#شعر
#زبان_حال_مدافع_حرم
《زیبایی عشق را نشان خواهم داد》
《دل را به نگار رایگان خواهم داد》
《در قلب من احساس پشیمانی نیست》
《گر زنده شوم دوباره جان خواهم داد》
#یازینب
💢 #سلبریتی چیست؟ موجودیست که تشنه شهرت و دیده شدن است و احساس میکند در همه زمینه ها دارای توانمندی و استعداد خارالعاده ای است
🔻 خانم #بهاره_رهنما خواهش میکنم به #شعر ایرانی رحم کنید هزاران فردوسی زندگی شان را وقف کردن تا گنجینه ای به اسم شعر پارسی داشته باشیم.
#شاعرانه 🌸🍃
تو آن مشکی دلچسبی که باید بر سرم باشد
برای پر زدن تا آسمان،بال و پرم باشد
بمان با من که من با تار و پودت حرف ها دارم
بمان تا خاطراتت شعر های دفترم باشد
من از آن طعنه ها چیزی به جز این را نفهمیدم
که باید سایه ات آرامش دور و برم باشد
گذشتم از کنار پرچم یا فاطمه،«در زیر لب»گفتم
که بی شک ظاهرم باید شبیه مادرم باشد
من آن ققنوس خواهم شد،که بر میخیزد از آتش
به شرط آنکه چادر،پاره ی خاکسترم باشد
مرا از قیل و قال شهر بیرون میکند آری
دلم میخواهد این مشکی،دوات و جوهرم باشد
اگر در عشق جان دادن سزای عاشقی باشد
بمان تا تارو پودت لاله های پیکرم باشد...
✨ سروده از خانم #امجدیان ✨
#شعر
#تولیدی
#شعر
خیانت به حضرت علی علیه السلام عامل مشکلات امروز شیعه
#شعرخوانی #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_بیستم_ماه_رمضان_۱۴۰۰
📍 #حرم_امام_رضا "علیهالسلام"
عالم، امشب سیه به تن دارد
بسکه داغ اباالحسن دارد
داغ، تنها سر شکافته نیست
علی از داغ، انجمن دارد
داغ فقدان سیّد بطحا
داغ هرروز تازهی زهرا
داغ نیزه به قلب قرآن و
وحی افتاده زیر پای جفا
داغ رأی مذاکرات سیاه
چه صلاحی که رفته در بیراه
مکر بن عاص و سادگی خواص
که علی را نمود خلع سپاه
سرِ نیزه که رحل قرآن شد
وقت تضعیف #مرد_میدان شد
آخرین ضربههای مالک بود
اشعری شیر شد، رجزخوان شد
تیر قوم جملکشان، یک سو
زهر خشکمقدّسان، یک سو
داغِ شلّاقِ داغِ سلبِ امید
داغ تسلیم نخبگان، یک سو
اشعثی فتنه در سپاه انداخت
اشعری، سنگ را به چاه انداخت
در حقیقت، به اسم خیر و صلاح
اشعری، جنگ را به راه انداخت
شر شد و فتنه شد، تلاطمشد
امر مولا در این میان گمشد
رشته افتاد دست جاسوسان
اشعری، انتخاب مردم شد
اگر آن بزدلان در صفّین
جای تهدید جان حقّ یقین
پیروی از امام میکردند
وضع بسیار بود بهتر از این
نه خوارج به عرصه آمدهبود
و نه امروز، داعشی موجود
نه حرمخانهی خدا میسوخت
نه اثر بود از یهود و سعود
پسر عاص، راه را چرخاند
همه را امّت پیمبر خواند
اشعری، رامِ حرف زیبا شد
تا که سفیانیاش، برادر خواند
ابلهی در نشست نافرجام
با زبان و تبسّمی، شد خام
حقّ مولا دوباره غارت شد
حقّ مردم به باد رفت؛ تمام
آلسفیان کنون کمآورده
پدرش را یمن درآورده
آنکه میگفت: جنگ در ایران
حال، قرآن به نیزهها کرده
جنگ ما، جنگ بین فقر و غناست
هرکه با مرتضاست با فقراست
دو سه تا ضربه مانده تا نصرت
#یمن امروز اشتر مولاست