📝وقتی حزباللهیهای توییتر از رسانههای انقلابی پیش افتادند
🔻روز جمعه، دادستان کل کشور در خلال یک سخنرانی، به هتاکی یک خبرنگار اصلاحطلب به امام رضا علیه السلام هم اشاره کرد. اهمیتش برای من از آن روست که موضوع توییت یک خبرنگار به همایش رسمی و سخنرانی دادستان کل کشور راه پیدا میکند. علاوه بر این، برخلاف توییتهای قبلی این فرد در تمسخر احکام اسلام، امام زمان، ماه رمضان و ... این بار برای او احضاریه رفته و در نهایت دو روز بعد، هنگام خروج از کشور در فرودگاه امام دستگیر شد. چرا دفعات قبلی با او هیچ برخوردی نشد؟
🔻این اتفاق نه فقط از آن رو که اصل توهین در توییتر بوده، بلکه از این جهت اهمیت شبکههای اجتماعی را نشان میدهد که جریان سازی برای مطالبهی برخورد با این فرد در همان توییتر و بدون پشتوانهی رسانههای رسمی انقلابی اتفاق افتاد. زمانی برای این هرزهنویس احضاریه از دادسرای فرهنگ و رسانه رفت که هنوز اولین شمارهی روزنامهها بعد این توهین منتشر نشده بود و خبرگزاریهای مطرح انقلابی هم در صفحه اولشان خبری از این ماجرا نبود. با انتشار روزنامهها هم اتفاق خاصی رخ نداد؛ چه آنکه در صفحه یک روزنامههایی که باید علی القاعده موضوع توهین به مقدسات برایشان مهم میبود، خبری نبود و رسانههای اصلاحطلب هم که تاکنون دیده نشده حساسیتی نسبت به توهین به اعتقادات دینی مردم داشته باشند؛ تازه اگر خود توهین نکنند! با این حساب، اگر یادداشت کوتاه حسین شریعتمداری در روزنامهی کیهان را قلم بگیریم، باقی رسانههای انقلابی حتی از بُعد اعتقادی هم این توهین را جدی نگرفتند؛ عملیات روانی سیاسی که بماند و بگذریم که نه بلد هستند و نه علاقهای به یادگیریاش احساس میشود. از این رو، امروز اگر فرد توهین کننده به اعتقادات میلیونها ایرانی در بازداشت و منتظر محاکمه است، صرفاً حاصل غیرت دینی کاربران توییتر است؛ آنچنان که تخریب وجهه سلمان رشدی و زندگیاش در سایه ناامنی همیشگی، حاصل حکم امام خمینی (ره) بود. من نمیخواهم مبالغه کنم؛ ولی در مقیاسی بسیار کوچک، جریان سازی ارزشیهای توییتر علیه این توهین همان کاری را کرد که حکم امام علیه سلمان رشدی کرد و این میانه، رسانههای انقلابی از کاربران توییتر عقب افتادند و آن همه بودجه و اعتبار مادی و معنوی عملاً در این اتفاق به کاری نیامد. اگر کاربران ارزشی توییتر در این اتفاق ساکت میماندند، یقین دارم دستگاه قضایی متوجه ماجرا هم نمیشد، چه رسد به رسیدگی قضایی! آنچنان که از هرزهنگاریهای قبلی این فرد گذشته بودند.
🔻برگردیم به سخنرانی دادستان؛ گفته که رسانههای اصلاحطلب حتی یک سرمقاله برای این توهین ننوشتند. درست هم میگوید؛ ولی سوال این است؛ مگر رسانههای اصولگرا در این مورد سرمقاله نوشتند که از اصلاحطلبان توقع کنیم؟! آنها همین که مقدسات دینی را زیر سوال نمیبرند، راضی باشیم که به خیرشان امیدی نیست.
🔻نکته جالب آنکه این همان توییتری است که سالهاست فیلتر شده و بزرگان جریان اصولگرا و انقلابی علاقهای به جدی گرفتن فضای آن ندارند؛ اما کاربران آن بارها نشان دادند میتوانند سریعتر و عمیقتر از رسانههای رسمی انقلابی جریان ساز باشند. این امر، توجهی هم برای کاربران توییتر است که "خودمان را جدی بگیریم" و البته توجهی هم برای غیرحزباللهیها که بدانند مدتهاست که دیگر فضای مجازی عرصهی انحصاری حضور آنها نیست.
۸ اردیبهشت ۹۷
#کبری_آسوپار
🔻نمایندگانی در مجلس، برجام را آتش زدهاند و لاریجانی از سر بامزگی گفته حالا مجلس را آتش نزنید!
عارضم که مجلس با آتش زدن برجامی که بی اعتبار شده، آتش نمیگیرد آقای رییس؛ مجلس و کشور و عزت و استقلال را تصویب ۲۰ دقیقهای برجامِ بی ضمانت آتش زد. تصویبFATF.
۱۹ اردیبهشت ۹۷
فردای روزی که آمریکا از برجام خارج شد
#کبری_آسوپار
📝چرا تاکید بر لزوم عذرخواهی روحانی درست است؟
🔻فردای خروج آمریکا از برجام ما علیه دشمن اصلی بودیم؛ علیه آمریکا. از میان همهی خواص منتقد برجام، همهی کسانی که روحانی آنها را «به جهنم» ارجاع داده بود و دهها توهین و ناسزای ریز و درشت حوالهشان کرده بود، کسی نگفت چه فاجعهای را روحانی و دولتش برای این مردم رقم زدهاند و همه یک صدا «مرگ بر آمریکا» شدند. مرگ بر آمریکایی که بسیاری از حامیان دولت، حتی فردای عهدشکنی تاریخی آمریکا با آن مخالفت کردند! فردای خروج آمریکا از برجام، ما اعتراض به دولت خودی را که با اعتماد نابجا به آمریکا، این وضع را رقم زده بود، کنار گذاشتیم و همه علیه آمریکا متحد شدیم. اما حامیان دولت بجای ترامپ، هنوز با منتقدین برجام میجنگیدند. نگاهی به مواضع اعضای فراکسیون امید پس از خروج آمریکا از برجام، کمی از این جنگ فرافکنانه را روشن خواهد کرد؛ وقتی بجای پاره شدن هویت و موجودیت برجام توسط ترامپ، دلواپس آتش زدن کاغذ برجام در مجلس شدند.
🔻این میانه اما یک نفر از خیل عظیم منتقدین برجام نخواست مثل باقی از حق اعتراض خود بگذرد. آیت الله جنتی، پیرمرد صریح و انقلابی سیاست بیانیهای خطاب به ملت ایران صادر کرد و در بند پایانی نوشت: «لازم است رئیس جمهور محترم، صادقانه و با صراحت، نسبت به خسارتهای وارده در برجام که بخاطر عدم رعایت خطوط قرمز ترسیمی توسط رهبر معظم انقلاب از جمله اخذ تضمین های لازم از ۱+۵ و نیز عدم رعایت اقدام متناظر و گام به گام پدید آمد، از مردم عزیر ایران عذر خواهی کرده، تجربه توافق برجام را چراغ راه آینده قرار دهند.» دولت و حامیانش، همانهایی که اتفاقاً بخاطر غلط درآمدن سیاست دولت روحانی باید بیشتر پی وحدت باشند، هجمهها علیه رئیس مجلس خبرگان را آغاز کردند. اعتراض حق همهی ما بود و آنها انتظار داشتند همه از این حق بگذرند. حقی که ما اشتباه کردیم از آن گذشتیم و کار درست همان بود که آیتالله جنتی کرد؛ تاکید بر لزوم عذرخواهی روحانی از ملت. چنین تاکیدی به دلایل زیر لازم و درست است:
🔻اولاً ۵ سال تقریباً همهی ظرفیت سیاست خارجی دولت ایران صرف برجام شد و در بسیاری از مسائل مهم بین المللی جای خالی وزارت خارجه ایران محسوس بود. مدیریت دیپلماسی ایران در منطقه، مذاکره با روسها در مورد ضرورت و چگونگی حضور آنها در سوریه، مدیریت مشکلات مهم با عربستان، حل مشکلات آبی با همسایهها، حل مشکل نقش پاکستان در تقویت گروهکهای تروریستی ایرانی در مرز مشترک با ایران و یا موضوع مهم جدایی کردستان عراق از موضوعات مهمی بودند که دولت روحانی به آنها اعتنایی نکرد. نتیجه آن چه شد؟ برجامی پاره و دوستانی بینالمللی که روزی داشتیم و حالا حتی برای موضع گیری به نفع برجام، دیگر نیستند و انگار ایران را فراموش کردهاند. حیف و میل ۵ سال ظرفیت دیپلماتیک کشور عذرخواهی نمیخواهد؟
🔻ثانیاً حسن روحانی پیش از این و زمانی که سرخوش از دور یک میز نشستنهای قهرمانان دیپلماسیاش با غربیها بود، صراحتاً گفت «دولت و رئیس جمهور مسئول مذاکرات است و من همهی مسئولیت آن را بر عهده میگیرم.» بخشی از این مذاکرات و از قضا بخش اعظمش اعتماد به آمریکاییها بدون گرفتن تضمین بود و روحانی در تمام سالهای گذشته به هشدارهای دلسوزان کشور در این مورد اعتنایی نکرد. حال در مقابل ما پیمان شکنی هست که فرصت تحقیر ملت ایران را دولت روحانی در اختیار او گذاشت. وگرنه سابقه تاریخی آمریکا عین روز برایمان روشن میکرد که این دولت قابل اعتماد نیست. (همان درس تاریخهایی که روحانی تازه پس از خروج آمریکا از برجام یادش آمد بگوید؛ گویا اسناد جدید دستش رسیده که خبر از سقوط دولت مصدق به دست دولت آمریکا میدهد و خبر از حمایت آمریکا از صدام و خبر از هدفگیری هواپیمای مسافری ایران و ...) این اشتباه پر هزینه و گوش نسپردن به توصیهها در مورد غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و تحمیل هزینه تحقیر ملت ایران با ماجراجویی یک رئیس جمهور ناقص العقل نیاز به عذرخواهی توسط کسی که میگفت مسئولیت همهی مذاکرات با من است، ندارد؟
🔻ثالثاً عذرخواهی روحانی نشان میدهد او و دولتمردانش اشتباه مسیری را که در ۵ سال گذشته طی کردند، پذیرفتهاند وچون پذیرش اشتباه، اول قدم جبران آن است، میتوان امید داشت که در صدد اصلاح و جبران برآیند و دیگر به دام تکراری و این بار به اسم مذاکره با اروپاییها نیفتند.جبران آن هم از طریق توجه به ظرفیتهای داخلی و چشم نداشتن به بیگانه میسر خواهد بود. در واقع عذرخواهی روحانی نه برای سرزنش کاری که در گذشته از زمان بیانیه سعدآباد در سال ۸۲ تا برجام در تیر۹۴ کرده، بلکه برای آغاز مسیر درست است؛برای فردایی که در آن اعتماد به آمریکا و بستن قرارداد بی تضمین دیگر تکرار نشود.چنین مصلحتی است که تاکید بر عذرخواهی روحانی را ضروری میسازد.
