قسمت سوم:
✅ البته در جواب آقایان مادیین که مسئله نسبت سنجی را مطرح کردند باید گفت که :
👈 آنچه که نزد ماست و آن همان صورت شیء خارجی است که به آن معلوم بالذات می گوییم با آنچه که در خارج است و به آن معلوم بالعرض می گوییم باید مطابقت کامل برقرار باشد.
👈وگرنه علم و ادراک حاصل نمیشود و حکایتگری اتفاق نمی افتد و احتمال مغایرت حتی یک درصد هم باشد و خیلی اندک باشد هم مانع از تشکیل یقین است .
👈قول نسبت سنجی که مادییین مطرح کردند همان قول به مشابهت است که قائلین به شبح هم به این قائلند که از نسبت سنجی می فهمیم ، نمی تواند علم را برای ما بوجود آورد و منجر به سفسطه میشود .
👌 چون مشابهت فرع بر علم به طرفین است در صورتی که در نسبت سنجی میخواهید به واسطه یکی به دیگری علم پیدا کنید بلکه باید هر دو طرف باشند تا حکم به مشابهت بکنید.
👈پس در صورت مشابهت هم ادراک اتفاق نمی افتد چون مشابهت یعنی مطابقت در بعضی خصوصیات و مغایرت در بعضی دیگر . وقتی در طرف دیگر مشابهت هیچ گاه ادراک نشد ما چه می دانیم که در کدام خصوصیات مطابقت دارد و در کدام خصوصیات مطابقت ندارد و مغایرت دارد و این مطابقت است که در علم دخالت دارد مغایرت ها که در علم دخالت ندارند و به فرض هم که جهان مطابق از جهان مغایر شناخته شود باز هم علم در محور مطابقت ، شکل گرفته است نه مشابهت و مغایرت.
✅پس با توجه به توضیحات فوق ، از سه نظریه ی :
✳️ مطابقت
✳️ مشابهت
✳️ مغایرت
فقط اولی یعنی قول به مطابقت پذیرفته است و دوقول دیگر باعث علم و آگاهی نمی شوند .
پس ادراک یعنی شناخت مطابق با واقع که واقع را برای ما کشف می کند و این صفتِ کاشفیتِ علم و ادراک ، ذاتی آن است .
❎ نکته :
علامه که وارد این مقاله شدند میخواهند بگویند ادراک مادی نیست و ادراک هم یعنی فهم واقع . اگر واقعیت برای ما کشف نشود و دسترسی به واقعیت نداشته باشیم دیگر علم نداریم علم داری یعنی واقع را فهمیدی و جهل یعنی واقع را نفهمیدی و اگر هم هزارتا صورت در ذهن شما باشد اما این صور مطابق واقع نباشند این جهل مرکب است و جهل مرکب هم که علم نیست پس ادراک یعنی شناخت و کشف واقع .
🔵 خلاصه دلایل غیر مادی بودن ادراک :
❇️ اگر ادراک مادی باشد اوصاف اشیاء
مثل بزرگی کوه و حرکت کردن و حیات داشتن و اینها باید به مغز مادی و اعصاب و چشم و گوش منتقل شود در حالی که اشیاء با این اوصافشان در بخش مادی وجود ما جا نمی شوند و اگر هم بیرون سر جایش باشد و شما بخواهید ادراک کنید ان وقت شما باید بیرون را آنگونه که هست بیابی و علم حضوری به اشیاء پیدا بکنی . پس فرض مادیت ادراک یکی از این دو حالت است :
1⃣یا واقعیت آنگونه است باید در این وجود مادی شما پیدا شود
2⃣یا شما باید در وجود مادی اشیاء در حاق واقعشان حاضر شوید و بشناسید.
هردو فرض را مرحوم علامه باطل میدانند.
البته مادیین در جواب گفتند که اشیاء با اوصاقشان نزد ما نمی آیند بلکه نسبت سنجی می کنیم که جواب آن در بالا ذکر شد .
