eitaa logo
فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
439 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
666 ویدیو
29 فایل
پایگاه حفظ و نشر آثار مسجد الزهرا سلام الله علیها کوهپایه جلسه هفتگی انجمن مهدیه(عج): صبح های جمعه - دعای پرفیض ندبه ارتباط با ادمین کانال @Smrbk77 @sarbk8413 @mhbk13788 پایگاه اطلاع رسانی فدک را در اینستاگرام و ایتا دنبال کنید ...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5956559696075688271.mp3
7.75M
| شب‌سوم فاطمیه‌دوم سال ۱۳٩۲ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
✨﷽✨ ✍آدم ها را همانگونه که هستند بپذیریم نه کسی را سرزنش کنیم ، نه قضاوت ! وقتی ماجرایِ یک فیلم یا سریال را دنبال می کنیم ؛ به تک تکِ شخصیت ها و هرکدام به گونه ای ، برایِ رفتارهایشان ، حق می دهیم ، چون شرایط و علت ها را تا اندازه ای دیده ایم و می دانیم . حتی بدترین آدمِ بدترین داستان ها هم ، برایِ رفتارش دلیلی دارد . زندگی هم همین است ، با این تفاوت که ما از شرایط و اتفاقاتِ پشتِ پرده ی رفتار و واکنش آدم ها خبر نداریم . از چند وجه یک ماجرا، یک اتفاق ، یک زندگی یا رفتار ، یک وجهش را هم به سختی می بینیم ! ما جای آدم ها نیستیم ، از هیچ درماندگی ، مشکل یا کنشِ زندگیِ شان خبر نداریم و درست نیست صرفا به واسطه ی واکنش های مشهودی که می بینیم ، حس کنیم که همه چیز را می دانیم و همه را می شناسیم. 🔺لازم نیست به کسی حق بدهیم ، همین که قضاوت نکنیم ، کافیست.
4_5958294768373991578.mp3
10.4M
| شب‌اوّل فاطمیه‌دوم سال ۱۳٩۱ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
✨﷽✨ ✅بسم الله بگو و برخیز ✍روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند.  زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟  می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند!  مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) (علیها السلام به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد 📚 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم به نقل از: سحاب رحمت۷۷۷
4_5962798368001362083.mp3
12.72M
| شب‌دوم فاطمیه‌دوم سال ۱۳۹۲ هیئت ‌ثارالله (علیه‌السّلام)
✨﷽✨ ✅درک نادرست از معنای ذکر و یاد خدا ✍سال‌ها پیش شخصی که سابقه طلبگی داشته و می‌آید تهران در باند کسروی‌ها قرار می‌گیرد، کتابی در رد شیعه نوشته بود که به آن جواب نوشتند. از جمله ذکر خدا را تحقیر کرده و گفته بود آیا اینکه یک پاسبان در دل شب خانه‌های مردم را پاسبانی کند بهتر است و خدا راضی‌تر است یا بنشیند یک جا و هی لب‌هایش را تکان بدهد بگوید من ذکر می‌گویم؟ مرد عالمی جواب خوبی داد، گفت: شقّ سومی دارد و آن اینکه پاسبان در همان حالی که تفنگش را روی دوشش گرفته و در خیابان‌ها قدم می‌زند و پاس می‌دهد ذکر خدا می‌گوید. اسلام که نمی‌گوید یا برو پاسبانی کن یا ذکر خدا بگو، یا برو خلبان باش یا ذکر خدا بگو، یا برو کشتیبان باش یا ذکر خدا بگو. اسلام می‌گوید هر کاری که می‌کنی ذکر خدا بگو، آن‌وقت کارت را بهتر انجام می‌دهی و روحیه‌ات قوی‌تر می‌شود. مثل اینکه قرآن گفته ذکر خدا فقط به این است که انسان در چلّه بنشیند، درها را به روی خود ببندد، تسبیح هزاردانه هم دستش باشد و ذکر بگوید! 💥قرآن به مجاهدین می‌گوید: «یا ایّهَا الَّذینَ امَنوا اذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتوا وَ اذْکرُوا اللَّهَ کثیراً لَعَلَّکمْ تُفْلِحونَ» ای اهل ایمان! آن‌گاه که با دشمن روبه‌رو می‌شوید و مرگ دندان‌های خود را به شما نشان می‌دهد پابرجا باشید و یاد خدا بکنید. 📚استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۹۲
4_5965057207266445536.mp3
16.08M
| شام شهادت حضرت زهرا (س) ۱۳٩٤ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
زخمات‌و بستم با کفنت | (سلام‌الله‌علیها) "علیه‌السلام" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زخمات‌و بستم با کفنت یاری ندارم جز حسنت رسیده وقت پر زدنت چیزی نمونده از بدنت خدا به دادم برسه رمق نمونده توو تنم پیش چشم زینب تو ببین دارم جون می‌کنم دستام می‌لرزه، حالم خرابه بغضم شکسته، چشمام پرآبه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ستاره‌ی سرخ سحرم رفتی‌و آتیش جیگرم داغ تو خم کرده کمرم دیدی چه خاکی شد به سرم به کی بگم دردم‌و من  کجا برم زار بزنم تو دیگه بی‌جونی‌و من  ببین دارم جون می‌کنم سرده نفس‌هام، قدم خمیده کارم تمومه، رنگم پریده ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امون از این دور و زمونه داغت مثه اتیش می‌مونه تابوت و میذارم رو شونه میری از این خونه شبونه جوون، جوون، رفتن تو بهونه پیر شدنم جوونیت‌و ریختی به پام ببین دارم جون می‌کنم تو آرومی‌و، من اشک می‌ریزم از دستم اخر، رفتی عزیزم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیگه دم بی‌کس شدنه کنار تابوتت حسنه زینب کنارم زار می‌زنه  میگه حسینم بی‌کفنه یه روز میاد هر دوی ما می‌ریم به دنبال حسین قرار ما روز دهم کنار گودال حسین گفتی غریبه مادر حسینه تشنه حسینه بی‌سر حسینه
