💠 این هفته در کنار خانواده شهید مهدی حسینی بودیم و یک ساعتی پای صحبت های پدر و برادر شهید نشستیم.
مهدی حسینی متولد مردادماه سال ۱۳۵۹ در محله شهید مدنی نظامآباد است. او بعد از طی کردن دوران تحصیل وارد دانشگاه افسری سپاه شده و در سال ۱۳۷۸ پس از اتمام دوران دانشگاه در یکی از یگانهای سپاه مشغول به خدمت شد.
مهدی با توجه به مأموریتهای کاری، به سوریه، لبنان و عراق سفرهای متعددی داشت.
حامد حسینی برادر کوچکتر مهدی است. در کنار هم سری به خاطراتش با مهدی زدیم.
مهدی در سوریه خط شکن بود. معروف شده بود به بلدیه حماء. آنقدر که همه جایش را گشت زده بود. در یکی از مأموریت ها دستش مجروح شد، به او گفتم: «هرکسی شرایط تو رو داشته باشه، میتونه دیگر نره» مهدی گفته بود: «حامد من کار نیمه تمام خیلی دارم.»
پرسیدم: «کارهای نیمه تمامت چیست؟»
گفت: «آنقدر باید بروم تا آن چیزی که میخواهم را بگیرم.»
منظورش شهادت بود که بالاخره بدستش آورد.
برادر از آخرین دیدارش با برادر گفت:
بابام برای مهدی همیشه دلتنگ و بی تاب بود. آخرین باری که برگشت یک هفته بیشتر نموند. بابا روز آخر که فهمید مهدی میخواد دوباره بره، معدهاش خونریزی کرد و مهدی خودش پدر را برد بیمارستان. ساعت ۳ پرواز داشت. من و کشید کنار و گفت:
«بچهها مواظب بابا و مامان باشید. من باید بروم.» انگار میدونست برنمیگرده...
او در ۱۲ مهر ۱۳۹۵ در #سوریه به #شهادت رسید.🌷
📸 گزارش دیدار با خانواده #شهید_مهدی_حسینی
۱۴۰۲/۰۸/۱۲
🌱 @fadak44_ir