eitaa logo
چادرم یادگار مادرم زهرا ♡‌•°
9.2هزار دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
8.5هزار ویدیو
396 فایل
°• ❀﷽ ﴿مولاعلے(علیه السلام): هماناعفیف وپاڪدامݧ فرشتہ اےازفرشتہ هاست♥‌°﴾ . همھ چیزصلواتیست |میهمان مادَرماݧ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)هسٺیم . خادم : 📩|| @Farmandehh313 تبادلاٺ: 📋| @khademha شعبات: 🛒🛍 @Organic_saraye_bamboo@aramehaye_Jan
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ اونقدر سینه میزد بهش گفتن کم خودتو اذیت کن می گفت: این سینه نمی‌سوزه... موقع شهادت همه جاش ترکش بود، جز سینه اش... -شهید حمیدسیاهکالی مرادی 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
🌌 💓 هیچ‌وقٺ‌سیرنخوابید. همیشھ‌ڪسرےخواب‌داشٺ. گاهےڪھ‌خانھ‌مےماند اسٺراحٺ‌ڪند، موبایلش‌راخاموش‌مےڪردم. وقٺے‌بیدار مےشد، مےگفٺ: «چراموبایل‌روخاموش‌ڪردے؟!» مےگفٺ: «این‌روگرفٺھ‌ام‌ڪھ‌همیشھ‌ٺو دسٺرس باشم؛ هرڪےڪھ‌ڪارداشٺ، راحٺ‌بٺونھ‌پیدام‌ڪنھ.» شهید ناصرناصرے منبع:یادگاران/ ص49 ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
پشت خاکریزی یه گلوله بغلت خورده ترسیدی؟ بیا بالای دکل انقلاب ببین دشمن داره فرار میکنه! :) .. 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
همسر : 🌱موقع خداحافظی‌ بهش گفتم ان‌شاءلله با شهادت برگردی☺️ رفت وشهید شد 🕊 اما برنگشت... یادم اومد همیشه به شوخی میگفت: زحمت تشییع جنازه‌ام رو به کسی نخواهم داد.... 🕊 🌷••• 🌷 ❣🍃‌°•° ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
↳ اللّهم إملَا قلبی حبّاً ًلکـ❤️ - خدایا... قلبمونُ پر از محبتِ خودت کن... 🕊 🌷••• 🌷 ❣🍃‌°• ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
✨↶ • • +خامنہ‌اۍ‌عَزیز،‌راعَزیزِ‌جانِ‌خود‌بدانید🌸 • : حاجے‌،‌آسیّد‌علے‌جانِ‌ماستــ🙃✌️ ✨•|ِ‌رَھٖـبـَراٰنِـہْٖ|•✨ 🕊 🌷••• 🌷 •● ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
•|✨🥀 ••••همیشه میگفت : واسه کی کار میکنی ؟! میگفتم : امام حسین میگفت : پس ، حرف ها رو بیخیال !! کار خودت رو بکن جوابش با امام‌حسین••••♡ 🌸شہـید محمدحسیـن محمدخانی🌸 ✨•|ِ‌رَھٖـبـَراٰنِـہْٖ|•✨ 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
رفیقش میگفت: یه شب تو خواب دیدمش بهم گفت: به بچه ها بگو حتے سمت گناه هم نرن اینجا خیلے گیر میدن...! •/ /• ❣🍃‌°•° 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
‌ بعد ازخواندن هردو رَڪعت نمازشب، مۍخوابید و بیدار میشد تا دو رَڪعت دیگر بخواند. از او سوال شد... چــــرا؟ گفـــت: " نَفْــس" را باید رنج داد تا پاڪ شود:) +شهید پلارڪ 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
دلـت که گـرفت...💔 با رفیـقے درد و دل کن کہ آسـمانـے باشد... این زمینے ها 🌱 در کار خود مانده‌اند 🌸 ❥✿°↷ 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
🕊 🦋 چہ زیبا گفـت↓ آسیدمرتضی‌آوینے : در جمهـوری اسلامی 🇮🇷 هـمہ آزادند✋🏻 ، الا حزب اللهـی هـا ...🙃🌱💫 ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra
من و خیال شهدا🙃 عشق و وصال شهدا حال یک جامانده را جامانده میفهمد فقط😞🥀 🕊 🌷••• 🌷 ❥✿°↷ ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
تولد رفیق شهیدم نزدیکه😍 شهید محمد رضا دهقان امیری متولد1374/1/26 در شهر تهران دیده به جهان گشود و در راه دفاع از حرم بی بی زینب به مقام شهادت نائل امد 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
تولدت مبارک بهترین رفیق 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
🍃 چشم دلگرم به لبخند و چشم مادر خیره به شوق پدر شد و بار دیگر پا به عرصه هستی گذاشت. . 🍃پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی که راه ورسم مردانگی رابه اوآموخت. . 🍃 محمدرضا شیفته ی مردانگی و غیرت شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند. . 🍃در گفت و گوهایش با مادر گفته بود. «قول میدهم مادر که شوم آخر» سر را فدای عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد. غیرتش باعث شد جانش را کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد. . 🍃چه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که به وصال‌ِ دارند و آرزوی نوشیدن جام در .... . ✍نویسنده: . 🌸به مناسبت تولد . 📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران . 📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب . 📅تاریخ انتشار: ۲۵/فروردین/۱۳۹۹ . 🥀مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر . 📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید: 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
میگن اگه شهدا رو شب جمعه یاد کنید اوناهم شما رو نزد ارباب یاد میکنن 😍🌹 شادی روح تمامی شهدا سهم شما 5 صلوات😊 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
جهاد اسمش جهاد رسمش تولد مبارک داداش 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
تولد مبارک داداش چقدر قشنگ گفتی: چند هزار مسلمان درچند ثانیه کشتند😔 دل چند نفرمان به درد امد؟😢 خواب از چشمان چند نفرمان گُریخت😒 ایا مست زندگی نیستم😏 روحت شاد داداش😔 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
🍃🙃 عکس باز شود... 🥀 🕊 🌷••• 🌷 ♡ ♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ ♚❀ @fadaei_hazrat_zahra❀♛
』🌹•° ساعت حدود دو بعد از نیمه شب بود🕝 که به خانه رسید. به شدت عرق کرده بود و نفس نفس می زد. کوله اش را زمین گذاشت.🎒دستش را در جیبش برد تا کلیدش🔑 را در بیاورد. جیب سمت راست، جیب سمت چپ، درون کوله را هم گشت، اما خبری از کلید نبود. نگاهی به ساعتش⌚️ انداخت. تا اذان صبح، سه ساعتی مانده بود. دست به کمرش زد و با خودش گفت:«خب، اگه الان زنگ بزنم،☎️بابا از خواب می پره می ترسه، فکر می کنه چه خبر شده این وقت شب.» خیلی خسته بود، اما دلش نیامد پدرش را بیدار کند. جلوی درِ خانه نشست.🏠 پاهایش زُق زُق می کرد. کمی آنها را دراز کرد تا خستگی اش در برود.😴 هوا سوز داشت.❄️ سرما تا مغز استخوانش را سوزاند، اما هر کاری کرد، نتوانست خودش را قانع کند که در بزند. خسته بود، اما برای اینکه سردش نشود، از جایش بلند شد و کمی درجا زد. دستهایش را تند تند به هم می مالید و ها می کرد. 📔|^کتاب دلتـنــ🧡ـــگ نباش!،ص۲۱ 🌱•° °•√ 😇 📚• ∞| ♡ʝσiŋ🌱↷ 『 @fadaei_hazrat_zahra 』∞♡