📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 درخواست حضرت موسی عليه السلام
حضرت موسی عليه السلام عرض كرد: خداوندا می خواهم آن مخلوق را كه خود را خالص برای ياد تو كرده باشد و در طاعتت بی آلايش باشد را ببينم. خطاب رسيد: ای موسی برو در كنار فلان دريا تا به تو نشان بدهم آنكه را می خواهی.
حضرت رفت تا رسيد به كنار دريا، ديد درختی در كنار درياست و مرغی بر شاخه ای از آن درخت كه كج شده به طرف دريا نشسته است و مشغول به ذكر خداست. موسی از حال آن مرغ سؤال كرد.
در جواب گفت: از وقتی كه خدا مرا خلق كرده، است در اين شاخه درخت مشغول عبادت و ذكر او هستم و از هر ذكر من هزار ذكر منشعب می شود. غذای من لذت ذكر خداست.
موسی سؤال نمود: آيا از آنچه در دنيا يافت می شود آرزو داری؟ عرض كرد: آری، آرزويم اين است كه يك قطره از آب اين دريا را بياشامم.
حضرت موسی تعجب كرد و گفت: ای مرغ ميان منقار تو و آب اين دريا چندان فاصله ای نيست، چرا منقار را به آب نمی رسانی؟ گفت: می ترسم لذت آن آب مرا از لذت ياد خدايم باز دارد. پس موسی از روی تعجب دو دست خود را بر سر زد.
📗 #خزينه_الجواهر، ص 318
✍ حاج شیخ علی اكبر نهاوندی
🍂🍁🍂🍁