#آیا_می_دانستید 💡
شهر بغداد که در حال حاضر پایتخت کشور عراق است تا سال ۱۴۵ هجری قمری دهکده ای کوچک بود که مسیحیان در آن سکنی داشتند، تا اینکه منصور خلیفه عباسی از این مکان خوشش آمد و دستور داد پایتخت عباسیان را در این مکان بنا کنند.
مواد لازم برای ساخت برج و باروی اولیه ی بغداد از مصالح برجای مانده از بناهای شهر مداین تامین شد و در نتیجه برای ساخت بغداد شهر مداین به خرابه ای تبدیل شد. بغداد در لغت تغییر یافته ای واژه فارسی خداداده است که به عربی به این صورت تلفظ شده است.
بغداد در طول حکومت پانصد و بیست و پنج ساله ی خلفای عباسی به یکی زیباترین و باشکوه ترین پایتخت های سرزمین های اسلامی تبدیل شد، علاوه بر زیبای به دلیل وجود مدارس و مراکز آموزش مانند مدرسه" نظامیه "به مکانی برای جمع شدن علما و ادبا نیز تبدیل شد.
اما در سال ۶۵۶ هجری قمری هولاکو خان نوه ی چنگیز خان به این شهر حمله کرد و بنا بر روایات هشتصد هزار نفر از مردم این شهر را از دم تیغ گذراند، در اثر این حادثه بغداد نه تنها از رونق افتاد بلکه تا مدت ها در این شهر چیزی جز قحطی و گرسنگی وجود نداشت، این وضع تا حدی ادامه یافت که برخلاف دوران کامرانی، شهر بغداد به بدبختی شهره آفاق شد و هر کس گرسنه ای هر کجا می دید می گفت: "بغدادش خراب است."
هر چند اصطلاح "بغدادش خراب است" امروزه چندان مصطلح نیست ولی در گذشته ی نه چندان دور کنایه از گرسنگی بود و هر کس از شدت ضعف و گرسنگی فکرش خوب کار نمی کرد دوستان به شوخی می گفتند: "بغدادش خراب است" که کنایه از خالی بودن معده و گرسنگی داشت.
@Fahma_KanoonTaha
#آیا_می_دانستید 💡
بعضی از مثل ها، از اشعار و داستان های کهن فارسی ریشه گرفته اند و به تدریج به شکل مثل میان مردم رواج پیدا کرده اند، همانند مثل "کار نیکو کردن از پر کردن است". که از داستان زیبای از "هفت پیکر" نظامی گنجوی گرفته شده است و در اینجا شنیدن آن خالی از لطف نیست.
آوردند که؛ "بهرام گور" که در تیراندازی مهارت فروانی داشت، روزی به همراه کنیزک زیبا و محبوبش عازم شکار شد. شاه می خواست، توانایی خود را به کنیزک نشان دهد، پس صید بسیار کرد و هر تیری که زد به هدف خورد، همگان به حمد و ثنای شاه پرداختند، اما زن هیچ نگفت.
پس شاه گورخری را در تیررس قرار داده و رو به کنیزک کرده و می گوید: "میل دارم این حیوان را به شیوه ای که تو می گویی بکشم"، کنیزک می گوید: "به گونه ای او را بکش که سم گور به گوشش دوخته شود." بهرام با تدبیری جالب این کار را انجام می دهد و همگان از مهارت شاه حیرت زده می شوند، جز کنیزک که با غرور می گوید: "کار نیکو کردن از پر کردن است"، یعنی این کار تو نشانه ای از زور و قدرت تو نیست، بلکه به خاطر ممارست و تمرین فراوان حاصل شده است. پس بهرام از این سخن و گستاخی، به شدت عصبانی شده و فرمان می دهد، یکی از صاحب منصبان لشکرش کنیزک را بکشد.
کنیزک که مرگ را در پیش روی خود می بینند، با حالت تضرع از صاحب منصب می خواهد که او را نکشد، که چون بهرام در حالت عصبانیت این تصمیم را گرفته و اگر بعد ها شاه از کرده خود پشیمان شود، او را مجازات خواهد کرد. حرف کنیزک از نظر صاحب منصب منطقی آمد، پس او را نمی کشد و پنهانی به قصری خارج از شهر برده تا کنیزک به طور ناشناس در آنجا به خدمت مشغول باشد.
کنیزک که علاوه بر زیبایی، هوش سرشاری نیز داشت، برای بازگشت به جایگاه پیشین تدبیری اندیشید، به این صورت که در کاخ شصت پله وجود داشته و کنیزک هر روز گوساله ای کوچک را از آن بالا می برد و با گذشت شش سال و تبدیل شدن گوساله به گاوی تنومند باز کنیزک به دلیل تمرین روزانه به آسانی می توانست، گاو را از پله ها بالا ببرد، پس کنیزک زمان را مناسب دید و از صاحب منصب خواست که، بهرام گور را به بهانه ای به کاخ شصت پله بیاورد.
پس صاحب منصب چنین کرد و بهرام با دیدن صحنه ای که زنی گاوی را از پله ها بالا می برد، چندان شگفت زده نشد و گفت: "این حیله ای بیش نیست این زن این گاو را از زمانی که گوساله ای بوده از پله ها بالا و پایین می برده، پس تنها از طریق تمرین و ممارست به این توانایی رسیده است"، کنیزک که روی خود را پوشانده بود، منتظر شنیدن همین سخن از زبان شاه بود، پس در جواب می گوید: "اگر این کار سخت از زنی ضعیف، تنها ناشی از تمرین است، پس چگونه است که، مهارت شاه را در تیراندازی نباید ناشی از تمرین دانست.!؟!"
پس شاه دانست که، این زن همان کنیزک زیبا و محبوبش است، پس او را در برگرفته و بر هوش زن آفرین می گوید و از رفتار گذشته عذر خواهی می کند و صاحب منصب را به دلیل آنکه فرمان را اجرا نکرده است، مورد لطف قرار می دهد.
@Fahma_KanoonTaha
#آیا_می_دانستید 💡
در سال ۱۹۵۶ دولت چین برنامه ای برای افزایش محصولات کشاورزی ارائه داد به این صورت که مردم را تشویق به کشتن چهار موجودی که مقامات چین گمان می کردند باعث کاهش محصولات می شوند، کرد . این برنامه به نام "کارزار چهار آفت" معروف شد و برای از بین بردن پشه، مگس، موش و گنجشک راه افتاد.
سه حیوان اول را که مردم همیشه میکشتند و در واقع هدف اصلی کارزار گنجشکها بودند. دلیل حذف گنجشکها این بود که حکومت چین پیش خودش حساب کرده بود که هر گنجشک در طول یک سال ۴.۵ کیلو غله میخورد پس با نابودی گنجشکها چند صد میلیون تن گندم و برنج اضافه میکرد.
نیروی اصلی از بین بردن گنجشکها بچهها بودند که با سنگ قلاب به دنبال گنجشکها راه میافتادند و مردم هم در تمام طول روز با طبل و قاشق و بشقاب سروصدا ایجاد میکنند تا گنجشکها بترسند و روی زمین ننشینند و همچنین لانه های آنها را هم ازبین می بردند و تخم های آنها را هم می شکستند .طبق گزارش گاردین به طور کلی در این مدت، جسد یک میلیارد گنجشک و یک و نیم میلیون موش از سطح کشور جمع آوری شد.
در سال ۱۹۵۸ جمعیت گنجشکها به شدت کاهش یافت اما سال بعد، برداشت برنج در کشور نه تنها زیاد نشد بلکه کمتر از حد معمول شد، زیرا جمعیت ملخها و حشرات دیگر به شدت افزایش یافته بود. مقامات چین در سال ۱۹۶۰ دستور توقف گنجشک ستیزی را دادند و ساس را در کارزار چهار آفت جایگزین گنجشک کردند ولی دیگر دیر شده بود و مرگ گنجشکها و افزایش حشرات باعث ایجاد قحطی بزرگی در چین شد که منجر به کشته شدن ۴۵ میلیون نفر شد، این رویداد در چین به "نفرین گنجشکها " معروف گشت.
تجربه چین یاد داد که حذف هر گونه ای از زنجیره ی غذایی باعث به هم خوردن نظم اکوسیستم خواهد شد و عواقب بدی را نیز به دنبال دارد.
@Fahma_KanoonTaha
#آیا_می_دانستید 💡
کلاه شرعی در اصطلاح عامیانه کنایه از حیله در شرع است که به منظور باطل کردن حقی یا احقاق باطلی انجام می شود، برای مثال مشروع شمردن ربا با نام مال الاجاره ی پول و مانند این.
این اصطلاح از دو لغت تشکیل شده است که معنای لغوی آنها به این شرح است که کلاه همان سربند و کلاهی است که با آن سر را می پوشانند و مجازا وسیله ی برای سرپوش گذاشتن بر روی محرمات است و شرع هم که همان کیش و دین است. برای این اصطلاح نمونه های زیادی در تاریخ موجود است که سه تا را می آوریم.
#اول
ازدواج کمبوجیه پادشاه دوم هخامنشی با خواهرش رکسانا در تاریخ امری مذموم شمرده می شود، این کار در پارس معمول نبود در نتیجه کمبوجیه برای اینکه بتواند با خواهرش ازدواج کند از بزرگان پرسید که: "آیا قانونی وجود دارد که اجازه ی ازدواج با خواهر را داده باشد؟" جواب دادند: "قانونی را که چنین اجازه ای داده باشد را نیافتیم ولی هست قانونی دیگر که به شاه اجازه می دهد که آنچه می خواهد بکند." پس شاه با خواهر خویش به این طریق ازدواج کرد.
#دوم
در سال ۳۰ هجری در زمان خلافت عثمان، سعید بن عاص قصد طبرستان کرد و بعد از فتح گرگان شهر تمیشه در عربی طمیسه را که مردمش مقاومت سختی کرده بودند، محاصره کرد، مردم شهر امان خواستند و سعید بن عاص به آنها امان داد به شرط آنکه یک تن از آنها کشته نشود، یعنی همه در امان باشند؛ چون حصار شهر را گشودند، سعید بن عاص تمام آنها را کشت و تنها یک تن را زنده گذاشت تا این گونه به قول خویش وفا کرده باشد!
#سوم
به گفته ی شاردن سیاح فرانسوی در زمان شاه عباس بزرگ تعداد زیادی روسپی در شهر اصفهان مشغول به کار بودند و مالیات پرداخت می کردند و شاه هم مانع کار آنها نمی شد اما مشعلداری را متصدی وصول وجوه حاصله از مالیات روسپیان قرار داده بود که پول های حاصل را صرف روشنایی و گرم کردن دیوانخانه و آتشبازی بکند تا از این راه تطهیر گردد!
@Fahma_KanoonTaha