روزنامهی جوان/۲۶ اردیبهشت۹۷
#کبری_آسوپار
🔻"کُرد اهل سنت" برای بیبیسی آنهایی هستند که جمهوری اسلامی اعدام میکند و بیبیسی با سانسور هویت تروریستیشان بر گزارههای قومیتی و مذهبی اعدامی تاکید میکند تا بتواند تفرقه ایجاد کند؛ اما نماد کُرد اهل سنت "بسیجی"هایی هستند که دیشب در حمله تروریستهای پژاک به پاسگاه مرزی نیروی زمینی سپاه در مریوان و برای امنیت "ایران"مان شهید شدند.
#توییت
🔻پینوشت: در حملهی به پاسگاه مرزی قرارگاه حمزه سیدالشهدای نیروی زمینی سپاه در روستای دری مریوان، ۱۱ بسیجی شهید و ۸ تن دیگر مجروح شدند. فرماندار مریوان همهی شهدا را بومی، کُرد و از اهل سنت معرفی کرد. گروهک پژاک مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته و قرارگاه حمزه سیدالشهدا بیانیه داده و گفته "تروریستها در انتظار انتقام سخت باشند" و ما یقین داریم سپاه وعدهی دروغ نمیدهد.
۳۰ تیر ۹۷
#کبری_آسوپار
📝آقای مطهری! حق با شماست؛ سپاه اشتباه کرد!
🔻علی مطهری، نایب رئیس مجلس در پاسخ به سؤالی در مورد طرح عدم کفایت رئیس جمهور گفته که «الان وقت این کارها نیست.» و بعد اضافه کرده که «مسئول وضعیت جاری کشور آنهایی هستند که با هوا کردن موشک تلاش کردند برجام اجرا نشود که البته به هدفشان هم رسیدند.»
🔻علی مطهری چه زود فراموش کرد که موشکی در این مملکت اگر هوا شد، پس از آن روزی بود که عوامل داعش در قلب تهران، مجلس شورای اسلامی را هدف قرار گرفتند. یعنی رسماً به ایرانِ ما حمله شد و اگر آن موشکها نبود که مقر داعش را در سوریه هدف قرار دهد و مدافع امنیت و ناموس و جان و مال ملت باشد، چه کسی باید پاسخ گردنکشی داعش در قلب ایران را میداد؟! نیاز به توضیح ندارد که اگر آزمایشهای موشکی قبلی نبود، به وقت لازم موشکهایمان قابل استفاده نبود و نمیشد به فناوریاش اعتماد کرد. لابد باید در برابر توحش داعش هم کوتاه میآمدیم! آن موشکها برای دفاع از سرزمین ما و ملت ما شلیک شد و شرط اخلاق و انصاف نیست که مردان نظامیمان را که جز با تصمیم فرمانده کل قوا موشکی هوا! نکرده و نخواهند کرد، بابت دفاع از خودمان سرزنش کنیم (شرط سیاست بماند که مطهری در کل آدم سیاست دانی نیست). اگر موشکی هوا نشده بود، امروزِ ایران هفت سال پیشِ سوریه بود و برجام که سهل است، کل ایران روی هوا بود!
🔻سپاه شاید اشتباه بزرگتری هم کرد؛ موشک زدن به مقر داعش در دیرالزور که بماند، شاید همان ۱۷ خرداد باید پاسدارهای مجلس مقابل حملهی داعش، دفاعی نمیکردند و اسلحهی تکفیریها به جای اتاق انتظار مجلس در صحن علنی شلیک میشد، مباد گوشه برجامتان گردی بنشیند! فقط ایرادش آن بود که شاید الان شما زنده نبودید که...
🔻نکتهی بامزه آنکه حتی اگر برجام به خاطر آنچه مطهری گفته، اجرا نشد، وضع کنونی کشور بیشتر حاصل تصمیمات غلط و سوء مدیریتهاست و به برجامی که تأثیری در زندگی ملت نداشت، ربط ندارد. از سویی علی مطهری گرچه مقصر اجرا نشدن برجام را موشک هوا کردنها میداند و بعد هم دلواپسان را مقصر معرفی میکند: «وضعیت جاری کشور تقصیر دلواپسان و همه کسانی است که تلاش کردند برجام اجرا نشود البته دولت هم حتماً سوء مدیریت داشته است.» اما در عین حال در موضعی متناقض، با اشاره به اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره، میگوید: «با تحقیرهایی که ترامپ نسبت به ایران داشته مذاکره مناسب نیست، مذاکره در این وضعیت توأم با ذلت، خواری و تحقیر است.» معلوم نیست اگر مقصر برهم خوردن برجام دلواپسان هستند، چرا مطهری ترامپ را قابل مذاکره نمیداند! حال بگذریم که مطهری پیشتر گفته بود که موشکها ربطی به برجام ندارند. گفتیم که آدم سیاست دانی نیست!
