⬅️برهان لمی
👈ضمن توضیح دو مقدمه:
1⃣واسطه در ثبوت یعنی اینکه حد وسط علت وجود اکبر برای اصغر است و با آمدن آن،اکبر برای اصغر تحقق پیدا میکند.
2⃣واسطه در اثبات یعنی تصدیق کنیم که اکبر برای اصغر اثبات شده است.
⬅️وساطت در ثبوت صبغه هستیشناختی دارد و وساطت در اثبات صبغه معرفتشناختی.
👈برهان لمی:هرگاه حد وسط هم علت برای ثبوت اکبر برای اصغر باشد و هم واسطه در اثبات، آن را "برهان لمی" مینامند.
به طور کلی هرگاه حد وسط در چنین نقشی ظاهر شود که هم وجود اکبر برای اصغر را اثبات کند و هم موجب تصدیق گردد،در این صورت برهان لمّ(برهان لمّی) نامیده میشود.
🖊مثال:صغری:این آهن حرارتش بالا رفته است.
کبری:هر آهنیکه حرارتش بالا رود حجم آن افزوده شده است.
نتیجه:این آهن حجمش افزوده شده است.
#منطق
#فلسفه
#برهان
#برهان_لمی
#واسطه_در_ثبوت
#واسطه_در_اثبات
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⬅️برهان انّی
👈اگر حد وسط تنها واسطه در اثبات بود و در مقام ثبوت وساطتی نداشت، آنرا برهان انّ(برهان انی) مینامند.
مثال:صغری:این آهن حجمش افزایش یافته است.
کبری:هر آهنی که حجمش افزایش یافته باشد،درجه حرارتش بالا رفته است.
نتیجه:این آهن درجه حرارتش بالا رفته است.
👈چنانکه ملاحظه میشود در این قیاس از افزایش حجم آهن که معلول است بر بالارفتن درجه حرارت که علت میباشد استدلال شده است. لذا از علم به معلول علم به علت حاصل شده است. در این صورت حد وسط تنها واسطه در اثبات است،در حالیکه در مقام ثبوت و به لحاظ هستی شناختی، حرارت علت افزایش حجم است.
#منطق
#فلسفه
#برهان
#برهان_انی
#واسطه_در_ثبوت
#واسطه_در_اثبات
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⬅️ مرحوم شهید مطهری
✅ گفتیم كه فخر رازی قهرمان تشكیك است و این از باب این است كه ذهنش واقعاً جولان فوق العاده ای داشته است خیلی اشخاص خواسته اند به اصطلاح تشكیك كنند؛ ولی اینكه كسی در این حد تشكیك كند كه فلاسفه را به دست و پا بیندازد كار هركس نیست و فخر رازی واقعاً در این جهت فوق العاده بوده است و به فلسفه و به علم خدمت كرده است.
🔹 تبرهایی را برداشته و بی رحمانه از ریشه شروع به زدن كرده است و در این كار شجاع بوده است و حتی در تفسیر هم همین طور است. هیچ تفسیری به اندازه ی تفسیر كبیر فخر رازی راه را برای ذهن انسان باز نمی كند. البته این به حسب علم زمان خودش بوده است؛ اگر او در زمان ما هم می بود حتماً همین كار را می كرد. به حسب علم زمان خودش در هر آیه ای احتمالات بسیاری را بیان كرده و مسائل كلامی و فقهی را كه یك آیه كوچكترین ارتباطی با آنها می توانسته داشته باشد مطرح كرده است.
🔰 فخر رازی در تفسیر احیاناً نكاتی دارد ولی نه در كلام و نه در فلسفه یك كار مثبت قابل توجهی انجام نداده است. نتیجه این بوده است كه این آدم به دیگران خدمت كرده ولی به خودش نتوانسته خدمت كند، برای اینكه از ناحیه ی خودش همیشه تشكیك و ایراد شك بوده است. معروف است كه در اواخر عمر همیشه متأسف بود و در مسائل ایمانی هم این مرد به اطمینان و یقین نرسید. می گفته است مسئله ای كه پنجاه سال به آن معتقد بودم حال بطلانش برای من روشن شده است؛ از كجا معلوم كه تمام معتقدات من از همین قبیل نباشد؟ چرا اینچنین بوده است؟
❇️ فیلسوفانی نظیر مرحوم آخوند نه تنها به دیگران خدمت مثبت كرده اند بلكه به خودشان هم خدمت مثبت كرده اند. اگر ما حاجی سبزواری را با فخر رازی مقایسه كنیم هرگز به اندازه ی فخر رازی توقّد ذهن ندارد. ولی حاجی سبزواری راههایی از ایمان و معنویت و از خلوص و صفا و از یقین طی كرده است كه یك هزارمش را هم فخر رازی نرفته است. از این جهت است كه امثال مرحوم آخوند معتقدند كه انسان اگر بخواهد در معارف الهی تنها تكیه اش به ذهن و استدلال باشد به جایی نمی رسد. كما اینكه اگر علم را كنار بگذارد و تكیه اش تنها بر صفای روح و تزكیه باشد، آن هم بی خطر نیست مگر اینكه زیر نظر اولیاء اللّه باشد كه آن حساب دیگری است.