❇️دلیل دیگر بر غیر مادی بودن ادراک این است که ادراک خواص عمومی ماده مثل انقسام و تقسیم پذیری اجزاء تحول شخصیت یعنی واحد شخصی و جزئی حقیقی بودن و امثالهم را ندارد . و وقتی خصوصیات مادی را ندارد چگونه میتواند مادی باشد مگر هر چیزی را از راه خواص ضروری آن تشخیص نمی دهیم؟
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت چهارم:
♦️نکته :
👈هیچکس به انجام یافتن فعالیتهای عصبی در مغز خودش حضوراً آگاه نیست،بلکه اطلاعی که هر کس در این باب دارد در اثر کشفیات علمی دانشمندان است .
👌ولی اینکه مقارن این فعالیتهای عصبی مغز ، ما آگاهی پیدا می کنیم و عالم می شویم ، این را همه حضوراً می یابند .
🔰دانشمندان روحی از راه عدم انطباق خواص امور روحی بر خواص عمومی ماده اثبات می کنند که امور روحی یعنی همانها که حضوراً به آنها آگاه هستیم ، مادی نیست،پس نمیتواند بر فعالیتهای عصبی منطبق شود .
👈پس فعالیتهای عصبی مقدمه یک سلسله امور غیر مادی است نه عین آنها.
♦️اما دانشمندان مادی امور روحی از جمله ادراک را عین فعالیتهای عصبی میدانند و معتقدند که همین عکس العملهای مادی مغز ، علم و ادراک است و ادراک مادی است نه غیر مادی .
✅علامه در متن می فرماید :
علم امروز عقیده دارد به اینکه دستگاه ادراک بصری یک دستگاه دقیق عکاسی بیش نیست و همه اشعه در نقطه زردِ چشم گرد آمده و اِبصار (دیدن) محقق می شود .
⬅️در میان قدما در باره کیفیت دیدن و اِبصار دو نظریه معروف بود :
1⃣نظریه انطباع
2⃣نظریه خروج شعاع
♦️صاحبان نظریه انطباع معتقد بودند که عدسی چشم جسمی است شفّاف و صیقلی و لذا اگر جسمی در مقابلش قرار گیرد نفشی از آن جسم در سطح آن واقع می شود و به این وسیله عمل اِبصار محقق میشود .
این عقیده منسوب به ارسطو و پیروانش بود و از دانشمندان اسلامی محمد بن زکریّای رازی و ابن سینا پیرو این عقیده بودند .
♦️صاحبان نظریه خروج شعاع معتقد بودند که از چشم شعاعی نورانی خارج میشود و به جسم مقابل می خورد و به این وسیله اِبصار محقق میشود .
این عقیده منسوب به افلاطون و جالینوس و پیروان آنها بود و از دانشمندان اسلامی هم خواجه نصیر الدین طوسی و عده ای دیگر این عقیده را پذیرفته اند .
♦️نظریه ی جدید دانشمندان علوم طبیعی در باب اِبصار و دیدن ، دونظریه معروف بالا را ابطال می کند و معتقد ند که نه انطباع است و نه خروج شعاع؛بلکه نور منعکس شده از جسم به داخل چشم وارد میشود و بعد از عبور قرنیه و مایع زلالیّه و عنبیّه داخل سوراخ مردمک شده و از عدسی چشم (جلیدیّه) عبور نموده و در نقطه مخصوصی از شبکیه به نام نقطه زرد،تصویری از نور ایجاد می نماید .
♦️اما صدرالمتالهین فیلسوف شهیر اسلامی عقیده جداگانه ای در باب حقیقت اِبصار و دیدن دارد .
👈 این دانشمند اظهار داشت هیچیک از نظریات فوق ، حقیقت اِبصار را نمی تواند توجیه کند زیرا این نظریات مربوط به عمل طبیعی و فیزیکی چشم است و اِبصار و دیدن ماوراء عمل طبیعی است .
👈این دانشمند با اثبات نظریه ی معروف خود در باب اتحاد عاقل و معقول و اتحاد حاسّ و محسوس ، ثابت کرد که "دیدن" یک فعالیت ابداعی نفس است که عمل طبیعی و فیزیکی مقدمه آن است .
و پس از انجام یافتن عمل طبیعی نفس با قدرت فعّاله خود صورت مماثل شیء محسوس را در صقع خود ابداع و انشاء می نماید.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت پنجم :
⭕️طرفداران مادی بودن حافظه،مهمترین استدلالی که در زمینه مادی بودن حافظه بیان کرده اند این است که :
👈ما عملاً می بینیم حافظه مربوط به بعضی از قسمتهای مغز است و تردیدی نیست که با تغییر یا اختلالی که در بعضی از قسمتهای مغز پیدا میشود حافظه از بین می رود،پس معلوم می شود که حافظه از خواص تشکیلات مادی مغز است .
🔰پاسخ این استدلال این است که هر چند حافظه غیر مادی است یعنی صور ادراکی در ماوراء ماده نگهداری می شوند ولی تذکر و یادآوری که عبارت است از حاضر ساختن صور ادراکی در صفحه آشکار ذهن ، یک نوع "فعل" و کار است و در فلسفه ثابت شده است که روح در فعل و کار خود احتیاج به ماده دارد و ماده را به عنوان آلت فعل استخدام می کند .
👈علیهذا؛فراموشی ها چه آنهایی که به واسطه طول مدت در حال عادی پیدا میشود و چه آنهایی که به واسطه اختلالات مغزی حاصل میشود نه از این جهت است که خاطرات ذهنی به کلی معدوم شده است،بلکه تنها از این جهت است که قدرت یادآوری روح برای احضار آنها در سطح ذهن به واسطه فقدان "آلت فعل" از بین رفته است .
⭕️مرحوم علامه می فرماید :
بنا بر عقیده دانشمندان مادی ، تحقق تصدیق در جهان،امکان پذیر نباید باشد.چون وقتی این دانشمندان معتقدند که همه چیز مادی است و ماده هم همواره در حال دگرگونی است و هنگامی که ذهن ما موضوع را فرض کرد تا بخواهد محمول را آورده و بر آن حمل کند ، موضوع به واسطه تحوّل از بین رفته و موضوع تازه جایگزین او خواهد بود .
🔰دانشمندان مادی می گویند که :
شما هنوز توی هزار سال پیش گیر کرده اید و میگویید ادراک باید مطابقت با خارج داشته باشد ؛در صورتی که علم یک فرمول ضروری دارد که به واسطه این فرمول ناچاریم بین علم و واقعیت خارج،قائل به مغایرت شویم که این فرمول عبارت است از :
معلوم خاجی مثل درخت = الف
جزئی از مغز که از معلوم تاثیر میپذیرد=ب
اثر که عبارت از فکر و ادراک می باشد با الف + ب مساوی بوده و هیچگاه مساوی الف تنها و یا مساوی ب تنها نخواهد بود پس ادراک با مطابقت رخ نمی دهد .
⭕️پاسخ علامه :
👈ما فرمول را اینگونه تقریر می کنیم :
معلوم = الف ، جزء مغزی = ب
اثر مادی مفروض = ک ، صورت علمیه = ج
👈فرمول مزبور موقعی میتواند درست باشد
که (ج=ک) اثبات شود و گرنه ارزشی نخواهد داشت .
محال است که شما بتوانید اثبات کنید که (ج=ک) چرا ؟
♦️چون وقتی دارید اثبات می کنید دارید علم پیدا می کنید که این جیم عین کاف است . خب علم به چه چیزی پیدا کردید ؟ به غلط بودن حرف خودتان .
شما می گویید ادراک با آن واقعیت مطابق نیست.می گوییم این جمله ای که دارید می گویید پس مطابق نیست پس غلط است به هرحال جایی مطابق هست.
👌اگر یک قضیه غلط باشد نقیض آن درست است .
👌از صدق حرف شما کذبش لازم می آید و چنین حرفی محال است اثبات شود .
👈محال است کسی بتواند اثبات کند ادراک همان پدیده ی غیر مطابق است چون اگر این را ثابت بکند الآن دارد ادراک میکند عدم مطابقت ادراک با واقع را .
⭕️علامه در ادامه می فرمایند که :
خلاصه ی این مطلب به لسان فلسفی این است که موجود ذهنی با موجود خارجی در ماهیت یکی هستند نه در وجود .
آنچه محال است اتحاد دو موجود مستقل در وجود است نه اتحاد دو موجود در ماهیت با اختلاف در وجود که یکی وجود خارجی منشا آثار بوده باشد و دیگری وجود ذهنی (غیر خارجی) غیر منشا آثار .
⭕️علامه تا اینجا پیش رفتند که معرفت مادی نیست،اما اینکه ادراک چیست تا الآن چیزی نگفتند و توی خلاصه بالا این مطلب که ادرک چیست را توضیح دادند .
👈یک موجود در خارج دوجهت دارد :
✳️ وجود
✳️ ماهیت
⭕️وجود همان واقعیت خارجی و هستی شیء است و ماهیت یعنی چیستی و ذاتیات شیء .
حال ادعای فلاسفه اسلامی این است که در علم حصولی یعنی علمی که صورت مدرَکه نزد عالم حاضر است نه خود معلوم خارجی (یعنی همان محل نزاع ما با مادیین که می گفتند که اثری از خارج نزد ما حاضر می شود) درعلم حصولی ماهیت امر خارجی یعنی معلوم نزد عالم حاضر میشود .
👌پس رابطه صورت ادراکی یعنی معلوم بالذات با معلوم خارجی یعنی معلوم بالعرض ، این همانی در ماهیت است چون ماهیت شیء با این چیزی که می دانیم باید یکسان باشد و این میشود مطابقت.شما وقتی آتش را تصور می کنید ماهیت اتش پیش شماست و شما به وسیله ی ماهیت به آتش علم دارید اما نمی سوزاند چون وجودش پیش شما نیست . ( در مقاله پنجم راجع به این بیشتر بحث میشود)
👈بنابراین در علم حصولی در آن محوری که علم اتفاق می افتد یعنی ماهیت،مطابقت داریم و دیگر مشابهت و مغایرت و این حرفها نداریم .
پس هرجا و هر قدر که علم پیدا کردید مال ماهیت است که ماهیت در وجود خارجی و وجود ذهنی یکی است.پس مطابقت است و مغایرت و مشابهت نیست.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت ششم:
♦️دانشمندان مادی می گویند شما گفتید که ادراک مادی نیست چون خواص ماده مثل انقسام و تغییر و ... را ندارد ولی ما بعضی از خواص ماده را می آوریم که ادراک دارد، مثل زمانی بودن که ادراکات
ما زمانی اند و زمان از خاص ماده است.
♦️شما قبلاً نسبت به یک مطلبی جاهل بودید و در یک ساعت و زمان خاصی به آن عالم شدید پس علم و ادراک زمانی است .
🔰پاسخ علامه :
👈نخست باید توجه کنید که زمان چیست؟
زمان ، اندازه و مقدار حرکت است و ناپایدار است (کمّ متصل غیر قارّ) یک مقدارش که موجود میشود مقدار دیگر آن از بین می رود و همه اش با هم موجود نمیشود امر زمان مند به نحوی درتحول و تغییر است اگر هیچ نسبتی با تحول نداشته باشد هیچ نسبتی با زمان ندارد .
👈شما همان اول گفتید که زمان از خواص ماده است یعنی قبول دارید که زمان به حرکت گره خورده است پس صورت علمی حرکت ندارد پس زمان هم ندارد .
👌👌نکته دیگر این است که "با زمان بودن" و "در زمان بودن" با هم فرق دارد .
ما بالوجدان می یابیم که هنگامی که این فعل و انفعالات مادی در حواس و اعصاب و مغز ما اتفاق می افتد در ان هنگام ما متّصف به علم می شویم و ادراک حاصل می شود اینجا ما در آن زمان ادراک برایمان حاصل شد .
👈وقتی من در فلان ساعت به ۴=۲×۲ عالم می شوم ، این یک علم است و یک تصدیق است و این علم زمان مند نیست ،ما نبودیم این قضیه بود و ما میرویم و این قضیه هست و یکی از حقایق عالم است که ربطی به عالم ماده و تغییر و تحولهای عالم ماده ندارد .
👈در این هنگام که من به این قضیه عالِم شدم ایا ۴=۲×۲ در عالم موجود شد ؟ یا او بود و من عالم شدم ؟ من عالم شدم.
👈یعنی علم پایین نیامد بلکه من یک مقداری از نشئه ی ماده بالا رفتم علم سر جایش است و جایی نمیرود و این صورت ادراکی را باحفظ عینیت در زمانهای مختلف می توانید ادراک کنید در حالی که یک موجود زمانی در دو زمان به یک واقعیت باقی نمی ماند .
♦️اگر صورت ادراکی ابتدای زمانی داشته باشد ابتدای عالم شدنِ من است نه اینکه آن صورت ادراکی اگر امر زمان مند بود باید حرکت بکند در صورتی که اینطور نیست این علم و صورت ادراکی ما با زمان است نه در زمان .
