eitaa logo
فهام
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
200 ویدیو
42 فایل
💠فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب💠 ✅محتوای فاخر و عمیق ✅زبان ساده و قابل فهم ❌شعار ❌حرف بی‌سند ⏱شبی 5 دقیقه رضا بیات: استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی. @DR_Reza_Bayat
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین برگِ سفر‌نامۀ باران، این است: که زمین چرکین است. 📚آیینه‌ای برای صداها، ص 163 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۴ فروردین
یکی از جلوه‌های مهربانی خدای متعال آن است که گاه در مواردی که حجت خدا بسیار بزرگ‌تر از فهم بشر است، با زمینه‌چینی ذهن‌ها را آماده می‌کند. در علم اسطوره‌شناسی اصطلاحی داریم با نام پیش‌نمونه (prototype)؛ این اصطلاح را برای مفهوم مورد نظرم وام می‌گیرم و با چند مثال آن را توضیح می‌دهم: 1️⃣ حمزة بن عبدالمطلب، سیدالشهداء حضرت حمزه پیش‌نمونۀ امام حسین(ع) است. شباهت‌ها را ببینید: - پیامبر(ص) به ایشان لقب سیدالشهداء داد. - در57 سالگی شهید شد. - هنگام شهادت روزه بود؛ در نتیجه تشنه شهید شد. - نیزۀ به گلوی ایشان اصابت کرد. - پس از شهادت نیز بدن ایشان را رها نکردند. - حضرت فاطمه(س) از تربت ایشان تسبیح درست کرد. - مردم به تربت ایشان شفا می‌جستند. 2️⃣ یحیی بن زکریا(ع)، پیامبر خدا ایشان نیز پیش‌نمونۀ امام حسین(ع) است. شباهت‌ها را ببینید: - نام او را خدا انتخاب کرد و تأکید کرد که هیچ‌کس پیش از این چنین نامی نداشته است: «لم نجعل له من قبل سمیا». - مدت حمل او کوتاه‌تر از معمول بود؛ بنا بر روایات 6 ماهه به دنیا آمد. - در برابر طاغوت زمان خود به حکم نهی از منکر ایستاد و به شهادت رسید. - سر از بدن مطهرش جدا کردند. - سرش را به پادشاه هدیه دادند. - محل هدیه دادن سر او همان کاخی بود که حدود 600 سال بعد یزید در آن بر تخت نشست و سر امام حسین(ع) را هدیه گرفت. ما امروزه این مکان را با نام مسجد اموی دمشق می‌شناسیم. 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۵ فروردین
حماسۀ سعادت‌نامه از نظام استرآبادی منظومه‌ای مفصل از اواخر قرن دهم هجری است که تاریخ را از میلاد تا رحلت پیامبر(ص) در بحر هزج روایت می‌کند. کتاب حاضر بریده‌ای از این منظومه است که داستان جنگ احد را بازگو می‌کند. چند بیت از منظومه: علی آن صفدر میدان مردی دُرِ عالم‌فروز کان مردی هژبر بیشۀ گردان به هیجا حریف غالب مردان به هر جا درآمد در مقابل تیغ در دست سر ره بر عدوی کینه‌جو بست به حیدر طلحه* گفت: ای طالب رزم چرا کردی سوی مُلک عدم عزم؟ ز نام اصلی خویشم نشان ده تن خود را ز شمشیرم امان ده مرا گفت: ای لعین نحس‌فرجام علی بن ابی‌طالب بود نام بگفت: آری به غیر تو که آرد که سویم بهر هیجا روی آرد؟ تویی ای شرزه‌شیر ببرهنجار که سازی خصم را چون خاک ره خوار * طلحه بن ابی‌طلحه، پرچمدار کفار در جنگ احد صفحۀ کتاب سعادتنامه در سایت فهام: https://fahhaam.ir/product/saadatname/ 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۵ فروردین
با ساعت دلم وقت دقیق آمدن توست من ایستاده‌ام: مانند تک درخت سر کوچه با شاخه‌هایی از آغوش با برگ‌هایی از بوسه با ساعت غرورم امّا! من ایستاده‌ام: با شاخه‌هایی از تابستان با برگ‌هایی از پاییز هنگام شعله‌ور شدن من هنگام شعله‌ور شدن توست ها ... چشم‌ها را می‌بندم ها ...گوش‌ها را می‌گیرم با ساعت مشامم اینک: وقت عبور عطر تن توست 📚شاعر شنیدنی‌ست، صص 102 - 103 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۵ فروردین
