#خودسازی‌با‌شهدا🌹 سعی می کرد تمام نمازهایش را اول وقت بخواند 👌 بارها شده بود در اتوبان داشتیم میرفتیم که وقت نماز میشد و رضا همان لحظه یک جایی پارک میکرد و نماز اول وقت میخواند☺️ خیلی مقید به نماز شب بود، ساعت 3 نیمه شب پا می شد و نماز شب می خواندمن را هم بیدار می کرد.📿 وقتی می خواست بره ماموریت توصیه می کرد مواظب باش خواب نمانی.😉 #شهید_رضا_کارگر_برزی(مدافع حرم) 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

-

#فایل‌صوتی😍 🔘اگه میخوای‌هوای نفست خفه‌بشه گوش‌کردن این‌صوت‌رو‌از دست‌نده✌️ ترجیحا با هندزفری🎧 عااااالی😍🌱 #نشربدین #حرف‌دارم‌باهات ۳۱ 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

[ #کلیپ😍] 💥تو چقدر عمر میکنی؟! چقدر حساب باز کردی؟! 🎙 استاد پناهیان ➕حتما ببینید☺️👍 #ارزش‌زمان🌟 #حرف‌دارم‌باهات ۳۲ 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

❌بعضیا با خبر دلار دارن چپ میکنن. به این ها باید گفت: بچه ها! اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح میکنیم. مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند. ✍#شهید_جهان_آرا 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

عـادت‌‌به‌گـناه مثـل‌خـوابیدن‌‌تو‌تختِ گرم‌‌و‌‌نـرم‌‌میمونـه! خوابیدن‌‌روی‌اون‌‌راحـته ؛ اما‌‌بلند‌شدن‌‌خیلی‌سخته! +حواست‌باشه‌به‌چی‌عادت‌میکنی! #تلنگر🌱✨

جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه...🌱✨ (: #محبوب_من

موسی در مناجات با خدا عرض کرد؛ خدایِ من کدام آفریده‌ات را بیشتر دوست داری؟ فرمود؛ آن کس را که چون محبوبش را از او بگیرم با من آشتی باشد. #مناجات📿 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

به‌امام‌حسین‌رو‌کرد‌گفت نہ‌بھشت‌میخوام؛نہ‌جایگاه... میخوام‌هرجاکہ‌توهستی‌منم‌باشم :) -حبیب‌ابن‌مظاهر🌱!

﷽ +شما هم اکنون صدای حاج حسین خرازی رو می‌شنوید. ‌ اگر کار برای خداست، گفتن پس برای چه؟! میگن اگه کسی کارش رو برای دیگری انجام بده خدا میگه باشه برا همون ،به درد من نمیخوره و قبول نمیکنه.😔 ‌ رفقا دعا کنید که همیشه تو کارامون اخلاص رو داشته باشیم یه چیزی که خودمم درگیرشم،نشون دادن کارامون به دیگرانه درسته که اگر نیتت خدایی باشه مشکل نداره ولی انشالله خدا کمک کنه همونم دیگه نباشه.🙂💔 ‌ ما سینه زدیم ' بی صدا باریدند از هرچه که دم زدیم ' آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم ' .... ‌ قائدنا ۱۴۰۱/۱۱/۸ ‌ #حسین_خرازی #دفاع_مقدس #اخلاص #قائدنا #روبیکا #اینستاگرام #شعبان #شهادت #شهید #امام #رهبر