روزنامهی جوان / ۱۰ تیر ۹۷
#کبری_آسوپار
📝جنگ؛ مذاکره؛ راه سوم
🔻دوگانهی «جنگ یا مذاکره» بر مدار یک مغالطه بنا شد تا اهداف سیاسی سازندگانش را محقق کند. مغالطهای که راههای موجود در مسئلهی چگونگی مواجههی ایران با آمریکا را در دو گزینهی جنگ و مذاکره محصور کرد. ایجاد این دوگانهی کذایی و حذف راههای دیگر حداقل به منظور رسیدن به دو هدف انجام شد:
🔻اول آنکه مردم را از شبح یک جنگ خیالی میترساند و با چنین ترسی آنان به سوی گزینه دوم که تنها گزینه موجود غیر از جنگ معرفی شده، سوق داده شدند. شبح جنگ، لولویی میشود که قرار است بیاید و امنیت مردم را ببلعد و گرچه قدر همان قصهی لولوی کودکیهایمان، ترسناک است، اما همان قدر هم افسانهای بیش نیست. با این حال بسیاری از افسانه بودن آن مطلع نیستند و طبیعی است که بترسند و در مسیری بروند که از این جنگ دور باشد. اما در مقابل تنها یک راه مییابند: مذاکره. چه آنکه سازندگان شبح جنگ، فقط یک گزینه دیگر غیر از جنگ برای مردم ترسیم کردهاند؛ مذاکره و لاغیر. اینگونه آنان مردم را به سوی نظر خویش کشاندند و رأیها را در سبد خویش ریختند. طبیعی است در دوگانه جنگ و مذاکره، تودههای مردم به سوی مذاکره بروند؛ خصوصاً وقتی که تصویر از جنگ فقط شکست است و شکست و نابودی همه تسلیحات ایران در 10 دقیقه!
🔻دوم آنکه با حصر راههای مواجهه با غرب در دوگانه مذاکره و جنگ، همه مخالفان راه حل خود را که مذاکره بود، جنگطلب معرفی کردند. طبیعی است که وقتی همه چیز در دو راه منحصر شده، اگر کسی با ما نباشد، پس علیه ماست و در راه مقابل! در واقع سازندگان این دوگانه، مردم را نه فقط از شبح جنگ، بلکه از شبح همه مخالفان مذاکره ترساندند و مخالفان مذاکره، جنگ طلبانی معرفی شدند که کشور را به سوی نابودی پیش میبرند. طبیعی است که بسیاری از مردم فریب این مغالطه را بخورند و از مخالفان مذاکره حذر کنند. سازندگان مغالطه اینگونه خود و راه حل خود را به فضای سیاسی کشور تحمیل کردند؛ با مغالطهای که تبیین غلط بودنش برای مردم هنر و زمان بسیار میخواست.
🔻نکته اما این بود که راهحلها در این دو گزینه محصور نبود که با عدم یکی، دیگری حتماً اتفاق بیفتد. ما گزینههای دیگر پیش رو داشتیم. توانمندسازی خودمان گزینهای بود برای آنکه کسی جرات بررسی گزینهی نظامی را در مورد ایران به خودش ندهد و جنگ همان شبح افسانهای باقی بماند. جنگ نمیشد، نه برای آنکه ما تن به مذاکره داده بودیم، بلکه برای آنکه طرف مقابل میدانست وارد شدن به جنگ نظامی گرچه به ایران ضربه خواهد زد، اما آنها را هم بی نصیب نخواهد گذاشت. جنگ نمیشد چون قدرت دفاعی ایران آنقدری بود که اندک تعقل موجود در طرف مقابل، او را از ورود به این معرکه بر حذر دارد و نه برای آنکه میز مذاکره، حمله نظامی را از ایران دور کرده باشد.
🔻مهمترین نکتهای که حامیان مذاکره نخواستند متوجه بشوند این بود که مذاکره نه تنها الزاماً به معنای بستن راه جنگ نیست، بلکه گاه اتفاقاً مقدمهی جنگ است. مذاکره وقتی برابر نیست؛ مذاکره وقتی علیرغم شعارها و سخنرانیها برد-برد نیست و وقتی قرار است یک طرف امتیاز بدهد و امتیازاتش داده نشود، نقد بدهد و نسیه هم نگیرد، از قضا زمینه ساز حملهی نظامی است. چه آنکه با مذاکرهای که امتیازاتش یک سویه است، ابتدا اقتدار و قدرت دولت مورد نظر و حس مقاومت ملتش شکسته میشود و وقتی ضعیف شد، حمله نظامی انجام میشود.
🔻۲۲ مرداد ۹۷ را باید بخاطر سپرد؛ روزی که رهبری این دوگانه را در دو جمله ساده شکستند و در خانه اگر کس است، همین دو جمله بس است: «بهطور خلاصه در دو کلمه به ملّت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.» این موضع گیری را میتوان مهمترین نقطه سخنرانی سهشنبه دانست، دوجملهای که به مردم میگوید میشود که نه جنگ باشد و نه مذاکره؛ راه حل سوم ایستادن ما روی پاهای خودمان است. نه جنگی در کار است و نه ما مذاکرهای خواهیم کرد؛ باید با وحدت و همدلی کار کرد و امور را پیش برد.