‌ 💠 درآمدی بر مدرسهٔ بهاری انعکاس | ۱۴۰۴ | نشست دوم 🔵 الهیات، تاریخ، عینیت و بی‌طرفی 👤 مهمانان گفتگو: محمدهادی گرامی (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) مجید منتظرمهدی (مؤسسه مطالعات اسماعیلی) 🗓  پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ساعت ۱۹:۳۰ (به وقت تهران) 📝 چکیده در این نشست به بررسی مناسبات میان الهیات، تاریخ و مفاهیم عینیت و بی‌طرفی در پژوهش‌های دانشگاهی خواهیم پرداخت. در شرایطی که مرزهای علوم انسانی و الهیات همواره محل پرسش بوده‌اند، در این نشست تلاش داریم در قالب یک گفتگو مباحث مربوط به نسبت میان این حوزه‌ها را بکاویم. محورهای اصلی این نشست عبارت‌اند از: بررسی نوع رابطه و تعامل میان دانش کلامی و تاریخی و نقاط اشتراک و افتراق آنها؛ تبیین تمایز میان عینیت‌گرایی و بی‌طرفی و بررسی امکان دستیابی به عینیت در پژوهش‌های تاریخی و معیارهای آن؛ واکاوی این پرسش که آیا پژوهش تاریخی با پیش‌فرض‌های الهیاتی می‌تواند همچنان علمی باشد و بررسی چالش‌های پاسخ به این پرسش؛ و نهایتاً بررسی انتقادی پیش‌فرض‌های تصریح‌نشده الهیاتی در پژوهش‌های تاریخی. 👤 محمدهادی گرامی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تهران است. 👤 مجید منتظرمهدی پژوهشگر موسسه مطالعات اسماعیلی در لندن است. ✅  این نشست به صورت آنلاین و در بستر زوم خواهد بود و حضور در آن برای تمامی علاقه‌مندان آزاد و رایگان است. 🔺 برای ثبت‌نام و شرکت در این ارائه از اینجا اقدام کنید (در صورت مشکل دسترسی از پروکسی استفاده کنید.) @Inekas
۲۶ فروردین
امید نانی نیست آسیاب قلبم می‌چرخد! تنها برای آن که موی سرم سفید شود! 📚عشق علیه‌السلام، ص 7 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۶ فروردین
سروش مولانا تقدیم می‌کند: سوی جو آور سبو شرح لُب لباب مثنوی با تدریس: دکتر قربان ولیئی 🔹️این کلاس در سه دوره برگزار می‌شود‌: چشمه نخست (شریعت): ۲۰ نشست چشمه دوم (طریقت): ۱۰۰ نشست چشمه سوم (حقیقت): ۳۰ نشست ◽️اطلاعات ثبت‌نام در چشمه نخست (شریعت): زمان: چهارشنبه‌ها. یک هفته در میان اولین جلسه: چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ساعت: ۱۵ تا ۱۶:۳۰ نوع برگزاری: فقط حضوری قیمت تک‌جلسه: ۲۳۰هزار تومان قیمت کل چشمه نخست: ۴میلیون و ۶۰۰هزار تومان اگر کل دوره نخست را ثبت‌نام کنید، با احتساب تخفیف: ۳میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دانشجویان با ارائه کارت دانشجویی و اعضای دایره همراهان سروش مولانا مثل همیشه از تخفیف ویژه برخوردارند. اطلاعات بیشتر برای ثبت‌نام: @sorooshemowlana
۲۶ فروردین
از بهشت که بیرون آمد، دارایی‌اش فقط یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود. و مکافات این وسوسه هبوط بود. فرشته‌ها گفتند: تو بی‌بهشت می‌میری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد. انسان گفت: امّا من به خودم ظلم کرده‌ام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین می‌خواهد، پس زمین از بهشت بهتر است. خدا گفت: برو و بدان جادّه‌ای که تو را دوباره به بهشت می‌رساند، از زمین می‌گذرد؛ زمینی آکنده از شر و خیر؛ آکنده از حق و از باطل؛ از خطا و از صواب. و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت؛ وگرنه... . و فرشته‌ها همه گریستند. امّا انسان نرفت. انسان نمی‌توانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. می‌ترسید و مردّد بود. و آن‌وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه وا‌‌داشت. انسان دست‌هایش را گشود. خدا به او «اختیار» داد. خدا گفت: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت، پاداشِ به گزیدن توست. 📚پیامبری از کنار خانۀ ما رد شد، صص 8 _ 9 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۷ فروردین
هدایت شده از شیرازی
🔘 مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) برگزار می‌کند: ✅ موضوع: جنگ‌ها و آشوب‌های آخرالزّمان 🔰 یکصد و هفتاد و دومین نشست از سلسله نشست های ماهانه فرهنگ مهدوی 🎙 سخنرانان: مصطفی امیری مجید بهستانی 📆 پنجشنبه ۲۸ فروردین‌ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶، سالن اجتماعات مسجد حضرت امیر(ع) (خیابان کارگر شمالی، خیابان گردآفرید) ▶️ مشاهده برخط از طریق 🔹 وبسایت موعود به نشانی: 🌐 mouood.com 🔹 پیا‌م‌رسان ایتا به نشانی: 🌐 mouood_org @mouood_org
