س) بالاخره لندن در جهت ایدئولوژیسازی ایران باستانی، آیا توانست اصل و نسب اصیل آریایی برای رضاخان دستوپا کند؟
ج) میخواستند او را به ساسانی و هخامنشی بچسبانند. ایران باستان، پیشکش، حتی به ایران زمان کودتا هم وفا نکرد. یعنی درآن زمان، رضاخان اصلا ایرانی عادی هم به حساب نمیآمد
چون والدینش اهل قفقاز و گرجستان بودند که از مدتها قبل دیگر ربطی به ایران نداشتند.
در زندگی خانوادگی پالانی ابهامات بسیاری است و ریشه خانوادگیش چندان معلوم نیست.
رضا پهلوی، پدر بزرگی به نام مرادعلی داشته که خودش و همه هفت، هشت پسرش، چراغعلی و عباسعلی یاعباسقلی(پدر رضاخان)و...، همه خانوادگی در خدمت قزاقخانه قاجار بودهاند .خودش از کودکی، تحت فشار اختلافات شدید فامیلی، بیریشگی چنان عذابش داده که بارها میگفت
من هرگز چیزی به نام محبت پدر و مادر و خانواده و فامیل در همه عمرم ندیدم. طرد و عقده و احساس کمبود در کودکی و توهین و تحقیر و امر و نهی افسران خشن روسی از نوجوانی، همین بیعاطفگیها خود را در بیرحمی و خشونت او علیه مردم ایران بروز داد.
روزی بحث تخریب قبرستان حسنآباد میشود و رضاخان میشنود که میگویند مادر اعلیحضرت آنجا دفن است و نباید خراب شود. رضاخان با عصبانیت گفته بود قبرش را خراب کنید، من کاری به قبر او ندارم.
در مورد پدرش هم ابهامات زیادی است بخصوص که شباهت اسمی و ریشهای بین پدر اول و پدر دومش بود.
ازدواج مجدد مادرش هم با یکی دیگر از مهاجرین قفقاز بود که نام او هم معلوم نیست و به او هم داداش بیک میگفتند و این تشابه اسمی بین شوهر اول و دوم ایشان مشکلاتی در تاریخنگاری ایجاد کردهاست.
پهلوی اصالتاً مازندرانی هم نبود. پدر و مادر رضاخان، هر دو غیر ایرانی محسوب میشوند.
اهل قفقاز و گرجستان بودند و به ایران مهاجرت کردهبودند ولی به لحاظ جغرافیای سیاسی منطقه و تقسیمات کشوری، نسب پهلوی از طرف پدر و مادر، ایرانی محسوب نمیشد.
مجموعه مطالب استاد رحیم پور ازغدی در خصوص تاریخچه پهلوی ، بتدریج ارسال خواهد شد
پدر رضاخان از داداش بیگیهای قفقاز بود و نام دقیقش معلوم نیست، خیلی درهم و برهم بودند. پدربزرگ رضاخان زنان متعددی داشته و از جمله خانمی قفقازی را صیغه کرده که هفتمین پسرش، همان عباسقلیخان، پدر رضاخان شده است. پدر رضاخان هم زنان متعددی داشت و اختلافات خانوادگی زیادی داشتند.
اسناد لانه جاسوسی امریکا گزارش میدهد که پدر رضاخان دست کم با پنج زن بوده و از آنها سی و سه فرزند داشته و این حداقل آمار زنانی است که پدر رضاخان داشته است.
رضاخان علاوه بر پنج زن علنی، با زنان متعددی ارتباط داشته است. محمدرضا نیز علاوه بر سه ازدواج علنیش با دهها زن رابطه داشت. خاطرات علم هم نمونههای جالبی ذکر کردهاست. نسل به نسل، ظاهرا خیلی زنان را دوست داشتهاند.
پدر رضاخان، سابقه دلالی زنان زیبای گرجی داشت. در مواردی دلالی زن برای حرمسرای ناصرالدین شاه کرده و از جمله یک دختر گرجی را به دربار قاجار هدیه کرده و سکه جایزه گرفته است.
در خاطرات سلیمان بهبودی آمده که برای همین دختر گرجی در حرمسرای شاه، اتفاقاتی میافتد که باعث میشود کتک مفصلی هم از دربار بخورد چون باعث افتضاحاتی در حرمسرای شاه شد.
رضاخان، وقتی درجه سرگردی از افسران روس قزاق گرفتهبود در همدان و کرمانشاه و کردستان، المامور معذور بوده و در همین سالها در مناطق مختلف با زنان متعددی ارتباط داشت و بجز فرزندان شناخته شده و مشهورش کسانی پیدا شدند که به تدریج، قبل و پس از انقلاب، ادعای فرزندی رضاخان را کردند.
راست و دروغ ، حدود۵۶ نفر قبل و پس از انقلاب ادعا کردند که فرزند رضاخاناند و مدارکی ارائه دادند. البته همگی قابل اثبات نبود اما معلوم بو که رضاخان در آن سالها بیکار نبوده است.
حسن عباسی :
۱- در سال هشتاد و پنج آمریکا برای فلج اقتصادی اجتماعی جمهوری اسلامی بر تحریم صادرات بنزین به ایران تمرکز نمود. همچون ماههای اخیر ونزوئلا، در ایران وضعیت بغرنجی پدید آمد. مجلس هفتم دولت را به احداث پالایشگاه برای #تولید_بنزین ملزم کرد.
#زنگنه
۲- همان روزها در سال هشتاد و پنج در اوج ابهام چرایی عدم تولید بنزین، روزنامه هممیهن، تصویر تمامقد #زنگنه وزیر نفت هاشمی و خاتمی را در سراسر صفحه اول خود چاپ کرد. #هم_میهن قبل از روزنامه #سازندگی رسانه حزب کارگزاران بود.
