eitaa logo
فداییان بانوی دمشق
851 دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
11.4هزار ویدیو
151 فایل
#شهدا_علمداران_سپاه_عشق با مطالب شهدایی، مهدویت، تحلیلی_بصیرتی و فرهنگی🌷 با ما همراه باشید 🌸ارتباط با خادم کانال🌸 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ⚜ این روزها که میگوییم: ای اهل حرم میر و #علمدار نیامد علمدارنیامد، علمدارنیامد🏴 گاهی هم باید #دم بگیریم: ای اهل زمین #مهدی_زهرا نیامد نیامد...💔😔 اللهم عجل لولیڪ الفرج، بحق زینب @fadayiane_banoye_damshgh
▪️تمام ترس هایم را ، دخیل شانه هایِ قهرمانت میکنم! تــــُ ؛ نه فقط تکیه گاهِ قافله ی حسین ... که تکیه‌هایی هم که به نامَت عَلم شدند؛ برای اهل زمین ، پشت و پناه بوده‌اند!
دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها کم ندادیم در این کرب و بلا کم نبودند در این خاک جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟ ◾️در روز یادی کنیم از و همه شهدایی که راه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) رو ادامه دادند. 🌷 را یاد کنیم با ذکر 🌷
. 🍃 برکت رهبری ما از تو درس همت و غیرت گرفتیم در سایۀ والایی‌ات دولت گرفتیم می‌خواستیم از وصف رخسارت بگوییم از علم و ایمان و یقین رخصت گرفتیم گفتیم که یارب خمینی را نگه دار تو آمدی، یعنی که ما حاجت گرفتیم "خُذْها بِقُوَّه" خوانده بودی اول کار در مکتب قرآنی‌ات قوّت گرفتیم همچون خمینی آبرو دادی به ایران از با تو بودن ارزش و قیمت گرفتیم برخاستی و مهر تو بنشست در دل بنشستی و از هیبتت شوکت گرفتیم ترک و بلوچ و ترکمن، کُرد و عرب، لُر تا فارس زیر سایه‌ات الفت گرفتیم نور هدایت را به ما تاباندی ای ماه تا با تو دل از وادی غفلت گرفتیم تا پرچم دانش به دستانت گرفتی در علم و در فنّاوری سرعت گرفتیم در پیشرفت علم، ایران شد سرآمد با شهریاری‌ها چنین سبقت گرفتیم روزی که از موج بلا ترسیده بودیم از شوکت دریایی‌ات جرئت گرفتیم تا گام در میدان نهادی ذکر گفتیم تا آستین بالا زدی عزت گرفتیم هم دوست هم دشمن تو را در اوج دیدند با حاج‌قاسم‌های تو زینت گرفتیم یک دست تو مجروح و یک دستت علمدار از هر دو دستت یا علی برکت گرفتیم ✍️
♡ 🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود. 🍃حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. 🍃عشق به شهید در دلش جوانه زد. نام جهادی را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. 🍃دلش در گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. 🍃مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند. با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست. 🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. 🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست. در روز شهید شد، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش. تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. ✍نویسنده : 🌙✨