eitaa logo
زیر گنبد کبود 📚🌈📚 شماره تماس 09173390579
44 دنبال‌کننده
440 عکس
6 ویدیو
8 فایل
آموزش نوشتن خلاق،معرفی کتاب ووو. شماره تماس: 09173390579
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن طنز خندیشه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳ @parvin_javidnia1359
🌼 سرخپوست پیری برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت : در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ای وجود دارد مانند ،مبارزه ی دو گرگ! که یکی از گرگها سمبل بدیها مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، و خود خواهی و دیگری سمبل مهربانی، عشق، امید، و حقیقت است. کودک پرسید : پدر کدام گرگ پیروز میشود؟ پدر لبخندی زد و گفت ،گرگی که تو به آن غذا میدهی ...
🌱🌱🌱آموزشی دو راه ایجاد کشش در فیلمنامه 1.  یک سوال جذاب بپرس! قصه باید سوالی تو ذهن مخاطب بذاره که تا آخر بخواد جوابش رو بدونه. مثال: توی یه فیلم کوتاه، نشون بده یه مرد توی نیمه‌شب چمدونی سنگین رو توی حیاط دفن می‌کنه. سوال: «چی توی چمدونه؟» 📝۲:یه راز توی داستانت بذار! یه چیز رو از مخاطب مخفی کن که فقط کم‌کم بهش بفهمونه. مثال: توی داستانی درباره یه زن و شوهر، زن همیشه داره از یه "دوست قدیمی" صحبت می‌کنه. تا آخر مخاطب نمی‌دونه این دوست کیه و چرا مهمه. ____________ https://eitaa.com/fakannn
📡 آژانس_عکس_آرتا artaphoto.ir 📸 ✍ مراسم حنابندان شهر گله دار استان فارس 👁️‍🗨️ ‏کانال ARTA را در واتساپ دنبال کنید: https://whatsapp.com/channel/0029VayCM4zAu3aWzxM7uI2H
چاپ اولین کتاب کودک خانم مینا حقگویان دوست عزیزم ،خوشحالم به عنوان مشاور این کار بودم 📘❤️📗
داستان "جک و گرگ در کوهستان": در یکی از روزهای سرد زمستان، جک، پسری کنجکاو و ماجراجو، تصمیم گرفت برای کشف قله‌های پنهان کوهستانی که پشت دهکده‌اش قرار داشت، به دل طبیعت برود. او چکمه‌های گرمش را پوشید، کوله‌اش را پر از غذا و آب کرد و با شوقی وصف‌ناپذیر به راه افتاد. کوهستان پر از برف بود و نسیم سردی که گونه‌های جک را سرخ کرده بود، بوی تازگی و آزادی می‌داد. وقتی به میانه‌های راه رسید، صدای زوزه‌ای شنید. صدایی که جک را متوقف کرد. او گوش سپرد و مطمئن شد که صدای یک گرگ است، اما به نظر نمی‌رسید صدایی تهدیدآمیز باشد. بیشتر شبیه یک صدای کمک بود. جک با احتیاط مسیر صدا را دنبال کرد. پشت یک تخته‌سنگ بزرگ، گرگی را یافت که پایش در میان شاخه‌های شکسته به دام افتاده بود. حیوان ناله می‌کرد و سعی داشت خود را آزاد کند، اما زخم روی پایش بدتر می‌شد. جک ابتدا مردد بود. بالاخره این یک گرگ بود! اما وقتی به چشمان حیوان نگاه کرد، چیزی جز التماس و درد ندید. او تصمیم گرفت کمک کند. به آرامی نزدیک شد و با صدایی آرام به گرگ گفت: «نترس، من می‌خوام کمکت کنم.» گرگ در ابتدا غرشی خفیف کرد، اما زود آرام شد، انگار فهمید که جک قصد بدی ندارد. جک با استفاده از چاقوی جیبی‌اش شاخه‌ها را برید و گرگ را آزاد کرد. سپس از کوله‌اش پارچه‌ای درآورد و زخم پای گرگ را بست. گرگ کمی عقب رفت، اما نگاهش پر از سپاس بود. جک به او غذا داد و برایش گوشه‌ای امن پیدا کرد. روزها گذشت و جک هر روز به کوهستان برمی‌گشت تا به گرگ سر بزند. کم‌کم، بین آن‌ها رابطه‌ای عجیب و دوست‌داشتنی شکل گرفت. گرگ یاد گرفت به جک اعتماد کند و حتی در سفرهای کوهستانی همراهش