#کبری_آسوپار
🔻نام روسای کارخانه نیشکر هفتتپه را هم باید در لیست دریافت کنندگان ارز دولتی جستجو کرد. دلاری که دولت بی حساب و کتاب داد و معلوم نشد کجا خرج شده و حالا هم که وقت برخورد قضایی است، رییس کارخانه حقوق کارگران را گرو گرفته است. فقط همین افتضاح دلارپراکنی دولت روحانی را تا سالها نمیشود جمع کرد.
#کبری_آسوپار
📝مجلس بی ناظر و دست باز نمایندگان
جز تغییر قانون اساسی راهی نیست
🔻خلاء قانونی در مورد نظارت بر رفتار و عملکرد نمایندگان مجلس در سالهای گذشته ملموس بود و عطف به همین احساس خلاء، رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس هشتم در سال ۸۹ توصیه کردند که علاوه بر شأن نظارتی نسبت به دستگاههای اجرایی «يک شأن نظارتى هم براى خود مجلس و براى آحاد نمايندگان تعريف كنيد.» در دیدار سال بعد توصیهی خود را کامل فرمودند که: «كسى با آزادى نماينده مخالف نيست؛ با كجرفتارى نماينده مخالف است. یک نمايندهى كجرفتار ممكن است مجلس شوراى اسلامى را بدنام كند، متهم كند؛ حيف نيست؟ مجلسِ به اين عظمت... بايد آبرويش را حفظ كرد. اين، خودنظارتى لازم دارد.»
🔻موضوع در مورد نمایندگان مجلس در ظاهر صرفاً «نبود ناظر» است، اما معنای دیگر این مفهوم «عدم امکان عزل» و اذعان به این واقعیت است که در ایران تنها فردی که امکان برکناری او در قانون اساسی پیش بینی نشده، نماینده مجلس است. او برای یک دوره چهارساله انتخاب میشود و در میانه راه برای مردم و برای هیچ مقام دیگری امکان بازپسگیری جایگاه نمایندگی از او وجود ندارد و این اطمینان که کسی نمیتواند به صندلی او دست بزند، کافی است تا دست خود را برای هر اقدامی باز ببیند.
🔻از طرفی گرچه قانون اساسی مصونیت قضایی نماینده مجلس را صرفاً در چارچوب «نظراتی كه در مجلس اظهار كردهاند يا آرایی كه در مقام ايفای وظايف نمايندگی خود دادهاند.» محدود میکند، اما در عمل این مصونیت اغلب در تمامی اعمال و رفتار نمایندگان جاری میشود؛ چه سیلی به صورت مامور راهور و چه اخیراً توهین و هتاکی به کارمند اداره گمرک. این اصل در قانون اساسی گنجانده شد تا نماینده امنیت روانی برای ایفای وظیفهی نمایندگی خود داشته باشد و نه آنکه امتیاز مصونیت برای نمایندگان باشد که چنین مصونیتی خلاف اصل برابری در اسلام و در قانون اساسی است.
🔻هیات نظارت بر رفتار نمایندگان برای پر کردن این خلاء تشکیل شد، اما به چند دلیل نتوانسته موفق باشد. اولین دلیل همان چیزی است که خود رهبری تلویحاً هشدارش را هم همان سال دادند: «در اين طرح نظارت هم كه حالا كلياتش تصويب شده، دوستان جورى تنظيم كنند كه یک نظارت واقعى انجام بگيرد... اينجور نباشد كه رودربايستى و بده بستان حاكم شود.» جالب آنکه مسعود پزشکیان که به عنوان نایب رئیس مجلس در این هیات حضور دارد، خود چندی پیش (شهریور ۹۷) اذعان کرد «رسالتی که رهبری از این هیئت انتظار دارد، چندان قابل تحقق نیست.» او البته دلیل این عدم تحقق را تبیین میکند: «کسی که منفعتی دارد نمی تواند خودش را محاکمه کند. اگر بخواهیم درست تصمیم بگیریم، باید گروه مستقلی بر نمایندگان نظارت داشته باشد. از طرفی نظارت این هیئت منوط به انجام شکایت از نماینده است و اگر شکایت انجام نشد نظارتی هم نیست.» دوم آنکه حتی اگر نظارت این هیات خیلی استاندارد و منطقی هم انجام شود، ضمانت اجرایی عزل و استیضاح نماینده را ندارد و روال را بیشتر تشریفاتی میکند.
🔻نظارت بر نمایندگان مجلس توسط مردم، روی کاغذ و در فضای پرشور همایشهای انتخاباتی به نظر خیلی روشنفکرانه میرسد، اما در عمل اگر مردم از رفتار و عملکرد نمایندهی خود راضی نباشند، تنها راه قانونی مقابلشان این است که در انتخابات بعدی مجلس به او رأی ندهند. در برخی کشورها مردم امکان برکناری نمایندهی خود را در میانهی راه نمایندگی دارند. به نظر میرسد ایران هم میتواند تجدیدنظری در قانون اساسی داشته باشد و راهی برای محدود کردن دست باز نمایندگان مجلس و بی قیدی آنان در برابر شئونات نمایندگی ملت بیابد. باید آبروی رأس امور در برابر عملکرد چند نماینده محفوظ باقی بماند و راهکارش هم باید در بیرون مجلس باشد. سال ۶۸ پیشنهاد شد که امکان انحلال مجلس توسط ولی فقیه در قانون اساسی گنجانده شود که رهبری به درستی با آن مخالفت کردند و اکنون هم باید به روش دیگری غیر از حکم ولی فقیه متوسل شد.
🔻مجلس نهاد مردمسالاری است و اهمیت آن از جهت رأی مستقیم مردم و وکالت ملت بر کسی پوشیده نیست؛ اما رئیس جمهور هم نماد همین مردمسالاری است و با این حال امکان عزل او قانوناً وجود دارد. نمایندگان مجلس وارد خانهی ملت که میشوند، آزادی تام دارند، نه نظارتی در کار است و نه امکان عزلی. این روال نامش هر چه باشد، احترام به مردمسالاری نیست. به نظر میرسد نیاز به بازبینی قانون اساسی و ارائه راهکاری در این مورد و رجوع به رأی مردم (رفراندوم) برای انجام نظارت بر نماینده مجلس و وجود ضمانت اجرایی (عزل) حالا محسوستر از قبل پیش روی ماست. مجلس نهاد ناظری است که خود ناظر ندارد. جز تغییر قانون چه راهی پیش روی ماست؟
روزنامهی صبحنو / ۲ دی ۹۷
#کبری_آسوپار
🔻"زنان بدون شک شهروندان برتر این شهر هستند... تهران را به شهری مطلوب، امن و آرام برای همه زنان و دختران این شهر تبدیل کنیم ..."
محمدعلی نجفی این جملات را عمومی میگفت، اما در خصوصی همسرش را مکرر کتک میزد و خانه برای زنش امن نبود؛ چه رسد به شهر!
📍حقوق زنان برای خیلیها فقط نردبان است...
#توییت
#کبری_آسوپار
📝آقای واعظی! اردوغان نمیتواند یک ایرانی را ساکت کند!
🔻رئیس جمهور ترکیه ناراحت است از برخی صداها که از ایران میشنود؛ گلایه دارد از رئیسجمهور حسن روحانی که «باید این صداها را قبلاً ساکت میکرد». برای این جمله اردوغان علامت تعجب کفایت نمیکند؛ چه آنکه رئیس جمهور ترکیه برای رئیس جمهور ایران «باید» میآورد، آن هم برای ساکت کردن صداهایی که در ایران علیه ترکیه و حمله این کشور به مواضع کردهای سوریه شنیده است.
🔻کار رسانه نیست و باید کسی هم سطح اردوغان پاسخ این مداخله توهینآمیزش را بدهد. یک نفر از دولت ایران باید به رئیس جمهور ترکیه یادآوری کند که اینجا ایران است و رسانهها آزادانه حتی در نقد مواضع رئیس جمهور خود هم مطلب مینویسند، رئیس جمهور خارجی که جای خود دارد. یک نفر باید به اردوغان یادآوری کند، اینجا ترکیه نیست که او بتواند هزار نفر، هزار نفر، مخالفان و منتقدانش را در زندان کند؛ اینجا ایران است که رئیس جمهورش با جمله معروف «پناه میبرم به خدا از بستن دهان منتقدان» رأی آورده است. یک نفر باید به او یادآوری کند او هر کسی که هست و تصمیمش برای حمله به مواضع پ.ک.ک در شمال سوریه را هر قدر درست میداند و برایش استدلالهای منطقی دارد، اما در هر حال رئیس جمهور ترکیه است و نمیتواند برای ۸۵ میلیون ایرانی تعیین تکلیف کند که با تصمیم او موافق باشند یا مخالف. و نمیتواند به رئیس جمهور ایران «باید» بگوید، آن هم برای ساکت کردن ایرانیها!
🔻واکنش محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور کشورمان اما بیشتر ناامیدمان میکند. او در موضعی منفعلانه ضمن بیان این توضیح که رئیس جمهور ترکیه از مواضع دولت ایران ناراحت نشده (یعنی ایراد در کار ما نبوده!)، به رسانهها تذکر میدهد که به این مسائل توجه کنند! انگار باز هم علامت تعجب کافی نیست و باید برای واعظی هم که گویا در کنار ریاست دفتر رییس جمهور، مقام سخنگویی و اعلام مواضع دولت را هم بر عهده دارد، یادآور شویم که اینجا ایران است، جایی که رئیس جمهورش میگوید: «ذرهای از حق آزادی بیان کوتاه نخواهم آمد.» رسانههای ایران میتوانند موافق یا مخالف حمله ارتش ترکیه به مواضع تروریستهای کرد باشند، اما در هر حال ناراحتی رجب طیب اردوغان نمیتواند یک ایرانی را ساکت کند.