💠 ولی اگر كسی خودش بخواهد كار كند، باید این دو بال را همراه یكدیگر داشته باشد و با این دو پا قدم بردارد؛ یعنی پای علم و فكر و پای عمل و تقوا هر دو باید باشد. یك شعر خوبی شیخ بهایی در نان و حلوا دارد كه از جنبه ی ادبی هم خیلی لطیف است. می گوید:
- عزلت بی «عینِ» علم آن زلت است
- ور بود بی «زای» زهد آن علت است
🔶 اگر «ع» را از عزلت بردارید، «زلت» یعنی لغزش باقی می ماند. می گوید اگر كسی بخواهد بدون علم، بدون فكر و بدون درس خواندن و فقط از راه عزلت و از راه خلوت به حقیقت برسد این لغزش است.
🔷 علم باید راهنمای انسان باشد. مرحوم آخوند تصریح می كند كه ما هیچ وقت نظریه ی عرفا را مادامی كه برهان آن را تأیید نكرده باشد نمی پذیریم ولو اینكه بزرگترین عرفای عالم باشند و آن نظریه مورد اجماع تمام عرفای عالم باشد و به هیچ برهانی هم مادامی كه با كشف به آن نرسیم اعتماد نمی كنیم.
✅اما اگر «عین» علم باشد، درس خواندن باشد، فخر رازی شدن باشد، ولی آن «ز» ی زهد نباشد، آن صفا و معنویت و آن تقوا نباشد در این صورت علم، «علت» یعنی بیماری خواهد بود. به جای آنكه شفا دهنده ی روح انسان باشد، خود به صورت یك بیماری برای روح انسان جلوه می كند. اساساً اسلام بر همین اساس است؛ از یك طرف بر عقل و بر علم تكیه ی فوق العاده دارد و از طرف دیگر تكیه ی فوق العاده بر اخلاص دارد.
♻️حدیثی نبوی است كه شیعه و سنی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت كرده اند و در كافی نیز از حضرت باقر علیه السلام به نقل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله با اختلافی در عبارت آمده است: «من اخلص للّه اربعین صباحاً جرت ینابیع الحكمة من قلبه علی لسانه»
🌀 مكتب صدرالمتألهین مكتب توأم شدن عقل و قلب است. آقای طباطبایی می فرمودند من اوایل كه اسفار می خواندم خیلی كار می كردم و خیلی فكر می كردم و خیلی هم تجزیه و تحلیل می كردم. بعد كم كم در من این غرور پیدا شده بود كه خود آخوند هم اگر بیاید دیگر بهتر از این نمی تواند این مطالب را تجزیه و تحلیل كند. تا بعد می روند نزد استادشان مرحوم آقای قاضی كه استاد سیر و سلوك و معنویت بوده است. آقای طباطبایی می فرمودند وقتی كه ایشان وارد بحث مسائل وجود شد یكمرتبه معتقد شدم كه من تا به حال یك كلمه از اسفار نمی فهمیدم. اگر كسی بخواهد واقعاً حكمت متعالیه را بخواند باید زمینه ی قلبی و روحی و زمینه ی معنوی آنرا هم فراهم كند و الاّ «ظلمات بعضها فوق بعض» می شود.
منبع : درس هایی از اسفار ج 1 ص 135
#فلسفه
#منطق
#استاد_مطهری
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5776009995485186031.mp3
5.14M
⬅️ ماجرای نقد مقاله قبض و بسط تئوریک سروش توسط استاد ربانی گلپایگانی
🍃 درس خارج کلام / ۳۰ آذر ۹۸
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⚫️بسم رب الشهداء و الصدیقین
🔻شهادت سردار سرافراز اسلام و ولایت سپهبد قاسم سلیمانی به دست جنایتکاران مزدور دولت تروریست آمریکا را به محضر حضرت بقیه الله الاعطم، رهبر معظم انقلاب، ملت ایران و همه مجاهدان محور مقاومت تبریک و تسلیت عرض میکنیم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
1_157044148.pdf
5.88M
✅مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کربن با علامه طباطبایی
#علامه_طباطبایی
#هانری_کربن
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5823351555973187308.mp3
12.79M
✅با اکتفا به "اصول فقه" و "رجال"، نمی توان مجتهد شد.
👈علامه حیدری
#سید_کمال_حیدری
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5832714395699907178.pdf
229.7K
💢 فراخوان مقاله بیست و چهارمین همایش بزرگداشت #ملاصدرا با موضوع «فلسفه و هنر» منتشر شد.
http://mullasadra.org/new_site/persian/Site%20News/Latest/Farakhan99.htm
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ اسماء حضرت زهرا (سلام الله علیها)، یکی از راه های شناخت مقامات وجود مقدس ایشان
#سید_کمال_حیدری
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5859375233391134630.mp3
2.27M
✅ خاطره آیت الله حیدری از علامه حسن زاده آملی
👈 ناراحتیِ علامه حسن زاده آملی از غورِ زیاد در علوم رسمی و کم وقت گذاشتن درباره قرآن
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
👈اقسام کلی:کلی بر دو نوع است :
1️⃣کلی متواطی : مفهومی است که بصورت یکنواخت بر مصادیقش منطبق می شود مثل مفهوم اسب که تمام مصادیق مفهوم اسب در اسب بودن مشترک هستند.