شود. یک روز که جک در جنگل گم شده بود و شب داشت نزدیک می‌شد، گرگ با غرشی آرام جک را به مسیری مطمئن هدایت کرد. انگار او هم حالا وظیفه‌اش را به‌عنوان یک دوست می‌دانست. از آن به بعد، جک و گرگ نه‌تنها همراهانی وفادار برای یکدیگر شدند، بلکه در کوهستان، داستانشان تبدیل به افسانه‌ای از دوستی شد. دهکده می‌گفت که جک و گرگش، محافظان کوهستان شده‌اند؛ کسانی که نشان می‌دادند حتی در وحشی‌ترین مکان‌ها هم، مهربانی و دوستی می‌توانند جادو بیافرینند. 📝🌻📝🌻📝🌻https://eitaa.com/fakannn
☆☆☆ زبانی که هر روز لاغرتر می‌شود استاد هوشنگ مرادی کرمانی بر این باورند که زبانِ امروزِ ما هر روز لاغرتر می‌شود. ایشان در شانزدهم بهمن 1393 در جلسه‌ای که در کتابفروشی آینده برگزار شد، ضمن بیان خاطره‌هایی از زندگی نویسندگی خود به این نکته اشاره کردند که شاهد حذف تدریجی مجموعه‌ای از واژگان قدیمی و اصیل از فرهنگِ گفتاری و نوشتاری هستیم. با کنار رفتن هر واژه، از توانایی ما برای بیان اندیشه و احساس‌مان کاسته می‌شود. به تعبیر ایشان، زبانی لاغر است که دامنۀ واژگانش محدود باشد. این محدودیت نتیجۀ غفلتی جمعی است و هر یک از ما _خواسته و ناخواسته_ به سهم خود در لاغری زبان مقصریم. مثالی که مطرح کردند، کلمۀ "کادو" بود که امروز جایگزین ده‌ها کلمۀ دیگر شده است. کلمه‌هایی که هر یک در بافت خود معنایی متفاوت دارند. معنایی که "کادو" به تنهایی ندارد. مثلاً به مسافری که عازم سفر است، "سر راهی" می‌دهند. مسافری که از سفر بازمی‌گردد، "سوغات"، "ره‌آورد" یا "ارمغان" می‌آورد. حتی سوغات هم انواع دارد. مثلاً هر سوغاتی "تحفه" نمی‌شود. زیرا "تحفه" باید کمیاب و گرانبها باشد. به این ترتیب، هر یک از کلمه‌ها معنای خاص دارند. مثلاً برای خانواده‌ای که صاحب فرزند شده‌اند "چشم روشنی" می‌برند. هدیه‌ای که سرِ سفرۀ عقد به عروس می‌دهند تا رضایتش را به جاری شدن خطبه عقد اعلام کند "زیر لفظی" است. کمبودِ واژگان از موانع نوشتن و از موانع ارتباط موثر است. زیرا زمانی که دایرۀ لغات ما افزایش می‌یابد برای بیان اندیشه و احساس خود ابزار بیشتری داریم. می‌توانیم اطلاع دقیق‌تر و روشن‌تری در اختیار شنونده و خواننده قرار دهیم. مثلاً زمانی که می‌گوییم این لیوان را فلانی برایم سوغات آورده است، شنونده می‌فهمد که ارمغانِ یک سفر است. بعد به محل آن سفر و نوع ارتباطی که آن هدیه با آن سفر داشته فکر می‌کند. در نتیجه تصویر دقیق‌تری در اختیار دارد. ضمن آنکه هر ترکیب برای خودش داستان و پیشینه‌ای دارد که اگر در زبان امروز به کار نرود، به تدریج با حذفش، آن پیشینه و تاریخ هم به فراموشی سپرده می‌شود. مثالی که ایشان به آن اشاره کرد، "لباس پلوخوری" بود که چه بسا برای کودکان امروز خیلی معنا و مفهومی نداشته باشد. مثل یکی از کودکانی که قبلا این ترکیب را نشنیده بود و تصور کرده منظور از لباس پلوخوری، لباسی است که اگر موقع غذا خوردن بر آن غذا بریزد، اشکالی ندارد. درست معنای متضاد آن! زیرا لباس پلوخوری، لباس فاخری است که باید در مهمانی پوشید. استاد مرادی کرمانی برای درمان لاغری زبان دو پیشنهاد مشخص ارائه کردند: یکی بازگشت به سرچشمه‌های زبان فارسی و دوم آشتی با فرهنگ عامیانه و بازگرداندن کلمه‌های رایج و دقیق گذشته به زبان گفتار و نوشتار امروز. ▪️یادداشتهای یک کتابدار: یزدان منصوریان، نشریۀ بخارا،  https://eitaa.com/fakannn