eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
920 دنبال‌کننده
28هزار عکس
11.2هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 شرط #شهید شدن، #شهید بودن است 🔻مراسم عزاداری شهادت #سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سليمانی فردا يكشنبه ۱۵ دی ماه از ساعت ۹:۳۰ حسينيه حضرت ابوالفضل(ع)- ويژه خواهران، برکزار خواهد شد. 🔺حضور بانوان مومن و انقلابی تسلی قلب امام زمان(ع) و حمايت از نائب بر حقش امام خامنه ای عزيز خواهد بود . #همه_ما_سلیمانی_هستیم💔
#سلیمانی_سردار_جهانی 🔅 مراسم بزرگداشت سردار بزرگ اسلام #سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ویژه خواهران برگزار میشود . 🎙 سخنران: حجت الاسلام آقای رائیجی 🎤 مداح: آقای قنبری 🗓 زمان: یکشنبه ۹۸/۱۰/۱۵ ⏰ ساعت ۱۵ 🔻 مکان: خیابان شهدا، مسجد امام حسن مجتبی (ع)، پایگاه عطیه. منتظر حضور پرشور و باشکوه خواهران مومن و انقلابی دامغان هستیم.
✍ برخی خصوصیات از زبان رهبری: 🔹اهل تدبیر 🔸شجاع، با دل و جگر 🔹با اخلاص 🔸فرمانده جنگ آور مسلط 🔹به شدت مراقب حدود شرعی و الهی در مسائل نظامی 🔸به دهان خطر میرفت اما مراقب جان بقیه بود 🔹اهل حزب و جناح نبود 🔸انقلابی گری خط قرمز او بود (ذوب در انقلاب بود) 🔹خنثی کردن نقشه‌های پلید آمریکایی در غرب آسیا 🔸اهل تظاهر نبود 🔹دلسوز 🌷 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه های بی امانِ حاج قاسم سلیمانی برای #رفیق_قدیمی خود، شهید حاج #احمد_کاظمی 😭💔 #سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی: تصورم این بود که وقتی خبر #شهادت حاج احمد اعلام شد، حداقل تیتر همه روزنامه‌های ما این جمله بود: «فاتح #خرمشهر، شهید شد. فکر می‌کنم حقی که احمد بر گردن این ملت داره اگر از حق دیگر اندیشمندان ما که مورد تجلیل هستند، کمتر نباشه، شاید هم در ابعاد بیشتر باشه...». انتشار به مناسبت سالگرد شهادت #سردار_احمد_کاظمی مراسم این دوشهید امروز ساعت۱۴:۳۰ در گلستان شهدای اصفهان برگزار میباشد
📌سردار سلیمانی با بالگرد به کدام شهر محاصره رفتند و محاصره را شکستند؟! 🔸️ یکی از مطالبی که رهبری در نماز جمعه فرمودند و هیچ رسانه‌ای هم به آن نپرداخت ذکر یکی از کارهای بسیار شجاعانه و متهورانه بود 🔹رهبری فرمودند چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار) ‌و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ این حرف رهبری اشاره به کاری بود که سردار سلیمانی در زمان محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش در عراق انجام داد. این شهر در استان صلاح الدین عراق و در 100 کیلومتری مرز ایران قرار دارد. 🔹زمانی که داعش در اوج قدرت بود و هیچکس در سوریه و عراق حریفشان نبود ( چه ارتش های سوریه و عراق و چه سایر گروه های تکفیری قدرتمند مثل جبهه النصره یا همان القاعده و یا جیش الفتح و ...) وقتی داعش به عراق حمله کرد و مثل آب خوردن موصل و تمام شمال عراق را گرفت و به نزدیکی بغداد و کربلا و اربیل رسید و کل عراق در آستانه اشغال و سقوط به دست داعش قرار گرفت، یک شهر به اسم «آمرلی» که ساکنان آن اقلیت ترکمان شیعه عراق هستند در محاصره کامل و ۳۶۰ درجه داعش قرار گرفت ‬‏ 🔸سردار سلیمانی در حالی که شهر در محاصره ی کامل داعش بود ، شبانه و با بالگرد در یک اقدام بسیار خطرناک از بالای سر نیروهای داعش گذشت و وارد شهر شد و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و باعث مقاومت شهر و جلوگیری از سقوط و قتل عام فجیع مردم و شیعیان شهر شد 🔹اقدامی که در آن شرایط پر خوف و خطر یک کار عجیب و بسیار متهورانه بود و کمتر کسی جرات انجام این کار را داشت. متاسفانه رسانه‌های ما در آن زمان نه خطر عظیم داعش را به مردم گوشزد کردند و نه به این اقدام بی باکانه و شگفت آور سردار سلیمانی پرداختند. 🌷
💢بوسه سردار سلیمانی بر پیشانی جانشین ابومهدی المهندس ♦️عبدالعزیز المحمداوی (ابو فدک) که جانشین ابومهدی المهندس شده است و به او "الخال" (دایی) نیز گفته می‌شود، روابط دیرینه‌ای با سردار قاسم سلیمانی داشته است. 🌷 🌷 🌙
