کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📚 #او_مرگ_را_کشت 🔻گذری بر خاطرات شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته ای 💬 روایت دکتر
این خاطره را بخوانید و افتخار کنید به فرزندان ایران اسلامی🌹
دکتر سعید جلیلی می گفت: ما به غنی سازی بیست درصد احتیاج شدیدی داشتیم در حوزه های صنعتی و تاسیساتی و پزشکی!
چیزی حدود ۸۵۰ هزار بیمار سرطانی از راکتور تحقیقاتی استفاده می کردند و این یک نیاز حیاتی برای ما بود!
ما به سوخت بیست درصد نیاز داشتیم و هرکاری کردیم بهمون بدن، ندادند!
در مذاکرات گفتیم اگر به ما ندید، ما خودمون می سازیم!
می گفت: من فراموش نمی کنم لبخندی که برخی از این اعضاء در اون جلسه زدند.
معنی اش این بود که خوب اگر میتونید برید بسازید!
جلسه ای تشکیل شد با دانشمندان هسته ای و همه می گفتند غیر ممکن است. تکنولوژیش فقط دست آمریکا است!
اما این کار #باید انجام می شد!
ولی دکتر مجید شهریاری قول ساختنش را داد. با اصرار فراوان چک سفید امضاء به او دادند.
مدتی گذشت.
خبری مثل بمب منفجر شد و دنیا را تکان داد!
جمهوری اسلامی ایران موفق به دست یابی به فناوری سوخت بیست درصد شد!
تولید سوخت ۲۰ درصد و تبدیل آن به صفحات سوخت کار بسیار پیچیده ای بود و محاسبات سنگین و مهمی نیاز داشت!
اما دکتر شهریاری کار خودش را انجام داده بود!
ولی بعد از مدتی چک را پس آورد و گفت: آدم باید در زندگی یک کاری هم برای خدا بکند...
دکتر شهریاری هشت آذر ۸۹ توسط اسراییل به شهادت رسید.
اما
اما
میدانید ما چند سال هست که دیگر سوخت بیست درصد نداریم. میدونید چرا؟؟ چون در برجام، جناب ظریف تعهد داد همه ش رو از کشور خارج کنیم و حتی خط تولیدش رو هم نابود کنیم. ۴۴۰ کیلو تولید کرده بودیم ولی همه ش رو دادیم رفت. ما خیلی چیزهای دیگر هم دادیم رفت. ما نتیجه زحمات دانشمندان هسته ای رو دادیم رفت. ما غرور و عزت مون هم دادیم. بجاش چی بهمون دادن؟ دلار سی هزار تومنی و سکه ۱۶ میلیونی و مرغ پنجاه هزار تومنی گرفتیم.
روحانی گفته بود باید هم چرخ سانترفیوژ بچرخد هم چرخ اقتصاد و زندگی مردم.
برا همین چند هزار سانترفیوژ رو کندند و ریختند بیرون ولی چرخ زندگی مون هم به گل نشست!
ما هسته ای رو دادیم. ولی اقتصادمون بهتر که نشد هیچ، بلکه سقوط کرد.
چون راه پیشرفت اقتصاد اساسا #دادن سرمایه ها نبود. راه پیشرفت را رهبرمون نشان داده بود. گفته بود باید #قوی شویم. ولی گوش ندادند. دست و بال دانشمندان مان را بستند. بخاطر برجام، ترمز پیشرفت علم و دانش را کشیدند.
رهبر گفته بود هزینه ی سازش بیشتر از مقاومت است. ولی باور نکردیم.
حالا دیدیم که نتیجه ی چند سال سازش و لبخند زدن و امتیاز دادن و اعتماد کردن به دشمن چه شد: اقتصاد ویران، گرانی و تورم بی سابقه، بیکاری و ناامیدی و افسردگی و داغ از دست دادن قهرمان امنیت کشور، سردار سلیمانی و دانشمند بی بدیلمان دکتر فخری زاده😭😭
اینها همه از نتایج ضعیف شدن ما و پیام ضعف و تسلیم به سوی دشمن مخابره کردن است.
باید قوی شویم.
باید روی پای خود بایستیم.
باید جبران هشت سال وادادگی را کنیم.
باید با امید به آینده و تلاش، کشور را نجات دهیم.
باید جلو پایمال شدن خون سلیمانی ها و شهریاری ها و فخری زاده ها را بگیریم.
انتقام به هر نحو و در هر زمان، وظیفه فرماندهان نظامی است.
ولی وظیفه من و شما در قبال این خون های به ناحق ریخته، ادامه دادن مسیر آنها در جهت #قوی شدن ایران و #انتخاب انسان های مومن، قوی و شجاع و کاربلد برای سکانداری کشور است. باید سکان کشور به دست کسانی داده شود که به توان ایرانی اعتقاد و اعتماد دارند و بجای امید و اعتماد به خارجی ها، به جوان های خودمان و کمک خدا ایمان داشته باشند.
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📚 #دختران_آفتاب ▫️در تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب آمده است: پس از نزدیک سه سال ت
📚 دو کتاب زیبا با دو روایت متفاوت از سوریه
📕 معرفی کتاب جذاب #جاده_یوتیوب
✔️ در این کتاب به خاطر برخی موقعیت ها، مخاطب را با هول و ولای بیشتری مواجه می کند.
"جاده یوتیوب" که روایتی جاده ای محسوب می شود، خواننده را با فضای اعزام مدافعین حرم به دمشق آشنا می کند. این اثر هم دربردارنده موقعیت های طنز است و هم برش هایی جدی و اندوهناک. اوج داستان اما آنجاست که راوی با کمین تروریست ها مواجه می شود.
📙 معرفی کتاب منحصر به فرد #اجاره_نشین_خیابان_الامین:
ساختار رمان گونه و ماجراها و صحنههای کم نظیر اجاره نشین خیابان الامین مخاطب را شگفت زده میکند، به گونه ای که اگر از فرامتنش نفهمد که جمال فیض الهی وجود خارجی دارد بی شک این متن را رمان و برآمده از خیال نویسنده می پندارد، اما اجاره نشین خیابان الامین روایتیست مستند به قلم روان و هنرمندانه علی اصغر عزتی پاک از زندگی پرفراز و نشیب شخصیتی به نام جمال فیض اللهی که کرامتی از حضرت رقیه(علیه السلام) وی را وادار به دست کشیدن از همه دارایی و درآمدهای هنگفتش می کند تا مجاور و خادم حرم حضرت رقیه علیه السلام شود، چنانکه حتی ناآرامیهای سوریه، ظهور داعش و تهدید های وحشتناک که هم وی را از حرم جدا نمی کند تا جایی که وی برای شکلگیری و مسلح کردن هسته اولیه مدافعان حرم تا پای جانش پیش می رود.
اجارهنشین خیابان الامین جدا از جذابیت های داستانیش متنی است که در آن تحولات و اتفاقات سیاسی و اجتماعی سوریه در سالهای اخیر نیز روایت میشود.
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 🌷امروز دهم آذر ماه سالروز شهادت ۶ شهید مدافع حرم گرامی باد.
نمی رسد،
به خداحافظی
زبان از بغــض
خوشـا به حال تـو
که مسافـر بهشتـی . . .
#جانباز دفاع مقــدس
پاسـدار مدافع حـرم
🌷شهید #منصور_عباسی🌷
#سالروز_شهادت
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 🌷امروز دهم آذر ماه سالروز شهادت ۶ شهید مدافع حرم گرامی باد.
🌷🕊 هـر موقع حرف از
حرم سیده زینب(س) میشد
آهی میڪشید و میگفت:
"ما را مدافعان حـرم آفریده اند"
🥀🕊#فدایی_حضرت_زینب
#شهید_حسین_محرابی
#سالروز_شهادت🕊🥀
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✊ ایستاده اند پای امام زمان خویش... 🌷امروز دهم آذر ماه سالروز شهادت ۶ شهید مدافع حرم گرامی باد.
نام و نام خانوادگی: میثم نجفی
تاریخ تولد: ۱۳۶۷/۲/۱۰
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۹/۱۰
محل شهادت: حلب، سوریه
تعداد فرزندان: یک فرزند دختر به نام حلما
«شهید میثم نجفی» متولد ۱۳۶۷ از نیروهای سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ بود. ۲۱ ساله بود که ازدواج کرد. تکاور بود و عشق حضور در میان مدافعان حرم او را به سوریه کشاند. او برای دفاع از حریم اهلبیت عصمت و طهارت(ع) بهصورت داوطلبانه رهسپار سوریه شد و بعد از مدتی در حلب سوریه مجروح شده و به کما رفت؛ اما طولی نکشید که او هم همچون دیگر اعضای کاروان شهدای مدافع حرم، به سوی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پرکشید.
او در ۱۰ آذرماه همزمان با ایام اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شهادت رسید.
از او یک دختر به نام حلما به یادگار مانده است که ۱۷ روز بعد از شهادتش متولد
#سالروز_شهادت
#شهید_مدافع_حرم
#میثم_نجفی
🌸 شادی روحش با ذکر شریف صلوات
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
⭕️ معرفی یک کتاب ویژه به مناسبت شهادت آیت الله سید حسن مدرس 📚 کتاب چای خوش عطر پیرمرد، بیان داستان
🔰به مناسبت ۱۰ آذر ماه سالروز شهادت آیت الله سید حسن مدرس:
✅ دیانت در سیاست بالاتر از دین در سیاست است
🔴 دکتر موسی نجفی: اینکه مدرس گفته: دیانت ما عین سیاست ماست، شاید معنای وسیع تر و عمیق تر از این جمله را می دهد، اگر می گفت "دین" ما عین سیاست ماست. "دیانت" اعتقاد قلبی و عملی و واقعی است. در سیاست امروز ما می بینیم برخی در نظر و گفته، ورود دین در سیاست را قبول دارند ولی متدین به این مطلب نیستند. یک از عللی که سیاستمداران غربی سیاست های خود را با تلاش و جدیت به پیش می برند این است که متدین و عامل به همان عقیده ای (سکولار) هستند که قبول دارند. در حقیقت جمله شهید مدرس می تواند نقد برخی دولتمردان امروز و ریشه بسیاری از ضعف ها و ناکارآمدهای سیاست در ایران باشد، چرا که متدین بودن و دیانت داشتن در سیاست بالاتر از صرفا دین را قبول داشتن است.
@Fahma_KanoonTaha
❤️ #عوامل_تقویت_کننده_قلب ❤️
1⃣ #سیب
امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر مردم می دانستند در سیب چیست، بیمارانشان را جز به آن درمان نمی کردند. بدانید که سیب به ویژه سودمندترین چیز برای قلب و مایه شست و شوی آن است.
2⃣ #سرکه
امام علی علیه السلام فرمودند: سرکه نیکو خورشتی است؛ صفرا و سودا را می شکند، صفرا را فرو می نشاند و قلب را زنده می کند.
3⃣ #انار
امام صادق علیه السلام: هر کس ناشتا انار بخورد، آن انار قلبش را چهل روز روشن می کند. انار هم ناخالصی های قلب صنوبری را برطرف می کند و هم نورانیت برای قلب معنوی به همراه دارد.
4⃣ #به
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطاب به جعفر بن ابیطالب فرمود: (به) بخور که قلب را قوت می دهد و ترسو را شجاعت می بخشد.
5⃣ #گلابی
امام صادق علیه السلام فرمودند: گلابی بخورید که به اذن خداوند متعال دل را جلا می دهد و دردهای درون را تسکین می بخشد.
6⃣ #عسل
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: عسل چه خوب نوشیدنی ای است! قلب را مراقبت می کند و سردی سینه را را از میان می برد.
7⃣ #تلبینه
امام صادق علیه السلام فرمودند: تلبینه، دل اندوهگین را جلا می بخشد، چنانکه انگشتان، عرق را از پیشانی می زدایند. تلبینه نوعی آش است که از گندم و جو سبوس دار و شیر و عسل تهیه می شود.
8⃣ #بوی_خوش_طبیعی
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: بوی خوش، قلب را استواری می بخشد و بر توان جنسی می افزاید.
📚الکافی، ج ۶، ص ۵۱۰
@Fahma_KanoonTaha
📞 مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان
حکایتی واقعی و بسیار آموزنده:
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش میخواست او همان جا بماند. از حرفهای پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم.
یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس میخواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانهشان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده میشد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمیکرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون میروید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درسها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر میشود. به زودی برمیگردیم...»
چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه میکرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچهها باش.»
مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.»
اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمیشناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شبهای گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود.
صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمیتوانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن میخواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد میخواست او همان جا بماند.
همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ میزد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار میشد. روزی در راهرو قدم میزدم. وقتی از کنار مرد میگذشتم، داشت میگفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب میشود و ما برمیگردیم.»
نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره میکرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد.
بعد آهسته به من گفت: «خواهش میکنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آیندهمان نشود، وانمود میکنم که دارم با تلفن حرف میزنم.»
در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود.
از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازیهای رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم میکرد:
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ
ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎ خدﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ و #این_ﺍﻧﺴﺎﻥ_ﺑﻮﺩن_است_که_زیباست
@Fahma_KanoonTaha
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فرمانده قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مقابله با کرونا: ۹۷ درصد مردم سالم و پاک هستند و ۳ درصد درگیر کرونا شده اند.
@Fahma_KanoonTaha