#حکایت #عاقل_را_اشارتی_کافیست
مردی برای خــود خانه ای ساخت و از خانه قول گرفت که تا وقتی زنــده است به او وفادار باشد و بر سرش خراب نشود و قبل از هــر اتفاقی وی را #آگاه کند
مــدتی از ساخـت خانـه گذشـت ترکی در دیــوار ایجاد شد مــرد فـوراً با گچ ترک را پوشاند . بعد از مدتی در جایی دیگر از دیوار ترکی ایجاد شد و باز هم مرد با گچ ترک را پوشاند
ایــن اتفاق چندین بار برای #خانه و مــرد تکرار شــد و روزی ناگهان خانه فرو ریخــت . مــرد با سرزنش قولی که گرفته بود را به خانه یادآوری کرد
خانه پاسخ داد هــر بار خواستم هشدار بدهـم و تــو را آگاه کنـم دهانـم را بـا #گچ گرفتـی و مـرا ساکت کردی این هــم عاقـبت نشنیدن هشـدارها
@samade_1001