۳- خبرنگار #هم_میهن از زنگنه پرسید: چرا در دوره وزارت شما پالایشگاه بنزین ساخته نشد؟
بیژن #زنگنه پاسخ داد: واردات بنزین از #تولید_بنزین به صرفهتر است. ساخت پالایشگاه به صرفه نیست لذا ما نساختیم.
۴- حالا #زنگنه این #لیبرال دائمالوزیر، ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس را مسخره میکند و پیشنهاد تدریس روش احداث آن به عنوان یک پدیده مغشوش را میدهد! البته آنچه که حتما تدریس میشود روش اشغال پستها توسط لیبرالها و ناتوانی آنها در عمل است.
۵- تحلیل مدیریت لیبرالهایی مانند زنگنه، آخوندی، جهانگیری و نعمت زاده، نشان میدهد که اساسا لیبرالها دشمن دو هدف کلان #پیشرفت و #استقلال ایران هستند.
مجموعه مطالب استاد رحیم پور ازغدی در خصوص تاریخچه پهلوی ، بتدریج ارسال خواهد شد
کدام ارتش مدرن؟
ارتش مثلا مدرن که انگلیسها پس از کودتا برای رضاخان درست کردند، عملا شاخه ایرانی ارتش اشغالگر انگلستان بود.
جنوب ایران، تحت اشغال انگلیسیها و شمال کشور در اشغال روسیه تزاری است. ارتش رسمی ایران زیردست افسران روس بود اما با سقوط رژیم روسیه در انقلاب بلشویکی، انگلستان توسط عواملش چون رضاپالانی، فرماندهی سپاه ایران را در دست میگیرد و با همان ارتش، در ایران کودتا میکند وبر کشور ما به طور کامل مسلط میشود، سپس ارتش ایران را منحل و متلاشی میکند و ارتش جدیدی را تحت فرماندهی افسران انگلیسی سازمان میدهد و با آن برکل کشور مسلط میشود، رژیم جدیدی بر سرکار میآورد و همه پاره قدرتها و مقاومتها را سرکوب میکند.
رضا پالانی در همه خیانتها عامل اجرایی لندن است و عناصر خائن دیگری چون ضیا طباطبایی، محمدعلی فروغی، تقی زاده، داور، تیمورتاش، اردشیر ریپورتر و شبکه فراماسونی در پروژه ایران فروشی ایفای نقش میکنند.
نهایتا انقلاب مشروطه، در کوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران، به طور کامل شکست می خورد و استعمار و استبداد، بیشتر و گستاختر از قبل بر ایران مسلط میشوند.
مجموعه مطالب استاد رحیم پور ازغدی در خصوص تاریخچه پهلوی ، بتدریج ارسال خواهد شد
سیاست بلکه خباثت دائمی انگلیس، "زندگی در شکاف زخمها و اختلافات داخلی ملتها"است. با استفاده ابزاری متقابل از دولتهای مرکزی و نیروهای محلی علیه یکدیگر کارش را پیش میبرد.
بعضی خانهای بعضی ایلات و عشایر جنوب و غرب که گاه با دولت مرکزی حتی پیش از مشروطه، دشمن و گاه دوست بودند، به ویژه پس از کشف نفت در جنوب و هنگام اشغال ایران، مورد توجه بیگانگان قرار گرفتند.
انگلیسیها با تکتک قبایل و ایلات رابطه برقرار میکردند و بعضی سران عشایر را میخریدند و با اهرم آنان از دولت مرکزی امتیاز میگرفتند، اما پس از کودتای رضاخان که حکومت مرکزی به طور کامل به کنترل لندن درآمد،سپاه قزاق را منحل کردند و ارتشی سراپا تحت فرمان افسران انگلیسی تشکیل دادند و اینبار دولت مرکزی را به دست رضاخان به جان همان ایلات و عشایر مظلوم انداختند و همه را سرکوب کردند.
مجموعه مطالب استاد رحیم پور ازغدی در خصوص تاریخچه پهلوی ، بتدریج ارسال خواهد شد
انگلیسیها در رضاخان چه دیدند که یک آدم بیسواد را انتخاب کردند و چرا او؟
نمونههایی از تحلیل شخصیت رضاپالانی در اظهار نظر سفرای اروپا به خصوص انگلیس میتوان دید وقتی که مشغول تهیه لیستی از نظامیان ایرانی میان افسران قزاق برای پروژههای خود در ایران بودندو او را "شخصی مناسب برای بزن و بکوب، هیکلی و خشن، دارای روحیه درندگی، بیسواد و در عین حال، آماده به کار و به درد بخور" معرفی کردهاند.در اسناد سفارت انگلیس رضاپالانی را شخصی "با خوی پادگانی و چشمانی که اثری از گذشت در آن نیست و روحیه دسیسهگری که به درد کار ما میخورد"، تعریف کردند.جرج آپتون نویسنده "نگرشی بر تاریخ ایران نوین" و ریچارت استوارت در کتاب "آخرین روزهای رضاشاه"، او را "یک نظامی متکبر و بیرحم در برابر سربازانش، پراگماتیست،بدون اصول اما خشن و صریحاللهجه در حد دریدگی و دارای قدرت پنهانکاری، بدون هیچ دلبستگی به آزادی و به کلی بیسواد و ناآشنا با مفاهیم علمی و اجتماعی و دارای نوعی احساس حقارت شدید در برابر اروپاییها" ارزیابی کردهاند که معتقد است باید با اروپایی ها هماهنگ شد تا مسخره نشویم!