🕊💔 به‌حاج‌قاسم‌گـفتم: توماشاالله‌رشیدی... ڪنارقبریوسف‌الهۍیڪ‌ذره‌اسٺ،خب‌جآیت نمی‌شود!!! گفت:ازمـن‌گفتن‌بود.✋🏻 وقتۍشهیدشدودستےازش‌مآند،فهمیـدم‌چه‌ می‌گوید.😞💔 🌷 ✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃شعرخوانی اشک‌آلود و منتشرنشده سردار سلیمانی درباره از دیدار شعرا با رهبرانقلاب در ماه مبارک رمضان 🌷 ✨🌙
🔺 در آستانه روز قدس، از اولین طرح دیوارنگاره میدان فلسطین با تصویری از با چفیه فلسطینی رونمایی شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🍃 نماهنگ زیبا و دیدنے "نمیشه باورم" با صدای سید رضا نریمانی در رثای حاج قاسم سلیمانی +حال‌ماخوب‌اسٺ +فقط،طاقتمان‌طاق‌شده....😔🍂 🌷 ✨🌙
الا یا اهل عالم!! من حسین را دوست دارم 💔💔 🌷 ✨🌙
🔹 🌹 شهید شاطری در نگاه سردار شهید سلیمانی 🍃شما به شاطری یک مدال نمیتوانید بدهید، بگوییم مرحبا شاطری این تپه را گرفت، بزرگتر از گرفتن یک‌ جبهه یا یک منطقه بود. با حقیقت عمل و اخلاق خودش، دلها را تصرف کرد. لذا بزرگی اش وقتی نمایان شد که رفت. آن وقت شما باید می رفتید جنوب لبنان و می دیدید مسیحی ها برای هیچ شهیدی در کلیساها و محله های خودشان چنین مجلسی نمی گیرند. 🍃تمام ادیان و مذاهبی که در جنوب وجود داشتند برای شهید شاطری مراسم گرفتند مردم شهرهای مختلف به او رجوع می کنند. بعضی وقت ها انسان یک فرد را از دست می دهد و برای از دست دادن یک فرد متاثر می شود که آن فرد عزیز باشد. 🍃بعضی وقت ها یک فرد به اندازه ی یک شهر است بعضی وقتها به اندازه ی یک کشور است. نماد یک مذهب است آدم افتخار می کند لذت می برد شیعه یعنی این... 🌷 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝فرازهایی از وصیت نامه شهید محمدحسین یوسف اللهی ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🍃امیدوارم که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب امام مهدی(عج) طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوایی برسند و صالحین وارثین زمین شوند. 🍃ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هر کدام راهی بغیر از این دارید، آب را به آسمان دشمن می ریزید . 🍃همچنان که تاکنون بوده اید، باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست بجز یاری خواستن از خدا و دعا کردن امیدوارم که خداوند متعال بحق پنج تن آل محمد(ص) و بحق آقا امام زمان(عج) ایران را از دست شیاطین و بخصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمیتواند وجود داشته باشد. 🌹به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند ...💔 🌷 ✨ 🌷
🔻بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند.. 📝 فرازی از وصیتنامه شهید حاج قاسم سلیمانی. 🕊🌷 ✨ ✨🌙
حاج حسین یکتا: حاج قاسم هر چه بالاتر رفت، تواضع و ولایت‌مداری‌اش بیشتر شد و این ویژگی ناب یک انقلابی مؤمن است. 🕊🌷 ✨ 🌹 ✨ 🌙✨
📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در جوار حرم حرم امامان عسکریین 🕊🌷 ✨ ✨🌙
عاشقانی که مدام از فرجت می‌گفتند عکسشان قاب شد و از تو نيامد خبری...😔💔 🌿 🥀 ✨ 🥀 ✨ 🥀 ✨🥀 ✨ ✨🌙
📩 نامه فرمانده به دخترشان بانو فاطمه سلیمانی 📝بخش نخست بسم الله الرحمن الرحیم 🔹آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می‌نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. 🔹هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می کنم دیگر نمی‌بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. 🔹 بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقه‌ی من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. 🔹من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. 🔹دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. 🔹من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمیخاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. 🔹عزیزم از خدا خواستم همه‌ی شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم. 🥀 🌷🕊
💌 نامه فرمانده به دخترشان بانو فاطمه سلیمانی بخش دوم 🔹عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می‌توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام. 🔹دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله 🥀 🌷🕊