۲۸ فروردین
۲۸ فروردین
روزگار حادثه و سختی ای دل عبث مخور غم دنیا را فکرت مکن نیامده فردا را کنج قفس چو نیک بیندیشی چون گلشن است مرغ شکیبا را بشکاف خاک را و ببین آن‌گه بی‌مهریِ زمانه‌‌ی رسوا را این دشت، خوابگاه شهیدان است فرصت شمار وقتِ تماشا را از عُمرِ رفته نیز شُماری کن مشمار جدی و عقرب و جوزا را دور است کاروان سحر زین‌جا شمعی بباید و این شب یلدا را در پرده صد‌هزار سیه‌کاری است این تند سیر گنبد خضرا را پیوند او مجوی که گم کرده است نوشیروان و هرمز و دارا را این جویبار خُرد که می‌بینی از جای کنده صخره‌ی صمّا را آرامشی ببخش توانی گر این دردمند خاطرِ شیدا را افسون فَسای افعی شهوت را افسار‌بند، مرکبِ سودا را پیوند بایدت زدن ای عارف در باغ دهر، حنظل و خرما را زاتش به غیرِ آب فرو ننشاند سوز و گداز و تندی و گرما را پنهان هَگِرز می‌نتوان کردن از چشمِ خلق، قصه‌ی پیدا را دیدارِ تیره‌روزی نابینا عبرت بس است مردم بینا را ای دوست تا که دسترسی داری حاجت برآر اهل تمنا را زیراک جُستن دلِ مسکینان شایان سعادتی است توانا را از بس بخفتی، این تنِ آلوده آلود این روان مصفّا را از رفعت از چه با تو سخن گویند نشناختی تو پستی و بالا را مریم بسی به نام بُوَد لیکن رتبت یکی است مریم عذرا را بشناس ای کا راهنوَر دستی پیش از روش درازی و پهنا را خود‌رای می‌نباش که خود‌رایی راند از بهشت، آدم و حوا را پاکی گزین که راستی و پاکی بر چرخ برفراشت مسیحا را آن‌کس ببُرد سود که بی‌اندُه آماج گشت فتنه‌ی دریا را اوّل به دیده روشنیی آموز زان پس بپوی این ره ظلما را پروانه پیش از آن‌که بسوزندش خرمن بسوخت وحشت و پروا را شیرینی آن‌که خورد فزون از حد مستوجب است تلخی صفرا را ای باغبان، سیاه خزان آمد بس دیر کِشتی این گل رعنا را بیمار مُرد بس‌که طبیب او بی‌گاه کار بست مداوا را علم است میوه شاخه‌ی هستی را فضل است پایه مقصد والا را نیکو نکوست، غازه و گلگونه نَبود ضرور، چهره‌ی زیبا را عاقل به وعده‌ی بره‌ی بریان ندهد ز دست، نُزل مُهنّا را ای نیک، با بدان منشین هرگز خوش نیست وصله جامه‌ی دیبا را گردی چو پاکباز، فلک ببندد بر گردن تو عِقدِ ثریا را صیاد را بگوی که پَر مشکن این صیدِ تیره‌روزِ بی‌آوا را ای آن‌که راستی با من آموزی خود در رَهِ کج از چه نهی پا را؟ خون یتیم درکشی و خواهی باغ بهشت و سایه‌ی طوبی را نیکی چه کرده‌ایم که تا روزی نیکو دهند مزد عمل ما را انباز ساختیم و شریکی چند پرودگار صانعِ یکتا را برداشتیم مهره‌ی رنگین را بگذاشتیم لولو لالا را آموزگارِ خلق شدیم امّا نشناختیم خود الف و با را بت ساختیم در دل و خندیدیم بر کیشِ بد برَهمن و بودا را ای آن‌که عزم جنگ یلان داری اوّل بسنج قوت اعضا را از خاک تیره لاله برون کردن دشوار نیست ابر گُهرزا را ساحر، فسون و شُعبده انگارد نور تجلّی و ید بیضا را در دام روزگار ز یکدیگر نتوان شناخت پشه و عنقا را در یک ترازو از چه رَه اندازد گوهر‌شناس، گوهر و مینا را؟ هیزم هزار سال اگر سوزد ندهد شمیمِ عودِ مُطرّا را بر بوریا و دلق، کس ای مسکین نفروخته است اطلس و خارا را ظلم است در یکی قفس افکندن مردارخوار و مرغ شکرخا را خونِ سر و شرارِ دلِ فرهاد سوزد هنوز لاله‌ی حمرا را پروین به روزِ حادثه و سختی در کار بند، صبر و مُدارا را 📚دیوان پروین اعتصامی، صص ۳۹ _ ۴۲ 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۸ فروردین
آن‌دم که خاک‌بوس درت می‌شود سروش از آسمان حسین‌حسینم رسد به گوش از حلق هیچ‌کس نشنیدم به‌جز حسین در حلقه‌ی ارادت رندان باده‌نوش سردی کنند هرچه حریفان، به نفع ماست می‌آورند خون رگ تاک را به جوش 《جاءَ الحق》ی شنو! 《زهق الباطل》ی بگو! تا آمده خیال رخ دوست، رفته هوش عمری گدای عشق توام شاه بی‌کفن حُسن مرا عیان کن و عیب مرا بپوش تفکیک شان عارف و عامی نمی‌کنم برخیزد از وجود همه بی‌امان خروش دیوانه‌ی جمال تو عاقل نمی‌شود دل بی‌حسین هرچه شود، دل نمی‌شود 📚وارث، ص ۹ 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب @fahhaam
۲۹ فروردین