2️⃣کلی مشکک: مفهومی که مصادیقش دارای شدت و ضعف باشند و یکسان نباشند مثل نزدیکی و دوری که می توان گفت نزدیکتر و دورتر و همچنین مفهوم نور که شدت و ضعف دارد.
#کلی_مشکک
#کلی_متواطی
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⬅️خلاصه مقاله اول کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
✅جمع آوری شده توسط یکی از دوستان عزیز و نتیجه مباحث گروه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول:
✅ فلسفه چیست ؟
استاد معتقد است که با دو ملاک باید دانشها و علوم را ارزش گذاری کرد:
1⃣هرچه یقینی تر باشند.
2⃣هرچه گستره ی بیشتری از حقایق را برای ما آشکار کند .
👈مسائل کلی عالم،مقتضای فطرت انسان است و توجه به مسائل کلّی از مهمترین مسائل فکری بشر است و این مسائل هم جزء مسائل فطری بشر است .
👈فطرت هم یعنی شاکله و ساختار وجودی موجود که در فرهنگهای مختلف و جغرافیاهای مختلف و زمانها و شرایط و جنسیتهای مختلف تغییر نمیکند .
👈مُشتهای عقل حقیقت و واقعیت است از آن جهت که واقعیت است و این مایز بین انسان و موجودات دیگر است . موجودات دیگر واقعیت را با یک رنگ و لونی و با یک قید و حیثیتی که نیازهای ویژه قوایشان را برآورده کند ،طلب می کنند.
👈گربه و سگ هرکدام در عالم خودشان زندگی میکنند و در عالمی که مناسب با دستگاه ادراکی آنهاست و دستگاه ادراکی آنها هم مناسب نیازهای آنهاست ولی این انسان است که در عالم واقعی زندگی میکند به شرطی که بکوشد عالم واقعی را بفهمد و آن منوط به این است که وارد ساحت عقل شود و لازمه ی آن رهایی از قوه ی خیال و شهوت و غضب است .
✅علامه میفرماید:در جهان هستی که دارای موجودات بسیار و پدیده های بیشمار بوده است و ما نیز جزئی از مجموعه ی آنها میباشیم بسیار میشود که چیزی را راست و پابرجا پنداشته و موجود می انگاریم و سپس بفهمیم که دروغ و بی پایه بوده است .لذا باید موجودات حقیقی و واقعی (حقایق به اصطلاح فلسفه ) را از موجودات پنداری (اعتباریات و وهمیات) تمیز دهیم.یعنی ما توی جهان واقعی زندگی نمی کنیم و یک عمر موجودات غیر حقیقی را حقیقی می پنداریم و یک عمر با این پندارها زندگی میکنیم و با همین پندارها می میریم .
👌حقایق یعنی مفاهیمی که در خارج مصداق واقعی دارند .
👌اعتباریات یعنی مفاهیمی که در خارج مصداق واقعی ندارند ولی عقل برای آنه مصداق اعتبار میکند چون در عرصه ی معرفت کار ما پیش نمیرود مگر اینکه از این مفاهیم استفاده کنیم مثل مفهوم ملکیت یا علیت .
👌وهمیات هم مانند اعتباریات مصداقی در خارج ندارند و باطل محض اند مثل سیمرغ و غول و امثالهم .
✅ فلسفه سعی میکند که با میزانهای دقیق این سه دسته را از هم جدا کند؛ اول حقایق را از اعتباریات و وهمیات جدا میکند و بعد اعتباریات را از وهمیات جدا میکند .
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت دوم:
✅علت نیازمندی به فلسفه
1⃣همانطور که بیان شد فلسفه یک خاستگاه فطری در بشر دارد و بشر از نظر کاوش غریزی ، طبعاً علاقه مند است که حقایق را از اوهام و امور واقعیت دار را از امور بی واقعیت تمیز دهد و لذا از این جهت نیازمند فلسفه است.
2⃣علامه میفرمایند:دست به هر رشته از رشته های گوناگون علوم بزنیم اثبات هر خاصه از خواص موجودات به موضوع خود،محتاج ثبوت قبلی آن موضوع می باشد.
یعنی علوم که از کان ناقصه (خواص و احکام) موضوع خود بحث میکنند اول محتاج این هستند که وجود آن تصدیق شود (کان تامهّ) و این کار از خود علوم بر نمی آید بلکه کار علمی است که واقعیات را از غیر واقعیات جدا میکند و این علم فلسفه نام دارد .
پس فلسفه یک سلسله بحثهای برهانی و قیاس عقلی است که از مطلق وجود و احکام و عوارض آن گفتگو میکند و این فلسفه است که به ما اطمینان میدهد که قبل از اینکه پیرامون خواص و آثار چیزی سخن بگوئیم از وجود آن مطمئن شویم .
👌توی علوم اصلاً محمول موجودُُ بکار نمی رود بلکه محمولی که در علوم بکار میرود صفات و احکام و حالات موضوع است نه وجود آن . وجود آن باید در فلسفه اثبات شود .
✅حضرت علامه می فرمایند:هیچیک از این علوم نمی گوید که فلان موضوع موجود است یا وجودش چگونه وجودی است بلکه خواص و احکام موضوعِ مفروض الوجود را بیان کرده و وجود و چگونگی آن را به جای دیگر ( حس یا برهان فلسفی ) احاله مینماید .
پس نخست باید وجود شی ء را اثبات کرد یا او را مفروض الوجود گرفت و سپس به خواص و احکامش پرداخت .
👈علوم از راه اثبات وجود موضوع به طور کلی نیازمند به فلسفه میباشند .
❓آیا فلسفه نیز به علوم نیازمند است ؟
علامه میفرماید : فلسفه نیز در پاره ای از مسائل متوقف به برخی از مسائل علوم میباشد که از نتایج آنها استفاده کرده و مسئله انتزاع نماید .
یعنی فلسفه صغرای استدلال خود را ممکن است از علوم بگیرد و یک مسئله علمی را صغرای قیاس فلسفی خود قرار دهد (نه کبری ) و از روی اصول کلی خود یک نتیجه ی فلسفی استنتاج کند.
البته در جاهایی که مقدمات خود را از علوم میگیرد مانند فلکیات و جواهر و اعراض و بحثهای دیگر او نیز مانند علوم با تحول فرضیه ها متحول میشود .
البته نیازمندی علوم به فلسفه منحصر به اثبات وجود موضوعاتشان توسط فلسفه نمی باشد بلکه جمیع قوانین کلی علمی ، قانون بودن و قطعی بودنشان متوقف به یک سلسله اصول کلی است که فقط فلسفه میتواند عهده دار صحت آن اصول باشد.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت سوم:
👈ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1⃣ سنخ بحث فلسفی با سنخ بحثهای علمی دو سنخ صددرصد مختلف می باشند.بحث فلسفی این است که چه وجود دارد و بحث علمی این است که فلان چیز چه خصوصیتی دارد .
علامه میفرمایند:هرگونه بحث و کاوش فلسفی (الهی یا مادی ) از بحثهای علمی کنار میباشد و به روش خاصی که از بود و نبود سخن میگوید بحث خواهد نمود.
لذا از اینجا بی پایگی پندارهای دانشمندان ماتریالیسم دیالکتیک به خوبی روشن میشود که میگویند فلسفه ی ماوراءالطبیعه تنها به یک رشته مقدمات عقلی و پندارهای ساده ی بی گواه متکی است و روش ما به علم تجربی مستند است و با پیشرفت علم پیش میرود .
باید به این دانشمندان گفت که بحث فلسفی اصولاً از بحث علمی جداست.
💠علت عدم تحول فلسفه ماوراءالطبیعه این است که سایر علوم روی فرضیه کار میکنند که با پیشرفت و توسعه ی تجربه تحول پیدا میکند.فرضیه اصولی است که نه بیّن و بدیهی است،و نه مبیّن و اثبات شده،بلکه مفروض است؛ولی فلسفه روی بدیهیات کار میکند و نظر علمی ثابت نتیجه میدهد .
2⃣ فلسفه واقعیت مطلق را بررسی میکند و علوم واقعیتهای مقیّد را بررسی میکنند
علوم اظهار نظرشان فقط در حیطه ی موضوعشان محترم است اینکه ادراک چیزی بیش از تحول مادی نیست این را دانشمند نمیتواند بگوید چون بیش از این را نمیتواند مطالعه بکند و فیلسوف هم نمیتواند به قضاوت او بسنده کند بلکه باید خودش پژوهشی جداگانه انجام دهد .
3⃣ افکاری که ناظر به واقعیت اند دو گونه اند: یا انکار واقعیت میکنند یا اذعان به واقعیت میکنند؛افکار دسته اول را سفسطه و افکار دسته دوم را فلسفه میگویند .
و فلسفه هم دو گونه است: یا فلسفه ای است که وجود غیر مادّی را منکر است که فلسفه ی مادی (ماتریالیسم) نام دارد و یا به وجود غیر مادی اذعان دارد و آن را منکر نیست که فلسفه ی الهی یا ماوراءالطبیعه نام دارد .
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5920440541534751040
485.8K
✅وصیت نامه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
#شهید_قاسم_سلیمانی
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
🌺قال الإمامُ الصّادقُ (ع) لَمّا سَألَهُ مُعاوِيةُ بنُ وَهَبٍ عَنِ الخَبرِ الّذي رُوِيَ أنَّ رَسولَ اللّه ِ (ص) رَأى رَبَّهُ عَلى أيِّ صورَةٍ رَآهُ ؟ و أنَّ المُؤمِنينَ يَرَونَ رَبَّهُم في الجَنَّةِ عَلى أيِّ صورَةٍ يَرَونَهُ ؟ فتَبَسَّمَ و أجابَ (ع) : يا مُعاوِيةُ! ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ يأتي عَلَيهِ سَبعونَ سَنَةً ، أو ثَمانونَ سَنَةً يَعيشُ في مُلكِ اللّه ِ و يَأكُلُ مِن نِعَمِهِ ثُمّ لا يَعرِف اللّه َ حَقَّ مَعرِفتِهِ !ثمّ قالَ:یا معاویةَ إنّ محمّداً لمْ یَرَ الرّبَّ تبارکَ و تعالی بِمُشاهدة العَیانِ،و إنَّ الرّؤیةَ علی وجهینِ:رؤیَة القَلبِ و رؤیة البصرِ،فَمنْ عنی برؤیةِ القَلْبِ فهو مصیبٌ،و منْ عنی برؤیةِ البَصَرِ فقد کذبَ و کَفَرَ باللّه و آیاته؛لقولِ رسول اللّه(ص)مَنْ شَبَّهَ اللّهُ بخَلقِه فقد کَفَرَ.
