eitaa logo
خادمین شهدا_فدک
136 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
426 ویدیو
4 فایل
راه ارتباطی با گروه خادمین شهدا_فدک: @pelak44_ir آپارات: aparat.com/fadak44.ir کانال بله: https://ble.ir/fadak44_ir پنجمین صفحه‌ی اینستاگرام ما: pelak44.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را رفت تا بلکه پشیمان بکند لشکر را من به مهمانی تان سوی شما آمده‌ام یادتان نیست نوشتید بیا؟ آمده‌ام ننوشتید بیا کوه فراهم کردیم؟ پشت تو لشکر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین ها همه حاصل‌خیزند؟ باغ‌هامان همه دور از نفس پاییزند ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟ در فراوانی این فصل تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟ نامه نامه لک لبیک حرف‌هاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود چشمه هاتان همگی از ده بالا گِل بود باز در آینه، کوفی صفتان رخ دادند آیه‌ها را همه با هلهله پاسخ دادند نیست از چهره آیینه کسی شرمنده که شکم ها همه از مال حرام آکنده بی‌گمان در صدف خالی‌شان درّی نیست بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست بی وفایی به رگ و ریشه آن مردم بود قیمت# یوسف_زهرا دو سه مَن گندم بود آی مردم پسر یاری می‌خواست فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست چه بگویم به شما هست زبانم قاصر دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت ناگهان کودک علم را برداشت همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیر آن کودک نشین مردی نیست آیه آیه رجز تلاوت می کرد با همان گریه خود غسل می کرد گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد گریه برنده تر از تیغ عمل خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند داستان را همه می دانند بعد دگر آب سراب است سراب.. غیر آن اشک که در چشم است رباب… مرغِ در بین قفس این در و آن در می‌زد هی از این به آن خیمه زنی سر می زد آه بانو چه کسی حال تو را می فهمد؟ از فرط عطش سوخت، می فهمد می رسد ناله آن مادر عاشورایی زیر لب زمزمه دارد: پسرم لالایی کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی و خدای من و تو نیز بزرگ است علی کودک من به سلامت سفرت، آهسته می‌روی زیر عبای پدرت آهسته پسرم می روی آرام و پر از واهمه‌ام بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام پسرم شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی بن علی کم نشود تیر حس کردی اگر سوی پدر می‌آید کار از دست تو از تو بر می‌آید خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن قد بکش حنجره‌ات را سپر کن 🆔️ @fadak44
همین که داغ رسید عمه را صدا کردی نشستی و وسط ها دعا کردی چقدر داغ که در نیم روز دیدی تو چقدر عمر که دائم خدا خدا کردی خدا نخواست که در کربلا شوی به جای آن همه جا را تو کردی قاری قرآن روی نیزه شد و تو خواندی و تفسیر آیه ها کردی زلال جاری بهانه می خواهد بهانه را چقدر خوب دست و پا کردی زمان دیدن لبخندهای یک نوزاد بنا نبود به گریه ولی بنا کردی میان کوچه و بازار خوان بودی اساس ما را خودت به پا کردی تو هم شهید همان سال شصت یک هستی که سال ها به همان روز اقتدا کردی 🆔️ @fadak44
ای برادر به کجا می‌روی؟ کمی درنگ کن! آیا با کمی و خواندن یک بر مزار من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته‌ایم فراموش خواهی کرد؟ ما نظاره‌گر خواهیم بود که تو با این مسئولیتِ سنگین چه خواهی کرد. 🥀 📱 🆔 @fadak44_ir