#شهید_محمود_سعیدی_نسب ¹³ - خودش تعریف میکرد . سوار تاکسی شدم من بودم و راننده ؛ راننده پسر جوانی بود ، ضبط را روشن کرد و داخلش نوار ترانه گذاشت . بهش تذکر دادم : پسرم ، اگه میشه خاموشش کن . ترانه گوش دادن #گناه داره ! توجهی نکرد و در جوابم گفت : برای ما جوون ها عیب نداره .. برایش مثال زدم . گفتم : درسته ! شما جوونی ولی بنظرت میشه بنزین رو به آتیش نزدیک کرد ؟؟🔥 بدون تأمل گفت : خب اگه بنزین رو بریزی روی آتیش منفجر میشه! گفتم : احسنت . شما که جوونی آتیش شهوتت شعله وره . موسیقی مبتذل مثل بنزین میمونه ! اگه به آتیش شهوت نزدیک بشه ، خاموشش که نمیکنه هیچ ،بلکه شعله‌اش رو هم زیاد میکنه . شما جوون ها باید بفکر آینده‌تون باشید. کارایی مثل گوش کردن به موسیقی دین و غیرت رو میسوزنه 🔥❗️ جوان راننده حرفی برای گفتن نداشت ، دستش را جلو برد و آرام پیچ ضبط را چرخاند . .

#شهید_مهدی_باکری ⁴ - حال غریبی داشت . گفت : آقا جعفری ! چند لحظه با شما کار دارم . گفتم : در خدمتم . پشت سرش راه افتادم . خاکریز رو دور زد و روی زمین نشست . منم نشستم ..سرش پایین بود و با دست خاک ها رو پس و پیش میکرد . هاج و واج نگاش میکردم . منتظر بودم تا به حرف بیاد ولی چیزی نگفت .. پرسیدم: آقای مهدی کارتون چی بود؟ مشتش را آرام باز کرد . دانه های شن از لای انگشتانش روی زمین ریخت . به صورتم نگاه نکرد . گفت : حاج اقا ! این خاکریز منبر و منم پامنبری ! برام حرف بزنید . نصیحتم کنید . اینروزها خیلی به پند و اندرز نیاز دارم . جا خوردم گفتم : اقا مهدی ! این چه حرفیه ؟! شما باید ما رو راهنمایی کنید. بغضش را فرو داد و گفت : الان منم که نیاز دارم .. هرچه طفره رفتم ، فایده نکرد .. شروع کردم ؛ از قیامت گفتم از معاد از بهشت و جهنم .. از کاخ های بهشتی و از طبقه های آتش . مهدی سر روی زانو گذاشته بود و اشک میریخت . گه گاهی صدای هق هق‌اش بلند میشد و شانه های مردانه اش تکان میخورد . حس و حالی داشت که تا اون روز ندیده بودم !!

#شهید_محمد_باقر_اسدی_نژاد ⁷ - کلی راه از سرخه آمده بودیم بریم عروسی. جلوی در که رسیدیم ، محمدباقر گفت : شما برید تو ، من همین جا هستم . رفتم تو ، چشمم که به مهمونها افتاد راهمو کج کردم و برگشتم ! محمد باقر تا منو دید زد زیر خنده و گفت : تا حالا عروسی اینجوری ندیده بودی ؟! گفتم : نه! ولی فکر کنم اینجا زنونه باشه ! گفت : نه اینجا زنونه مردونه نداره ، قاطی‌ان باهم ! میدونستم چخبره نیومدم داخل .. باهم رفتیم خیابان گردی . ماندیم تا عروسی تمام شد . برای خواب برگشتیم خونه ی خواهرم . تا چشمش به ما افتاد ، از کوره در رفت. گفت : این همه از سرخه تا اینجا اومدید برید تو خیابون بمونید ترسیدید بیایید تو بخورتون ! + بحث خوردن ، نخوردن نیست خواهر من . اگه میومدیم تو باید به زن و بچه مردم نگاه میکردیم . - این همه آدم ، شما هم یکیشون :\🙃 +ما چه کار به بقیه داریم ؟ باید خودمون رو حفظ میکردیم که کردیم . رسم اینجا رو که نباید با دین‌مون عوض کنیم :)💯💎 .

🌀یادمون باشه که هر چی برای خدا کوچیکی و افتادگی کنیم خدا در نظر دیگران بزرگمون می کنه. 🔸شهید حاج حسین خرازی♥️🌹 #سالروز_شهادت 🔹شادی روح بلندش الفاتحه مع الصلوات 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

«مناجات شعبانیه» را بخوانید ... 👤 امام خمینی (ره) .『@fadaiie_rahbar』💚🕊

سلاممم شبتون بخیر امشب مبحث نداریم🙁 ان شااللّٰه فردا شب ادامه ی مبحث بی تی اس رو میزارم.ساعت ۲۳:۰۰ گپُ گفت داریم ناشناس هارو جواب میدم☺️🌱✨

✅ #غسل_توبه ✅ #غسل_نشاط آیت الله مجتهدی (ره) 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

💠 داستان زن رقاصه ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى كند: او زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى شد، او در آن مجالس آوازه خوانى مى كرد، مى رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى كرد، شعوانه را در اين امور عدّه اى از دختران و زنان همراهى مى كردند. روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچه اى مى گذشت، شنيد از خانه اى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعره ى گنهكاران است! شعوانه گفت: بهتر اين است كه خود بروم و از آن مجلس خبر بگيرم. نزديك مجلس آمد، مشاهده كرد واعظى براى مردم سخن مى گويد: سخنش به اين آيه رسيده بود: «إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» . زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم را از دور به گوش خود مى شنوند، چون آن تبهكاران را در زنجير بسته به محل تنگى از جهنم دراندازند، در آن حال فرياد واويلا از دل بركشند! شعوانه چون اين آيه را شنيد و با قلب و جان به مفهوم آن توجه كرد، عربده اى كشيد و گفت: اى گوينده! من يكى از گنهكارانم، من نامه سياهم، من شرمنده و خجالت زده ام، آيا اگر توبه كنم توبه ام در پيشگاه حق مورد پذيرش است؟ واعظ گفت: آرى، گناهت قابل بخشش است، گرچه به اندازه ى شعوانه باشد! گفت: واى بر من كه خود من شعوانه هستم، مرا چه اندازه آلودگى است كه گنهكار را به من مثل مى زنند، اى واعظ! از اين پس گناه نكنم و دامن آلوده نسازم و به مجلس اهل گناه قدم نگذارم. واعظ گفت: خداوند هم نسبت به تو ارحم الراحمين است شعوانه به حقيقت توبه كرد، اهل عبادت و بندگى شد، گوشت روييده از گناه در بدنش آب شد، دلش گداخت، سينه اش سوخت، ناله و فريادش به نهايت رسيد، در خود نگريست و گفت: آه! اين دنياى من، آخرتم چه خواهد شد، در درونش صدايى احساس كرد: ملازم درگاه باش تا ببينى در آخرت چه مى بينى. ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️ 『@fadaiie_rahbar』💚🕊

هیچی به اندازه ی این صوت منو یاد مرگ نمیندازه🍃(: #پیشنهاد_دانلود

شروع مبحث دین صورتی🤡🧠

🔰تبرج با حجاب!!! #روضه‌فکر تبرج ینی خودت رو به نمایش بزاری! بزاری خودت رو تو ویترین! جوری که جلب توجه کنی! نگاها رو به سمت خودت بکشونی!! حقیقی یا مجازی فرق نداره!! چه بسا تبرج در فضای‌مجازی رایج‌تر و قوی‌تره! تبرج این نیست که شما بهداشت رو رعایت نکنی و پشمو باشی و کثیف!! بهداشت و آراستگی فرق میکنه با آرایش و خودنمایی! 🍃🍃🍃 «تَبَرُّجَ» از «برج» به معنای #خودنمایی است، همان گونه که برج در میان ساختمان های دیگر جلوه خاصّی دارد. یعنی شما گونه‌ای خود را نمایش دهی که عادی نباشد و توجه و نظر مردم را در فضای عمومی جلب کند! 🍃🍃🍃 لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولی وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ(احزاب،۳۳) همچون دوران جاهلیتِ نخستین، با خودآرایی(#تبرج) ظاهر نشوید و زینت های خود را آشکار نکنید، و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید، و از خدا و رسولش اطاعت کنید 🍃🍃🍃 اگه دیدی این کلیپ نگاه‌ بقیه رو درست میکنه، نشرش بده که شریک بشی در ثواب اصلاح نگاه‌های غلط🙏💚