کانال #فدک به روز شد.
عزاداری روز عاشورای حسینی علیه السلام
هیئت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
پیش منبر: حاج علیرضا یاریان
سخنران: حجه الاسلام شیخ مهدی ملاخلیلی
مداح: کربلایی سیدشبیر بنی طباء
کربلایی محسن صدری
برادرحمیدرضامظلوم
پنجشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۰
بــراى دريــافـت صوت و تصاویر ايـن مراسـم به کانال فدک مـراجـعه نماييد.
@Fadak_mzk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت اطلاع از برنامه های هیئت حضرت فاطمه الزهراسلام الله علیها
از طریق لینک های زیر می توانیـد در
پـایــگاه اطـلاع رســانـی فــدک
ما را همراهی نمائید.
حساب ما در تلگرام:
https://telegram.me/fadak_mzk
حساب ما در ایتا:
eitaa.com/fadak_mzk
حساب ما در اینستاگرام:
www.instagram.com/fadak_mzk
بِسْمِ الله الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم
مـراســم عـزاداری حضــرت ســیدالشــهداء
بارعایت قوانین و پروتکل های بهداشتی
سخنران: حجّـه الاســلام ســید حسـین عــلوی
زمان: از شنبه ۳۰ مردادماه ۱۴۰۰ / بمدت ۵ شب / از نماز مغرب الی ۲۱
مکان: کوهپایه/خیابان آیت الله قهپایه ای/مسجــدالـزهــــرا سلام الله علیها
هیئت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
↶【به ما بپیوندید 】↷
@fadak_mzk
دوازدهم محرم الحرام سالروز شهادت زین العابدین ، حضرت علی بن الحسین السجاد علیه السلام را به محضر امام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_بن_الحسین_علیه_السلام
#آجرک_الله_یا_بقیه_الله_عج
@Fadak_mzk
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
قافله را تا زدند بانگ رحیلا ولولهای شد که یا حسین دخیلا
قافله میرفت بیحسین ولیکن
دشمن او تا همیشه خوار و ذلیلا
بر سرِ نیها "سری به نیزه بلند است"
سر چه سری، وَه چه با شکوه و جلیلا
خواهر غمدیده رو به سوی برادر
گفت که یارانمان کمند، قلیلا
نالهی قرآن ز روی نیزه برآمد
گفت که خواهر: معَ الرسول ِ سَبیلا
خواهر من! بعد من غریب نمانی
عشق تو سجّاد، فاتّخِذهُ وَکیلا
گفت: هوا گرم و راه شام زیاد است
گفت: لک فِی النّهارِ سبحَ طویلا
گفت: که شب را کجا بدون تو باشم
گفت: قُم الیل را، وَ أقوَمُ قیلا
گفت: که بی تو چگونه خطبه بخوانم
گفت: سنُلقی علیک قولَ ثقیلا
گفت: که از گوشهی خرابه چهگویی
گفت: بهشت است، جَنّةً وَ نخیلا
گفت: که با زخم تازیانه چه سازم
گفت: صبوری کنید، صبرَ جَمیلا
گفت حسینش که من شهید تو هستم
گفت: خدا شاءَ أن یَراک قتیلا
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
✨﷽✨
🌼 صرفهجویی در اوقات عُمر 🌼
✍حاج آقا قرائتی: گاهی اگر حواسمان نباشد، قرآن یک آیه دارد میگوید: میآید زمانی که برای یک دقیقه التماس میکنی. میگوید: یک دقیقه، پنج دقیقه عمر مرا اضافه کن. «رَبِّ ارْجِعُونِ» (مؤمنون/99) خدایا مرا برگردان. میخواهی جان مرا بگیری؟ نیم ساعت صبر کن. میگوید: نه، فایده ندارد.
ما پنج میلیون دانشجو داریم. به درسهایی که میخوانید قانع نباشید. این درسها را بخوانید اما قانع نباشید. شما بیش از درسهای دانشگاه هستید و طلبهها بیش از درسهای حوزه هستند. ما علمایی داریم که دویست جلد کتاب نوشتند.
صرفهجویی در عمر، انتخاب اینکه عمرمان را در کجا مصرف کنیم؟ فیلم میخواهی ببینی، چه ساعتی فیلم ببینیم؟ شما ساعت نه فیلم ببین. سه تا فایده دارد. هم شام میخوری. هم با خانواده حرف میزنی و هم فیلم میبینی. ما نیم ساعت فیلم میبینیم. نیم ساعت با خانم حرف میزنیم، نیم ساعت هم شام میخوریم. میشود یک ساعت و نیم! این یک ساعت و نیم را میشود نیم ساعت کرد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Fadak_mzk
4_6023604582242846190.mp3
1.89M
🎙موعظه ی گنجشک
🔺آیت الله #مجتهدی
✨﷽✨
❤️احـــتـــرام به پــدر
✍پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست. پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگکاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشهاتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد.
بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را درکاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت. يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر يک ميز غذا مي خوردند.
#یادتون_نره_احترام_به_پدر_ومادر
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@Fadak_mzk
#حضرت_زینب #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی