هدایت شده از فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
4_5956559696075688271.mp3
7.75M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبسوم فاطمیهدوم سال ۱۳٩۲
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
✨﷽✨
#پندانه
✍آدم ها را همانگونه که هستند بپذیریم
نه کسی را سرزنش کنیم ، نه قضاوت !
وقتی ماجرایِ یک فیلم یا سریال را دنبال می کنیم ؛ به تک تکِ شخصیت ها و هرکدام به گونه ای ، برایِ رفتارهایشان ، حق می دهیم ، چون شرایط و علت ها را تا اندازه ای دیده ایم و می دانیم . حتی بدترین آدمِ بدترین داستان ها هم ، برایِ رفتارش دلیلی دارد .
زندگی هم همین است ، با این تفاوت که ما از شرایط و اتفاقاتِ پشتِ پرده ی رفتار و واکنش آدم ها خبر نداریم . از چند وجه یک ماجرا، یک اتفاق ، یک زندگی یا رفتار ، یک وجهش را هم به سختی می بینیم !
ما جای آدم ها نیستیم ، از هیچ درماندگی ، مشکل یا کنشِ زندگیِ شان خبر نداریم و درست نیست صرفا به واسطه ی واکنش های مشهودی که می بینیم ، حس کنیم که همه چیز را می دانیم و همه را می شناسیم.
🔺لازم نیست به کسی حق بدهیم ، همین که قضاوت نکنیم ، کافیست.
4_5958294768373991578.mp3
10.4M
#بشنوید | #خانه_مادری
شباوّل فاطمیهدوم سال ۱۳٩۱
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
✨﷽✨
✅بسم الله بگو و برخیز
✍روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند.
زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟
می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند!
مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) (علیها السلام به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد
📚 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم
به نقل از: سحاب رحمت۷۷۷
4_5962798368001362083.mp3
12.72M
#بشنوید | #خانه_مادری
شبدوم فاطمیهدوم سال ۱۳۹۲
هیئت ثارالله (علیهالسّلام)
✨﷽✨
✅درک نادرست از معنای ذکر و یاد خدا
✍سالها پیش شخصی که سابقه طلبگی داشته و میآید تهران در باند کسرویها قرار میگیرد، کتابی در رد شیعه نوشته بود که به آن جواب نوشتند. از جمله ذکر خدا را تحقیر کرده و گفته بود آیا اینکه یک پاسبان در دل شب خانههای مردم را پاسبانی کند بهتر است و خدا راضیتر است یا بنشیند یک جا و هی لبهایش را تکان بدهد بگوید من ذکر میگویم؟
مرد عالمی جواب خوبی داد، گفت: شقّ سومی دارد و آن اینکه پاسبان در همان حالی که تفنگش را روی دوشش گرفته و در خیابانها قدم میزند و پاس میدهد ذکر خدا میگوید. اسلام که نمیگوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام میگوید هر کاری که میکنی ذکر خدا بگو، آنوقت کارت را بهتر انجام میدهی و روحیهات قویتر میشود. مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چلّه بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزاردانه هم دستش باشد و ذکر بگوید!
💥قرآن به مجاهدین میگوید: «یا ایّهَا الَّذینَ امَنوا اذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتوا وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثیراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحونَ» ای اهل ایمان! آنگاه که با دشمن روبهرو میشوید و مرگ دندانهای خود را به شما نشان میدهد پابرجا باشید و یاد خدا بکنید.
📚استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۹۲
4_5965057207266445536.mp3
16.08M
#بشنوید | #خانه_مادری
شام شهادت حضرت زهرا (س) ۱۳٩٤
هیئت رایةالعبّاس (علیهالسّلام)
زخماتو بستم با کفنت
#زمینه | #حاج_محمود_کریمی
#شهادت_حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
#هیأت_رایة_العباس "علیهالسلام"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زخماتو بستم با کفنت
یاری ندارم جز حسنت
رسیده وقت پر زدنت
چیزی نمونده از بدنت
خدا به دادم برسه
رمق نمونده توو تنم
پیش چشم زینب تو
ببین دارم جون میکنم
دستام میلرزه، حالم خرابه
بغضم شکسته، چشمام پرآبه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ستارهی سرخ سحرم
رفتیو آتیش جیگرم
داغ تو خم کرده کمرم
دیدی چه خاکی شد به سرم
به کی بگم دردمو من
کجا برم زار بزنم
تو دیگه بیجونیو من
ببین دارم جون میکنم
سرده نفسهام، قدم خمیده
کارم تمومه، رنگم پریده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امون از این دور و زمونه
داغت مثه اتیش میمونه
تابوت و میذارم رو شونه
میری از این خونه شبونه
جوون، جوون، رفتن تو
بهونه پیر شدنم
جوونیتو ریختی به پام
ببین دارم جون میکنم
تو آرومیو، من اشک میریزم
از دستم اخر، رفتی عزیزم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیگه دم بیکس شدنه
کنار تابوتت حسنه
زینب کنارم زار میزنه
میگه حسینم بیکفنه
یه روز میاد هر دوی ما
میریم به دنبال حسین
قرار ما روز دهم
کنار گودال حسین
گفتی غریبه مادر حسینه
تشنه حسینه بیسر حسینه