🔻اگر دولتمردان ایرانی در روبایستیهای دیپلماتیک و انفعال سازشکارانه، نمیتوانند از پس پاسخ به اردوغان بربیایند، قلم رسانهها را شکسته نخواهند و حداقل اجازه دهند ما به رئیس جمهور ترکیه یادآور شویم که در مورد ایران و ایرانی و مقامات ایران چگونه باید صحبت کند. بله، مواضع کردهای سوریه مورد تایید ما نیست، هم رد خیانتهایشان در خاطرمان خوب مانده و هم میدانیم سیاست غلط و غیرهوشمندانهی سران کرد در اعتماد به امریکا و ایجاد تقابل با ایران و روسیه و دولت مرکزی سوریه و رویکرد تروریستی کردها برای رسیدن به آنچه استقلال مینامند، حاصلش شده این جنگ و تنهایی کردها در چنین جنگی و هزاران زن و کودک آوارهی کرد که جهان انگار دغدغه و حوصلهی دلسوزی هم برایشان ندارد! اما از آن سو رد خیانتهای اردوغان هم از خاطرمان پاک نشده است. یادمان مانده چه کسی نفت مردم عراق را از داعش میخرید، یادمان مانده چه کسی با غرور آرزوی نماز خواندن در مسجد اموی دمشق را کرد، یادمان مانده وقتی جوانان ما مقابل داعش شهید میشدند، چه کسی از تروریستهای تکفیری حمایت لجستیکی میکرد. ما خیانت پ.ک.ک را میشناسیم، اما با خیانتهای اردوغان هم غریبه نیستیم. جنگ سوریه و اشغال عراق توسط داعش برای چند قرن پیش نیست که خاطرهها را غبار زمان گرفته باشد؛ پس بهتر آنکه هر کس در قد و قامت خودش حرف بزند. هم کردها هنگام حرف زدن از ایران یاد نجات اربیل و موصل از دست داعش باشند و هم رجب طیب اردوغان وقتی نام ایران را بر زبان میآورد، خاطرات شب کودتای ژوئیه ۲۰۱۶ و سالهای آغازین جنگ سوریه را از خاطر نبرد و گرچه از توابین محسوب میشود و توبهاش را ایران و روسیه پذیرفتند، اما ادعای پیش نمازی هم نکند!
روزنامهی جوان
۲ آبان ۹۸
#کبری_آسوپار
🔻هموطنان عزیزم
اگر امروز صرفاً به شعارهای سیاسی رای میدهید؛ یا بی نگاه به سابقهی عملکرد افراد و جریانها، هر وعدهای را باور میکنید یا در ستادهای انتخاباتی، به استقبال رقاصی و پابوسی به صرف شام میروید، فردا توقع تحول اقتصادی نداشته باشید. نمیشود برای شعار الف هورا بکشید و بعد بگویید چرا شعار ب محقق نشد!
#کبری_آسوپار
📝انتقام، یک "عمل" است!
🔻ساعاتی پس از حملهی ایران به عینالاسد، در اوج هیجان هموطنانم و همهی دوستداران غیر ایرانیِ حاج قاسم سلیمانی برای انتقام از آمریکا، نوشتم -هم اینجا و هم در توییتر- که انتقام خون سردار ایرانی انجام نشد؛ صرفاً شروع شد...
🔻از این انتقامهای نگرفته شده، کم نداریم؛ انتقام کدام دانشمند هستهای ترور شدهمان را گرفتیم؟ انتقام کدام یک را گرفتیم که حالا ساعتی پس از ترور دکتر محسن فخریزاده، باز رجز انتقام میخوانیم و بیانیهی تکراری میدهیم؟
🔻ما عصبانی هستیم؟ بله؛ هستیم. دانشمند کشورمان ترور شده؛ نه ترور کوری بوده و نه عملیات ناموفقی، نقطهزنیِ دقیق، و یک کار اطلاعاتی و عملیاتی حرفهای؛ و فراتر از هر فقدانی، حس ناامنی را با خود آورده است. نتانیاهو، نخستوزیر صهیونیستها گفته بود نام محسن فخریزاده را بخاطر بسپاریم و حالا همان چیزی که او میخواسته، شده؛ تحقیر شدهایم. زیر و بم تردد دانشمند ایرانی را که میدانستیم در لیست ترور است و نتانیاهو از او نام برده، داشتهاند، یک نیسان انتحاری و یک تیم ترور وسط سرزمین ما... چطور عصبانی نباشیم؟
🔻ما عصبانی هستیم؛ اما از عصبانیت نیست که میگوییم اینقدر سریع رجز انتقام نخوانید؛ عقلمان میگوید وعدهی داده نشده، رجزِ خوانده نشده، اگر عمل شود که تقدیر دارد و آفرینِ کاری که منتظرش نبودهایم؛ اگر هم عمل نشود، چون بیان نشده، ناامیدی ندارد؛ اما حرفهای زده شده و عمل نشده، یاس دردناکی به همراه دارد؛ تکرار که بشود، بی اعتمادی هم دارد. عصبانی و تحقیرشده که هستیم، لازم است ناامید و خسته هم بشویم؟
🔻حرف نزنید؛ بروید انتقام بگیرید؛ هر وقت انجام شد، اعلام کنید؛ ما دست و بازوی شما را هم میبوسیم. شما ستون اعتماد و احساس امنیت و اقتدار ما هستید؛ اینکه گلایه میکنیم، از این روست که از کوچکترین ترکی بر این ستون بیم داریم. شما هم این بیم را داشته باشید!
