هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔸 فرازهایی جالب از سخنرانی حجه الاسلام رنجبر در سالگرد ارتحال آیت الله حائری شیرازی (ره)🔸
💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، #اندیشه بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد.
💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «#اینجا_گنج_است، این جا گنج است».
من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!!
ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است».
گفتم: شما چه کار کردید؟
گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند!
💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار.
می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، #شیرجه_نرو! #عجله_نکن! برای خدا ناز کن، خدا #بهترش را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد.
@haerishirazi