✅بحار الانوار، جلد 4، صفحه 55-54
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5780814427506868641.mp3
18.64M
✅آشنایی با آیت الله حیدری
✅مشکلات تفکر دینی در حوزه های علمیه و راه حل آن
#سید_کمال_حیدری
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
✅علامه حسن زاده آملی میگوید: بنده حدود سی سال پیش صحبتی با یک ریاضیدان داشتم تا این که کلام کشید به این شَکل هندسی قطّاع.
من از او، به خاطر غرض الهی که در نظرم داشتم، سؤال کردم: عزیز من! از این شکل چند حکم هندسی میتوان استفاده کرد؟
گفت: شاید هفت تا ده تا حکم.
گفتم: مثلاً بیست تا چطور؟
گفت: شاید. ممکن است.
گفتم: دویست تا چطور؟ به من نگاه میکرد که آیا دویست حکم هندسی میتوان از آن استنباط کرد و توقّف کرد.
گفتم: دویست هزار چطور؟ خیال میکرد که من سر مطایبه و شوخی دارم و به مجاز حرف میزنم.
👈بعد به او گفتم: آقا! این خواجه نصیرالدّین طوسی کتابی دارد به نام «کشف القناع عن اسرار شّکل القَطّاع» و جناب خواجه از این شکل، چهارصد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده؛ یعنی قریب نیم میلیون شَکل هَندسی قَطّاع؛
بعد به او گفتم: این خواجه نصیر طوسی که راجع به یک شکل هندسی، یک کتاب نوشته و قریب پانصد هزار حکم از آن استنباط کرده، شما آن کتاب و خود خواجه را میشناسی؟
گفت: نخیر
👈بعد راجع شخصیت خواجه صحبت کردیم و به او گفتیم: این خواجه وقتی که در بغداد حالش دگرگون شد و دید دارد از این نشانه به جوار الهی ارتحال میکند، وصیّت کرد: مرا از کنار امام هفتم، باب الحوائج الی الله، از این معقل و پناهگاه بیرون نبرید و در عیبه به خاک بسپارند و روی قبر در پیشگاه امام هفتم؛ مثلاً نوشته نشود، آیت الله، علاّمه. این (امام کاظم) امام است، حجت الله است، قرآن ناطق و امام ملک و ملکوت است. روی قبر من بنویسید: «وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید»
👈و این عالمی است صاحب این همه کتاب در حکمت، فلسفه، عرفان، ریاضیات، فقه و اصول، علوم غریبه، معماری و مهندسی و بنا کننده رصدخانه مراغه و صاحب زیج ایلخانی و بالاخره خواجه نصیر الدّین طوسی و استاد بشر و استاد کلّ فی الکل امّا در پیشگاه امام هفتم این طور وصیّت میکند که روی قبرش بنویسند.
🌺روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی گرامی باد🌺
#منطق
#فلسفه
#خواجه_نصیرالدین_طوسی
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
⬅️خلاصه مقاله دوم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
✅جمع آوری شده توسط یکی از دوستان عزیز و نتیجه مباحث گروه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت اول:
✅ فلسفه و سفسطه (رئالیسم و ایده آلیسم )
هر انسانی از نخستین روزی که دیدگان خود را به جهان می گشاید با دو امر فطری مواجه میشود :
1⃣ جهان خارج از خود را می یابد
2⃣ و در آن جهان براساس اراده تصرف می کند و کارهایی را انجام می دهد که این کار ارادی هم بدون علم و آگاهی ممکن نیست .
👈البته باید توجه داشت که در این مواجهه با خطاهایی هم روبرو میشود .
👈 و نکته ی دیگر اینکه یافتن جهان بیرون از خود و تصرف ارادی در آن جزء فطرت انسان است؛یعنی جزء ساختار وجودی اوست و از حقایق مسلمه ای است که همه ی اذهان در آن توافق دارند و برای احدی قابل تردید نیست و اگر به زبان انکار نماید عملا مورد قبول و پذیرش اوست.
✅ اما با وجود این معلوم فطری ، مردمانی هستند که واقعیت جهان هستی خارج از ما را قبول ندارند،البته اینان با سفسطه از مادر زاده نشده اند و فطرت ادراک و اراده انسانی را گم نکرده اند یعنی دارند با این فطرت زندگی میکنند چون به امور پیرامون زندگیشان عکس العمل نشان می دهند،وقتی گرسنه میشوند غذا میخورند،تشنه میشوند آب میخورند،در موقع شادی می خندند و خلاصه با نظام مخصوصی که در زندگی انسانی هست زندگی میکنند و افعال ارادی انجام میدهند،اما وقتی وارد ساحت نظر میشوند و در بحثهای نظری، ایده آلیسم و سفسطه را می پذیرند و میگویند "واقعیتی نیست".
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت دوم:
✅مراحل سفسطه
1⃣ مرحله ی اول این است که میگویند (واقعیتی نیست) ولی چون می بینند که در همین یک جمله واقعیتهای بسیاری را تصدیق کرده اند چون به هرحال حکمی داده اند و و جود خود و مخاطب را قبول کرده اند وارد مرحله ی بعدی سفسطه میشوند .
2⃣ شکل جمله قبل را تغییر داده و میگویند (علم به واقعیت نداریم ) چون اگر علم به واقعیت انکار شد راهی به واقعیت نخواهیم داشت؛ لذا رفتند سراغ علم و پروژه به علم منتقل شد خب با این جمله نیز انسان و علم او و فکرش را تصدیق کردند لذا وارد مرحله ی بعدی شدند .
3⃣ در این مرحله گفتند (واقعیتی خارج از خودمان نداریم) یعنی علم به واقعیت خودمان و فکر خودمان نداریم.
4⃣ جمعی گام فراتر نهاده و بجز خود و فکر خود همه چیز را منکر شدند .
5⃣ این گروه که خطرناکتر از قبلی ها هستند کسانی اند که مطلق واقعیت حتی واقعیت خود را منکر بوده و در همه چیز شک و تردید دارند و حتی در شک خود هم شک دارند،چون اگر بگوید که شک دارد شک او میشود مصداق واقعیت.
راه گفتگوی نظری با این گروه بسته است و چاره این گروه این است که در ساحت عمل ، آنها را به تصدیقات عملی وادار کنیم تا در ساحت عمل واقعیت را بپذیرند .
👌 پس از موارد فوق روشن میشود که حقیقت سفسطه یعنی انکار علم (ادراک مطابق با واقع) و ادله ای هم که از این طائفه نقل شده، علم را هدف قرار می دهد.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت سوم:
✅ فلسفه میگوید:
👈 اساس سفسطه مبنی بر اصل عدم تناقض است که امّ القضایا هست و اصل امتناع تناقض پایه ی جمیع علوم و ادراکات است.
👈 اگر از این یک اصل فکری صرف نظر شود هیچ علمی استقرار پیدا نخواهد کرد و با انکار این اصل هیچ حقیقتی را نمی توان اثبات کرد،چون در هر تصدیقی شما یک طرف قضیه را می گویید حق است و آن طرف قضیه را میگویید که باطل است؛یعنی هر تصدیقی در درون خودش تکذیب نقیض را هم دارد.علم موقعی علم است که یک طرف نقیض صادق و طرف دیگرِ نقیض کاذب باشد.در واقع نفی نقیض مساوی با اثبات اصل است.پس با پذیرش اصل عدم تناقض،واقعیت،یکی از دو طرف نقیض خواهد بود.
👌 علامه در متن می فرمایند :
برای ابطال مذهب این طائفه و نقض ادله شان راههای بسیاری در دست داریم؛زیرا همین که آنان به سخن در آمده و شروع به تفهیم و تفهّم نمودند معلومات زیادی را بدون توجه تصدیق نمودند مثل:
(متکلم هست ، مخاطب هست ، کلام هست ، دلالت هست ، اراده هست و ....بالاخره تاثیر هست ، علیت و معلولیت مطلق هست،چون خودش به عنوان فاعل ، علت سخن خویش است) که هریک از این موارد در الزام ایشان و روشن کردن حق کافی است.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت چهارم:
✅ برخی از شبهات ایده آلیسم
1⃣من وقتی به دنبال واقعیت می روم،چیزی جز مُشتی پندار و تصورات ذهنی چیزی به دست نمی آورم و واقعیت را هیچگاه بدست نمی آورم؛هرچه هست من هستم و پندارهای من .
👈پاسخ:
👌اولاً شما در این شبهه ، واقعیت ما و فکر ما را اثبات کردید.
👌ثانیاً شما فکر کردید که اگر براستی واقعیتی داشته باشیم باید خود واقعیت را بدست آوریم نه علم به آن را؛در حالی که اینطور نیست.ما خود واقعیت را بدست نمی آوریم؛زیرا خود واقعیت باعلم حضوری نزد ما حاضر می شود.شما وقتی به دنبال واقعیت می روید خود واقعیت به دست شما نمی آید،اما آن چیزی که به دست شما می آید یک سری پندار خنثی و بی اثر و بی ربط با واقع هم نیست بلکه آن چیزی که گیر شما می آید با تمام وجودش حکایت از واقعیت خارجی دارد،علم خاصیت کاشفیت و واقع نمایی از خارج رادارد و شما از این غفلت کردید .
2⃣اگر واقعیتی وجود دارد حواس ما که عمده راه شناخت است پر از خطاست.وقتی که ما در عرصه ی شناخت خطا داریم دیگر واقع را نمی شود از آنها اثبات کرد.
👈پاسخ:
👌ما منکر خطا نیستیم و فلسفه نیز این دعوی را ندارد که هرچه می فهمیم راست ودرست است،اما وجود خطا باعث نمی شود که ما واقعیت و علم به واقعیت را انکار کنیم و خود خطا دلیل براین است که واقعیتی هست وگرنه از کجا می فهمیدیم که فکرمان مطابق با واقع نیست؟اینکه نسبت به واقعیات ترتیب اثر منظم نشان می دهیم و پس از گرسنگی غذا می خوریم یا پس از احساس خطر فرار می کنیم این خود نشانه ی این است که اینها فطرتاً در ما هست.
3⃣اگر کاشفیت علم از خارج یک صفت واقعی بود و تنها اندیشه و پندار نبود هیچگاه تخلف نمی کرد؛پس وجود خطا با خاصیت کاشفیت علم ناسازگار است.
👈پاسخ:
👌این شبهه نمی تواند سفسطه را نتیجه بدهد؛چون کاشفیت در بعضی موارد پذیرفته شده است،اگر خطا را کشف کردید پس به واقعی دسترسی داشته اید اما اینکه این خطاها از کجاست؟ و آیا خطا مطلق است یا نسبی؟ پاسخ اینها را مفصل در مقاله چهارم خواهیم داد.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت پنجم:
👈علامه در متن میفرماید :
اصل غرض سوفسطی انکار واقعیت بوده است،اما اینها به انکار علم سوق پیدا کردند و منظور از علم هم ادراک جازم مطابق با واقع است (یقین به معنای اخص) چه؛اگر انکار واقعیت را با تسلیم وجود علم فرض کنیم یعنی بگوئیم "میدانم چیزی نیست" واقعیت را انکار کنیم اما علم را قبول کنیم نتیجه اش اثبات علم به عدم واقعیت می شود و این خود یک واقعیتی است که اثبات میشود ( من ، علم ، خاصه ی کاشفیت علم از عدم واقع) یعنی نمی شود که علم را پذیرفت ولی واقعیت را نپذیرفت.اگر این جمله ی "میدانم چیزی نیست" درست است پس خاصه ی کاشفیت را از سایر افراد علم نمی توان سلب کرد،یعنی میدانم های دیگر هم درست است و از این بیان چند نکته زیر نتیجه می دهد :
1⃣ کسانی را که یک نحوه واقعیت خارج را اثبات می کنند نباید در صف ایده آلیستها قرار داده و سوفسطی شمرد.مثلاً جمعی زمان را موهوم می دانند و جمعی مکان را موهوم میدانند و جمعی مکان و زمان را موهوم می دانند و امثال این موارد؛اگرچه این عقاید،پوچ و بی پایه می باشد ولی چون ارباب این عقاید،جهانِ با واقعیتی را معتقدند نمی توان آنها را سوفسطایی نامید .
2⃣ دانشمندانی که فکر را مادی محض می دانند و با تعبیرات مختلف (ساخته مغز ، اثر فعل و انفعال جزء ماده و جزء مغز ، عکس العمل تاثیر خارج در اعصاب و نخاع ، تبدیل کمیت به کیفیت«یعنی در خارج آنچه داریم عدد و طول موج است،کمیت است،مثلاً رنگ چیزی جز طول موج نیست و مغز ما این را تبدیل به سبز و سیاه و قرمز کرده است»و عکسبرداری مغز از خارج و ترشحات مغز تفسیر نموده ) فکر را اثر مادی ماده معرفی می کنند باید در جرگه ی ایده آلیسم جای گیرند.
👈یعنی مادیین که عالم غیر ماده را انکار می کنند و دانش را امر مادی میدانند حرفشان به سفسطه می انجامد .
✅ دانشمندان مادی چه می گویند ؟
ایشان سه اصل دارند :
1) در جهان هستی چیزی جز ماده نیست همه چیز مادی است .
2) ماده دائماً دارد تغییر میکند و در تحول و تکامل ذاتی است .
3) همه ی اجزاء ماده در هم اثر می گذارند و هیچ چیزی نیست که از این تاثیر و تاثر متقابل استثناء شود .
✅ با پذیرش این سه اصل،مادیین شناخت و علم را بر اساس این اصول سه گانه تحلیل می کنند با این توضیح که :
👈 ذهن که قوه ی شناسنده است امری مادی است طبق اصل شماره «1»
👈 دائماً در حال تغییر و تحول است طبق اصل شماره«2»
👈 و ذهن تاثیر پذیر و تاثیر گذار هم هست طبق اصل شماره«3»
عالَم و جهان خارج هم که موضوع شناخت است و می خواهیم آن را بشناسیم هم این ۳ اصل در مورد آن صادق است .
👈حال از موارد بالا می فهمیم که شناخت(که نتیجه ی فعالیت ذهن در ارتباط با خارج است)نه عین امر خارجی است و نه عین امر ذهنی؛چون خارج روی ذهن اثر می گذارد و ذهن هم روی خارج اثر می گذارد و در معلوم خارجی تصرف می کند و آن را همانطور که در خارج است انتقال نمی دهد؛چون هم تاثیر گذار است و هم تاثیر پذیر.و خود شناخت هم یک امر مادی است که دائماً در حال تغییر و تحول است و حاصل فعل و انفعالات مادی در مغز است.
داده هایی که روی مغز مادی قرار گرفته است لحظه ی بعد چیزی نیست که لحظه ی قبل هست چون همه چیز دگرگون می شود و شناخت هیچگاه مطابقت با واقع ندارد و خارج آن چیزی که به من می دهد مثل آینه مطابق نیست .
✅ پاسخ علامه در جواب مادیین
👌 علامه میفرماید :
مادیین با توجه به سه اصل مجبور شده اند فکر را مولود و زاییده ی ماده گرفته و از این روی ناچار لباس "کلیت" و "دوام" و "اطلاق" از تن مفاهیم ذهنی کنده شده و خط بطلان به دور منطق قدیم که بزم آرای این مفاهیم بوده کشیده شده و منطقی تازه به نام دیالکتیک پیدا شده و دست بکار گردیده است .
یعنی با این تحلیل مادیین هم مطابقت از دست می رود و هم ثبات در شناخت از بین می رود و هم ما دیگر امر کلی نخواهیم داشت .
چون وقتی همه چیز مادی شد هیچ امر مادی بر امر مادی قابل صدق نیست چون هر امر مادی غیر از امر مادی دیگر است
این سلول غیر از سلول دیگر است،امر مادی جزئی است و امر جزئی هم قابل صدق نیست و وقتی قابل صدق نباشد انطباق از دست می رود .
اگر فقط همان اصل اول را بپذیریم که همه چیز مادی است و اصل دوم و سوم راهم نپذیریم کافی است که پدر معرفت را در امد و و جایی برای معرفت باقی نگذارد اگر انکار کلیات کردیم چطور میتوانیم معرفت یقینی پیدا کنیم ؟
در هر استدلالی یکی از مقدمات کلی است چه جور میخواهیم به نتیجه ی کلی برسیم اگر کلی را انکار کردیم؟
👈 پس به مقتضای قواعد دیالکتیک ما هیچگاه نمیتوانیم و نخواهیم توانست که یک مفهوم کلی یا ثابت یا مطلق تصور کنیم و یا تصدیقی با این اوصاف داشته باشیم و همه تصورات و تصدیقات ما جزئی خواهد بود لذا حرف مادیین به سفسطه می انجامد.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
ادامه قسمت پنجم:
👌علامه میفرماید که البته سنخ بحثهای علمی مادیین همین نظر را اقتضاء میکند .
چون اینها فلسفه شان را از علم و دانش تجربی می گیرند و علم تجربی هم در مورد امور مادی که حیطه ی علم است اظهار نظر میکند لذا اینکه فکر مادی است یا غیر مادی در صلاحیت علم نیست که اظهار نظر کند و بگوید فکر تماماً مادی است و چیزی غیر از ماده وجود ندارد . علم تجربی فقط در مورد ماده می تواند اظهار نظر کند که بیرون از ماده هست یا نیست، در تخصص علم تجربی نیست .
3⃣ نکته ی سوم اینکه ایده آلیست حقیقی کسی است که مطلق واقعیت را نفی میکند که در معنای نفی مطلق است؛یعنی هیچ چیز نیست .
و اینها خود دو دسته اند :
👈 کسانی که برخی از علوم و افکار نظری بر وی مشتبه شده است و شبهه ی علمی دارند و به واسطه ی اختلافاتی که بین دانشمندان مشاهده می کنند میگویند اگر واقعیتی وجود داشت این همه تناقضات و اختلافات بین نظرات دانشمندان نبود و با خطاهایی را که از حواس خود مشاهده می کنند میگویند که علوم ما کاشفیت از خارج ندارد و به چیزی علم نداریم .
که با این فرد باید با رویّه ی معتدل و با انصاف برخورد کرد و بگوئیم مراد از واقع بینی این نیست که خطا نکنیم و از طرف دیگر اگر هیچ راهی هم به خارج نداشته باشیم کار ما پیش نمیرود و تفاوت افکار منظم قهری که واقع نما هستند و باید آنها را همان جوری که هست بپذیرد با افکار غیر منظم و دلبخواهی که خودش برای خودش درست میکند و بی پایه است را به او یاد آور شویم و فکر کردن صحیح و نقد اندیشه های دیگران را به او یاد بدهیم و درصدد نجات او بر آییم.
👈 دسته ی دوم کسانی اند که در برابر هر حقیقت روشن و آشکاری مکابره دارند،یعنی لجاجت و عناد از خود نشان می دهند و در همه چیز تردید دارند و حتی در تردید نیز تردید می کنند .
که با این فرد به فرمایش علامه باید از رویّه ی عقلانی خودمان استفاده کرده و با وی مانند یک آفت بی جان رفتار کنیم.
زیرا کسی که علم ندارد جماد است و تهدیدی برای زندگی اجتماعی است لذا باید طرد شود.
#استاد_مطهری
#اصول_فلسفه_و_روش_رئالیسم
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دعای هفتم صحیفه سجادیه
👌دعای امام سجاد(ع)به هنگامی که برای وی مهمی دست میداد یا رنجی فرود می آمد
👌توصیه رهبر معظم انقلاب و سفارش بر خواندن این دعا در این ایام
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf