شهید حمید پور نوروز، بسیجی مدافع حرم گردان فاتحین لاهیجان، شامگاه پنج شنبه ۱۲ آبان ماه با ۱۱ ضربه چاقوی اغتشاشگران به #شهادت رسید.
📜 تصویرسازی
📌 شهید حمید پورنوروز
اثر هنرمند: منصوره ملکی جهان
نوشتار: پروین رفیعی
#شهید_امنیت 🥀
🆔 @fadak44_ir
بسیجی مدافع امنیت #شهید_مجید_یوسفی در حین انجام وظیفه و دستگیری یکی از لیدرهای آشوبات اخیر در بندر کیاشهر، راننده یک دستگاه سواری تندر ۹۰ که لیدر اغتشاشات اخیر در کیاشهر بوده است با سرعتی جنون آمیز به سمت مدافعان امنیت حرکت کرده و شهید یوسفی را به #شهادت رساند.
📜 تصویرسازی
📌 شهید مجید یوسفی
اثر هنرمند: علی عسکری
#شهید_امنیت
🆔 @fadak44_ir
#شهید_مهدی_زاهدلویی از بسیجیان استان قم روز چهارشنبه ۳۰ شهریورماه هنگام دفاع از امنیت مردم توسط اغتشاشگران مورد حمله قرار گرفت که به علت شدت بالای مجروحیت به بیمارستانی در تهران منتقل و علی رغم تمام تلاش های پزشکی، روز دهم مهرماه به فیض #شهادت نائل آمد.
📜 تصویرسازی
📌 شهید مهدی زاهدلویی
اثر هنرمند: محسن فرجی
#شهید_امنیت
🆔 @fadak44_ir
🔸روایتی از شهید آیتالله مدرس🔸
به جرأت میتوان گفت یکی از بنیادیترین و محوریترین الگوهای معاصر امام خمینی (ره) در روزگار #جوانی، شهید آیتالله سیدحسن مدرس بود.
او به عنوان برجستهترین روحانی استکبارستیز و استعمارگریز عصر رضاشاه شناخته میشود. عمر خود را در مبارزه با #استبداد و #استعمار گذراند. پس از تحمل قریب ده سال تبعید، سرانجام در دهم آذرماه ۱۳۱۶ به دستور رضاشاه و به دست نیروهای نظمیه او به #شهادت رسید. راه مدرس اما با شهادت او از میان نرفت.
🆔 @fadak44_ir
🤴💥 به گلوله پهلوی!
🎓 دانشجویان استقلالخواه و استکبارستیز دانشگاه تهران که در اعتراض به سفر نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران توسط رژیم پهلوی به #شهادت رسیدند.
#شهید_مصطفی_بزرگ_نیا
#شهید_مهدی_شریعت_رضوی
#شهید_احمد_قند_چی
🆔 @fadak44_ir
طلبه بسیجی مدافع امنیت #حسن_مختارزاده که به دلیل مصدومیت توسط اغتشاشگران در بیمارستان بستری بود، سرانجام جمعه ۱۸ آذرماه ۱۴۰۱ بعد از ۲۲ روز، به فیض #شهادت نائل آمد و به دوستان شهیدش پیوست.
#شهید_مدافع_امنیت 🥀
🆔 @fadak44_ir
از همان روز که ما عهد رفاقت بستیم
قسمت این بود رفاقت، به #شهادت برسد
💠۱۹ دی سالروز شهادت سردار #شهید_حاج_احمد_کاظمی
🆔 @fadak44_ir
خانم سید کریمی را مدت هاست میشناسیم. پای ثابت دیدارهای گروهند.
خواهر شهـ🌷ـید سید مجتبی سید کریمی. یادم هست اولین بار منزل شهیـ ـد اسدالهی دیدمشان.
✍️دو سال قبل کارگروه #پژوهش فدک، برای مصاحبه خدمت مادر شهــید رسیدیم. قولِ دیدار دادیم. ایام #کرونا توفیق نشد دسته جمعی برسیم خدمتشان. این بار اما به مناسبت ایام سالگرد #شهادت سید مجتبی دعوتمان کردند. توفیقی بود خدمت مادر شـ ـهید رسیدن.💕
خانم زهرا حسینی متولد سال ۱۳۲۰. دوازده سالگی آمدند شهر ری و بعد تهران، میدان آزادی ساکن شدند. مادر، پانزده ساله بود که سید مجتبی به دنیا آمد.
اسفند ماه سال ۴۵، درست شب #عیدقربان . مجتبی پانزده سالگی به تأسی از پدربزرگ #طلبه شد. مدرسه حقانی #قم درس خواند. 📚
بخاطر اخلاق خوب و شوخ طبعیاش، برای تبلیغ به جبهه اعزام شد.
اولین بار سال ۶۲ در عملیات والفجر ۴ و بعد والفجر ۸ . اعزام های اول پنهانی از خانواده میرفت جبهه. کربلای ۵، منطقه را میشناخت و از طرف گردان زهیر شد پیکِ گردان.
سوم بهمن ۶۵ هنوز بیست سالش نشده بود که در ایام #فاطمیه به شــهادت رسید.🖤 خانواده ۱۴ سال چشم به راه بودند. سید مجتبی شهریور سال ۷۹، دوباره در ایام #فاطمیه بازگشت.
مادر گفت: "مشخصی از مجتبی در پیکر نبود، نه لباسی، نه عمامهای. ۱۴ سال در خاک عراق 🇮🇶 در منطقه #شلمچه مانده بود.
یاد چیزی افتادم. مجتبی برای شرکت در تیم #فوتبال مسجد علی اکبر یک کفش کتانی خریده بود که برایش کمی تنگ بود، اما نشد که آن را عوض کند و با همان فوتبال بازی میکرد.⚽ به همین دلیل ناخن شست پایش سیاه شده بود. فراموش کرده بودم پای راستش بوده یا چپ. گفتم باید پاهایش را ببینم. پوتین و جوراب را درآوردند. هنوز ناخن سیاهش به چشم میخورد..."
✨این که یک دستت کتاب باشد و یک دستت سلاح، خودِ خودِ عاقبت بخیری است....
📸 دیدار با خانواده #شهید_سید_مجتبی_سید_کریمی
۷ بهمن ۱۴۰۱
🌱 @fadak44_ir
🔰 گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون #شهید از خود #شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. #رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.
#رهبر_انقلاب
🏴 ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
🌱 @fadak44_ir
💤خوابی که #حاج_قاسم پس از #شهادت #شهید_زینالدین دید.✨
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم یک برگه كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به آن كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
#روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
🌱 @fadak44_ir
«#امام_حسین (ع) باید تا ابد به عنوان پرچم حق باقی بماند؛ #پرچم_حق نمیتواند در صف باطل قرار گیرد و رنگ #باطل بپذیرد. این بود که سید الشهدا فرمود: «هیهات منّا الذّلّة». ✨
افتخار متعلّق به آن انسان، ملت و جماعتی است که پای حرفشان بایستند و نگذارند پرچمی را که آنها بلند کردهاند، توفانها از بین ببرد و بخواباند.
امام حسین این پرچم را محکم نگه داشت و تا پای #شهادتِ عزیزان و #اسارتِ حرم شریفش ایستاد.»
▫️#رهبر_انقلاب
🗓️۱۳۸۱/۰۱/۰۹
🌱 @fadak44_ir
خادمین شهدا_فدک
«موتوا قبل ان تموتوا» یعنی منتظر منشین که مرگت در رسد؛ مرگ را دریاب. پیر شو پیش از آنکه پیر شوی، و پیری بیرنگی است.🍂
صدای #شهید_آوینی از بلندگو های اطراف در حال پخش شدن بود.
از کنار مزار ها می گذرم تا به #قطعه۴۴ برسم.
قدم در بهشت گمشدهای میگذارم.
در راه نگاهی به مزارها میاندازم.
چه کسانی در این خاک آرام گرفته اند؟ از کودک ۳ سالهای بگیر که در بمباران به #شهادت رسیده تا پیر مرد ۶۹ سالهای که به دعوت حق لبیک گفته و شربت شهادت را نوشیده.
قدم تند می کنم تا به برنامه برسم.🥀
امروز برنامه گلزار گردی همراه با #روایت_گری است.
سر موقع میرسم. رأس ۹:۳۰ دقیقه.
#صبحانه را مهمان شهدا هستیم.🫓
بعداز احوال پرسی با دوستان و صرف صبحانه به سمت قطعه ۲۹ روان می شویم.
دور مزار #شهید_احمدرضا_عراقی پای صحبتهای شیرین راوی آقای جهانبخش مینشینیم.
راوی برنامه خودش از رزمندگان جنگ بوده، #خاطرات جنگ همچون چراغی روشن از زبانشان جاری میشود.✨
از شهیدی روایت میکند که به زمان مرگ لبخندی دلنشین بر روی لبش نشسته.
گویی شیرینی مقصد بر لبانش لبخند را به ارمغان آورده،از مادریی شنیدیم که به وقت شهادت فرزندش کمر خم نکرده و محکم تر از قبل در میان مردم سخنرانی غرایی کرده است.مادرانی که لاله های خونین در راه #اسلام فداکردند و ازاین کار هیچ ابایی نداشته اند.
از عهد دو برادر شنیدیم،که یکی پس از دیگری به سوی مقصد پرزدند .برادرانی که عشق را در شهادت میدیدند.❤️
از #شهید_احمد_کاظمی شنیدیم.
از قاسمی که بعد از احمد دنیا برایش تنگ تر از قبل شد تا وقتی که به دوست شهیدش پیوست.
برنامه را با ذکری از امام حسین به پایان رساندیم و سلامی دادیم از راه دور به سوی سرور و سالار شهیدان امام حسین.
خوشحال بودم، برنامه عجیب به دلم چسبید.
#رزق کل سال جدید را از این شهدا گرفتم.☺️
چشمانم از این حال خوب برق می زد.
با دوستان خداحافظی کردم و به سمت خانه به راه افتادم.
افکار متفاوت به ذهنم هجوم می آورد.
این آخرین برنامه این سال بود.از میان مزارها عبور میکنم تا به مقصد برسم.
#مرگ آغاز حیاتی دیگر است.
این جمله در سرم تکرار میشود. مقصد چقدر در ذهنم زیبا به نظر میرسد....♥️
✍️متن ارسالی از شما 🌸
📸 گزارشی از برنامه روایتگری در گلزار شهدا، جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱
🌱 @fadak44_ir