کانون طه آبپخش
🚩 #عمودهای_عاشقی (روایتی از پیاده روی اربعین مهرماه۹۸) نصرالله شفیعی
#بخش_سیزدهم (پایان)
بالاخره مینیبوس در جایی نزدیک مرز شلمچه توقف کرد و ما پیاده شدیم. ازدحام ماشینها برای جابجایی مسافران نشان از حضور انبوه مسافران مهتاب بود. ساعت حدود نه صبح بود. هوا بهشدت گرم بود. انگار شرجی مردادماه تازه از راه رسیده بود. پس از عبور از گیتهای عراق وارد پایانه ایران شدیم. گذرنامهها مهر ورود خوردند. چندین برابر کسانی که از مرز عراق وارد ایران میشدند عاشقانی به صف در حال ورود به مرز عراق بودند. ظرفیت اینهمه عشق را فقط مکتب حسین داراست. تا محل پارکینگ ماشینها فاصله طولانی بود ماشینی را کرایه گرفتیم و خود را به پارکینگ رساندیم. در جنگلی از ماشین ها قرار گرفتیم. اگر نشانه ی دقیق برای محل پارک ماشینم مشخص نکرده بودم به این سادگی ها نمی توانستم آن را پیدا کنم. حرکت بهسوی بوشهر را آغاز کردیم. در طول مسیر در استان خوزستان موکبهایی بودند که در مسیر رفتوبرگشت از زائران پذیرایی میکردند. مردمان برخی روستاها که اغلب هم عربزبان بودند در کنار جاده اصلی مقابل روستایشان موکبهایی برپا کرده بودند و از مسافران میخواستند که توقف کنند و از خوانی که در موکب آنها گسترانیده شده بیبهره نمانند. نماز را در یکی از مساجد بین راه خواندیم. به ماهشهر رسیدیم. در این شهر موکبهایی برای پذیرایی از مسافران ایجادشده بود که علاوه بر پذیرایی در طول روز، ناهار یا شام نیز به مسافران و زائران می دادند. به مقابل مسجدی رسیدیم، جمعیتی که توقف کرده بودند نشان از همین پذیرایی داشت. با راهنمایی جوانانی که به عشق حسین هر روز در مقابل این موکبها از مردم پذیرایی میکردند وارد مسجد شدیم. سفرهی یکبارمصرف در مسجد گسترانیده شده بود. با راهنمایی یکی از اعضای موکب کنار سفره نشستیم. پس از مدتی کوتاه یکی دیگر از اعضای موکب که تقریباً میانسال بود و لباس سیاهی بر تن داشت سینی به دست با چندین بشقاب برنج و کاسه خورشت ما را به خوردن ناهار دعوت کرد. سبزی و آب نیز از قبل در سفره بود. ناهار را صرف کردیم.
از ماهشهر تا آبپخش و پس از آن بوشهر راهی نسبتاً طولانی بود. خستگی راه به ما میگفت که باید قدری استراحت کنیم. خانمها نیز آنطرف پرده همین تمایل را نشان دادند. پس از حدود یک ساعت استراحت، از موکب داران که خستگی نمیشناختند و همچنان مشغول پذیرایی از مهمانان بودند، خداحافظی کردیم و راهی استان شدیم.
آری عشق حسینی قرنهاست که فراگیر شده و پایانی ندارد. ما با این عشق زاده شدهایم و با این عشق زندگی میکنیم و امید است با این عشق بمیریم.
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
نصرالله شفیعی مهرماه ۱۳۹۸
🖋#نصرالله_شفیعی
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha