولدت مبارک 😘
بابا:اینم کادوی من و مامانت
بلیط پرواز کربلا 😔😔
آقا بهتر از من سراغ نداری هرسال میطلبی ؟
باگریه رفتم اتاقم
به بلیطم نگاه میکردم گریه میکردم
آی شهدا من چیکار کنم با بلیط و سفر
تاریخ حرکت ۲۷رجب عید مبعث بود
از همه خداحافظی کردم چمدونم بستم
و.....
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#ادامه_دارد
....................
✍با ادامه داستان همراه ما باشید ....
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @fadaei_hazrat_zahra |♡•