✨﷽✨ ✅خدمت به پدر و مادر ✍زكريا مى‌گويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‌ مكه رفتم، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانواده‌ام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‌كنم، زيرا پدر و مادرم جز من كسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوك مى‌خورند گفتم نه، با تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بيرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت كن، كارهايش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباسهايش را عوض كن، لقمه به دهانش بگذار! وقتى به كوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به عمل كردم، به من گفت حقيقت را به من بگو آيا مسلمان شده‌اى؟ گفتم: آرى و اين همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول‌اللّه حضرت صادق (عليه السلام) است، مادرم گفت: او خود است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه، اين كارهائى كه در حق من انجام مى‌دهى دستور انبياء خداست، در هر صورت من كورم، در عين كورى مى‌فهمم كه دين تو از دين من بهتر است، من را هم به دين خودت راهنمائى كن، مادرم را به عرصه‌گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زيرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از از رفت، يادم آمد كه حضرت فرمود اگر مادرت از دنيا برود خودت دفنش كن، شيعيان را اول صبح خبر كردم، گفتند به كشيش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من كمك كردند تا كارهايش انجام گرفت. 📚پایگاه عرفان
4_5967791765699168111.mp3
19.61M
| شام شهادت حضرت زهرا (س) ۱۳٩٦ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
هدایت شده از کارگروه تولید محتوا
03.mp3
2.83M
✨﷽✨ ✍زنى به شهر کوچکی رفته بود تا آنجا زندگی کند. کمی بعد، زن از سرویس‌دهی ضعیف داروخانه‌ی شهر به همسایه‌ی خود اعتراض کرد. او امیدوار بود همسایه‌اش به خاطر آشنایی با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند. وقتی که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشاده‌رویی با او احوالپرسی کرد و گفت که چقدر از دیدنش خوشحال است و اینکه امیدوار ست از شهر آنان خوشش آمده باشد و سريع داروها راطبق نسخه به او تحویل داد. زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنی او را با دوستش در میان گذاشت. زن گفت: « فکر می‌کنم تو به او بابت سرویس‌دهی ضعیفش تذکر داده‌ای» همسایه گفت: « نه. اگر ناراحت نمی‌شوی، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضی هستی و معتقدی که چقدر خوب می‌تواند تنها داروخانه‌ی این شهر را اداره کند. به او گفتم که داروخانه‌ی او بهترین داروخانه‌ای هست که تو تا به حال دیده‌ای.» زن همسایه می‌دانست که افراد به احترام، پاسخی مثبت می دهند. در حقیقت اگر با دیگران محترمانه رفتار کنید، تقریباً هر کاری که از دستشان بربیاید ، برایتان انجام خواهند داد. این رفتار به آنها نشان می‌دهد که احساساتشان مهم، علایق‌شان محترم و نظراتشان با ارزش است.
4_5969960861622601546.mp3
24.69M
| شب‌پنجم فاطمیه‌اوّل سال ۱۳٩۷ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)
انشاءالله هرروز به بهانه انتشار قطعه‌ای، دل‌ رنجور از غم‌ مادر را گره می‌زنیم به حال‌وهوای این روزهای خانه‌ی مولا . خانه‌ی مادری؛ قطعات بازتدوین شده مداحی بانوای . پخش از پایگاه اطلاع رسانی فدک @fadak_mzk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد در حرم حال مناجات و بکا میخواهد شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
✨﷽✨ ✍ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ ... ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ... ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ... ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﻦ ...ﻣﻦ ... ﻣﻦ ...من... ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ! ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽ ﭼﺴﺒﺪ! ﻣﺎ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ؟! ﺳﻨﮓ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ!
دارم به فرج گرایشی بی وقفه شد کارِ دلم نیایشی بی وقفه تا یک شبه در امر ظهورت آقا ایجاد شود گشایشی بی وقفه! شاعر:
4_5931483430733744272.mp3
7.92M
| شب‌سوم فاطمیه‌اوّل سال ۱۳٩۲ هیئت ‌رایةالعبّاس (علیه‌السّلام)