۷ آذر ۹۹
#کبری_آسوپار
📝مصادره سردار
🔻در باب شخصیتهای ملی اغلب این خطر وجود دارد که توسط حامیانشان خواسته یا ناخواسته مصادره شوند. اما مصادره توسط منتقدین عملکرد و مواضع آن شخصیت، نوعی فرصت طلبی سیاسیست که هر کسی در دنیا از عهده آن برنمیآید، اما در ایران، اصلاحطلبان مهارت کافی در انجام آن دارند. اصلاحطلبان میتوانند سالهای متمادی منتقد سیاستهای یک نفر باشند و حتی اقدام به تخریب شخصیت او کنند، اما وقتی مردم را حامی او دیدند یا حمایت از آن شخصیت را راهی برای تامین منافع و مطامع سیاسی و جناحی خود دانستند، جهت مواضع خویش را بی سر و صدا! بچرخانند و همراه موج مردمی شوند یا از مردم بخواهند به اویی رأی دهند که تا دیروز مخاطب دشمنی اصلاحطلبان بود. مثال بارز چنین رویدادی نگاه اصلاحطلبان به آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. روزی آنچنان تخریبش میکردند که حتی او را قاتل میخواندند و مجبورش کردند از نمایندگی مجلس ششم انصراف دهد و روزی دیگر تقدیسش کردند و به همانی رأی دادند که او گفت.
🔻و اما بعد، قاسم سلیمانی از پی سالها مجاهدت خالصانه در مسیر اسلام و برای امنیت همه مستضعفین جهان در برابر استکبار و نیز قدرتافزایی ایران در منطقه و تبدیل ایران به بازیگری تاثیرگذار در سیاست بینالملل، بحق توسط مردم ایران به عنوان یک «قهرمان» مورد تقدیس و تقدیر قرار گرفت. عیان است و همه میدانند که شخصیت سیاسی او فراتر از «اصولگرایی» و «اصلاحطلبی» بود. آنچنان که رهبر معظم انقلاب در مورد او میفرمایند: «[شهیدسلیمانی] اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن به شدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند»
🔻و مشکل همین جاست که برخی تلاش میکنند انقلابیگری قاسم سلیمانی را کمرنگ کنند یا او به سود شخصیتهای مطرح اصلاحطلب و مشخصاً برای یک فرد یعنی محمد خاتمی مصادره کنند. حال آنکه شأن سردار اجل است حتی از مصادره به سود یک جناح، چه رسد هزینه کردن او برای سفیدسازی و تبرئه یک فرد؛ به ویژه اکنون که زبانِ زمینی سردار دیگر اجازه سخن ندارد و او در آسمانهاست.
🔻جواد امام، فعال سیاسی اصلاحطلب برای حمایت از مرادش، محمد خاتمی میگوید که: «من هیچگاه واکنشی منفی از قاسم سلیمانی نسبت به آقای خاتمی نشنیدم و همواره دوستانی که با ایشان ارتباط مستقیم داشتند، خاطرنشان میکردند که سردار سلیمانی همیشه به نیکی از سیدمحمد خاتمی یاد میکرد و از اتفاقاتی که افتاده و برخوردهای ناصوابی که با آقای خاتمی شده، خشنود نیست و حتی ابراز گله مندی و تاسف میکند. بنابر شواهدی که سراغ دارم آقای سلیمانی در هیچ جایی، مطلبی یا رفتاری که دال بر نفی شخصیت و سرمایهای نظیر آقای خاتمی باشد به کار نبرده است.»
🔻سال ۷۸ و پس از ضعف عملکرد دولت اصلاحات، تنی چند از فرماندهان عالی رتبه سپاه به محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت نامه نوشتند و از بی اعتنایی دولت به «حرمتشكني و توهين به مباني اين نظام و حرمت ولیفقیه» در غائله کوی دانشگاه گلایه و برادرانه تاکید کردند که «کاسهی صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگي، بر خود جايز نميدانيم.» جواد امام فراموش کرده که آن نامه که اصلاحطلبان آن را «کودتای سپاه علیه دولت اصلاحات» نامیدند، به امضای قاسم سلیمانی، فرمانده نیرو قدس سپاه هم مزین بود. نه اینکه بگوییم او جناح خاصی داشت که از اساس، آن نامه سال ۷۸ فراتر از دسته بندیهای سیاسی و به حمایت از انقلاب و نظام و ولیفقیه بود و لاغیر؛ اکنون هم تنها جناح حاج قاسم، جناح انقلاب اسلامی و ولایتفقیه است. اصلاحطلبان میگویند نباید او را مصادره کرد، اما گویی منظورشان این است که از قاسم سلیمانی نگویید تا ما راحتتر بتوانیم مصادرهاش کنیم!
🔻اسحاق جهانگیری هم تلاش کرده که سردار سلیمانی را حامی خاتمی جا بزند و از تلاش سردار برای حل ماجرای خاتمی گفته است. تلاش برای حل اختلافات داخلی البته قابل تحسین است، اما از آن، حمایت از خاتمی درنمیآید. از سویی دو نکته هم حایز اهمیت است؛ اولاً اصلاحطلبان با سیاستهای منطقهای ایران و خصوصاً سیاست ایران در جنگ سوریه که قاسم سلیمانی مجری آن بود، مخالف بودند؛ ثانیاً چگونه که تا وقتی سردار سلیمانی در میان ما بود و امکان رد و تایید این ادعاها را داشت، اصلاحطلبان حرفی نمیزدند و از نسبت میان سردار و خاتمی نمیگفتند؟ سردار که به جهانی دیگر رفت، یادشان افتاد که مواضع جدید بگیرند، چون میدانند او در عالم ماده نیست و نمیتواند از مسیر مادی، این ادعاها را رد کند؟ مصادره یک قهرمان به نفع خود ظلم است، نسبت دادن بی دلیل و سند مواضع به او پس از سفر اخرویاش، ظلمی دیگر.
روزنامه جوان
۱۵ دی ۹۹
#کبری_آسوپار