eitaa logo
فجر صادق
43 دنبال‌کننده
598 عکس
306 ویدیو
15 فایل
ارتباط با مدیریت کانال: @Safir57
مشاهده در ایتا
دانلود
و نفسی که نزدیک بود بند بیاید!✨ (قسمت آخر) 5⃣ شما هستید! اذان و اقامه که تمام شد به آقا عرض کردم برخی از افراد جامعه به خاطر داشتن ۱۴ فرزند، ما را می‌دانند!! حالت لحن آقا عوض شد و فرمودند کاری به حرف مردم نداشته باشید؛ کار شما درست است، شما کارخودتان را انجام دهید! عرض کردم بعد از دیدار سال ۹۵ شد که شما به ما فرموده‌اید که این تعداد فرزند، زیاد است! ایشان فرمودند: من که باشم که بخواهم این حرف را بزنم؟! بعد فرمودند: در روایات متعددی داریم که یکی از نشانه‌های همسر خوب و مؤمن، این است که (دارای ) باشد که الحمدالله همسر شما این ویژگی را به نحو احسن دارد. از اینجا به بعد، توجه خاص حضرت آقا متوجه خانم بنده شد و ایشان‌ جملاتی همچون «شما در حال هستید»، «شما هستید» یا اینکه «آفرین به شما»، نسبت به همسرم به کار بردند که کاملا مشهود بود حقیر و فرزندانم (در این دیدار) در حاشیه قرار گرفتیم و متن اصلی و مهمان ویژه ،خانم بنده است!! بنده محضر آقا عرض کردم در دو سال گذشته برای ترویج فرهنگ با سفر به ۲۸ استان با تعداد زیادی از فعالان جمعیتی آشنا شدم که در زمینه حیات جنین (مقابله با اسقاط) درمان ناباروری و فرزندآوری، طبق امر شما مشغول فعالیت هستند، همه آنها خواستار دیدار با شمایند. ایشان فرمودند سلام من را به آنها برسانید.. عرض کردم آقاجان ما چند میلیون خانم متأهل در سن باروری داریم که اگر هر کدام یک فرزند بیاورند عمده مشکلات جمعیتی حل خواهد شد. بعد از آن اشاره کردم به چند آمار که ایشان فرمودند اطلاع دارم. عرض کردم آقاجان، فعالین جمعیتی نمی‌گذارند حرف شما روی زمین بماند و با امیدواری مسیر را ادامه خواهند داد (چون آمار جمعیتی بسیار ناامیدکننده است) به آقا عرض کردم ۵ تا از فرزندانم هستند و شش نوه هم دارم که خودم و فرزندانم فدای شما! تا آمدم تک تک فرزندان را محضر آقا معرفی کنم، مهلت ندادند و خودشان شروع کردند به احوال‌پرسی با بچه‌ها، اینکه چه درسی می‌خوانند و به چه فعالیتی مشغول هستند. قبل از دیدار، چند نفر از فعالین به صورت خاص سفارش کرده بودند که سلامشان را به آقا برسانم که به قولم عمل کردم. مجدداً عرض کردم آقاجان فعالین جمعیتی مشتاق دیدار شما هستند که ایشان فرمودند هماهنگ کنید. و برای بار دوم با این جمله بحث را ادامه دادند که سلام من را به آنها برسانید. دختر دومم از فرصت استفاده کرد و به آقا گفت اسم فرزندی که در راه است را شما بگذارید که ایشان با محبت خاصی فرمودند حتماً این کار را می‌کنم. در این بین، داماد بنده نکات مهمی را خدمت آقا گفتند و معظم له با حوصله گوش کردند و فرمودند «خوب درس بخوانید و تا می‌توانید به مردم خدمت کنید» و چند مطلب دیگر.. نوبت به پسرم مهدی رسید و او هم سؤالاتی از آقا پرسید. بعد از مهدی، ابوالفضل و همین‌طور فرزندان دیگر، نکاتی را به حضرت آقا عرض کردند. حضرت آقا به قاسم (فرزند دوازدهم) نگاه کردند و اسمش را پرسیدند، عرض کردم که  بعد از شهادت دنیا آمده است و اسمش را قاسم گذاشته‌ایم و البته خودش می‌گوید من حاج قاسم هستم! خانمم خطاب به آقا گفت: آقاجان برای عاقبت به خیری و خودم و فرزندانم دعا فرمایید؛ که ایشان با لحنی سراسر محبت‌آمیز فرمودند ان‌شاءالله خداوند به نسل شما بدهد! این دیدار، حدود ۲۰ دقیقه طول کشید و لحظه خداحافظی رسید، واقعاً برای ما جداشدن از حضرت آقا سخت بود! و لذا حتی زمانی که حضرت آقا حرکت کردند به سمت در خروجی اتاق، پشت سر ایشان مرتباً به بیان‌های مختلف ابراز علاقه می‌کردیم، آقا فرمودند «به همه این عزیزان انگشتر بدهید» و البته به خانم بنده به صورت ویژه! اینجا بود که مجدداً درخواست دیدار فعالین جمعیتی را با ایشان مطرح کردم که ایشان نیز فرمودند سلام مرا به تک تک آنها برسانید. یکی از نکات مهم این دیدار، مشحون بودن ملاقات با ابراز محبت شدید حضرت آقا به فرزندان و همسر بنده و بالعکس بود!! حسن ختام هم، عکس دسته جمعی و ناهار مهمان حضرت آقا.. محمدمسلم وافی ۱۴ آبان ۱۴۰۲ ✨ ┄┄┅••؛❁؛••┅┄┄ ✨ فجر صادق ؛✨✨✨ ؛✨✨ ؛✨ ؛