👌خدا با پدیده های زمانی است نه در پدیده های زمانی پس زمان مند نیست
👌عالِم زمان دارد ولی علم زمان ندارد.
👈چون رشد عالِم مشروط به تحولات بدنی اوست پس متّصف شدن او به علم با زمانی است که او بدنش این تغییرات را یافت .
عالِم هم آن قسمتش که توی عالَم ماده است زمان دارد و همین که سرش از عالَم ماده بیرون رفت آن بَخشَش که از عالَم ماده بیرون رفت می شود بی زمان .
👈وقتی شی ای از ساحت زمان بیرون رفت دیگر نسبتش به همه ازمنه مساوی است و همه ی زمانها را میتواند پیش خودش حاضر بکند.
🔰ما وقتی فکر می کنیم یک تحولاتی در بخشی از مغز ما بوجود می آید ولی وقتی مسئله را فهمیدیم دیگر فکر نمی کنیم و آن تحولات از بین می رود ولی ادراک باقی می ماند .
👈اگر ادراک و فهم مادی بود با رفتن آن فعل و انفعالات مادی ، باید ادراک هم برود ولی این طور نیست .پس ادراک مقیّد به زمان خاصّی نیست . یک موجود زمانی در دوزمان به یک حالت باقی نمی ماند .
♦️این بحث زمان بندی ادراک را ما بعداً هم راجع به آن صحبت خواهیم کرد ان شاالله
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت هفتم:
⭕️ تتمیم اصل مقصد
🔰مرحوم علامه بعد از مسئله ی علم و اگاهی وارد بحث "خود آگاهی " می شوند .
♦️تا اینجا گفتگو در اطراف اموری بود که به عنوان "خواص روحی " خوانده می شوند مثل ادراکات حسی و خیالی و عقلی و اراده و کراهت و حبّ و بغض و حکم و تصدیق و غیره و ثابت شد که این امور خواص عمومی ماده را ندارند.
👈 تا اینجای بحث از شخصیت مستقل خودِ روح که این امور از عوارض و حالات و یا از افعال و اعمال وی هستند بحثی نشد .
⭕️یکی از براهینی که فلاسفه الهی برای اثبات شخصیت مستقل روح اقامه کرده اند در مورد "علم به نفس و خود آگاهی" است .
👈مادیین روح را فقط به عنوان تشکل و اجتماع و ارتباط مخصوص اجزاء ماده می شناسند و خواص روحی را نیز به عنوان خاصیتهای مخصوص اجزاء مرتبط ماده معرفی می کنند .
👈اما روحیون،روح را که از حرکت و تکامل جوهری ماده پیدا شده ، در عین ارتباط و تعلق ذاتی با ماده ، دارای شخصیت جداگانه و مستقل می دانند .
🔰خود آگاهی یعنی اطلاع هر کسی از وجود خودش برای هر کسی بدیهی است و هر کس با علم حضوری خود را می شناسد و عیناً مشاهده می کند که چیزی است که قابل انطباق به هیچ عضوی و خواص عضوی نیست زیرا با زیاد و کم شدن اعضاء تفاوت نمی کند و با اختلاف سنین عمر و تحلیل رفتن قوا تغییر نمی پذیرد جز اینکه کامل تر و روشن تر می شود.
👌مادیین نیز این شعور به خود را در انسان انکار ندارند.
♦️هرکسی بالضروره و بالبداهه تشخیص می دهد که من هستم و تنها چیزی که نیاز به استدلال دارد این است که "خود" یا "من" که وجودش بدیهی است ، حقیقتش چیست و دارای چه خصوصیتی است.
♦️پس اینکه دکارت می گوید:"من می اندیشم پس هستم" مخدوش است، زیرا هستی هر کسی مانند خودِ اندیشیدن،بدیهی است بلکه بدیهی تر است، چون اندیشیدن فرع بر آگاهی و شعور به خود است .
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
قسمت هشتم:
✅در مورد حقیقت "خود" یا "من" دو نظریه وجود دارد :
1⃣نظریه حسی
2⃣نظریه روحانی
♦️نظریه حسی :
صاحبان این نظریه،نفس را مجموعه تصورات پی در پی که در ذهن پیدا می شود می دانند.مطابق این نظریه"خود" یک موجود وحدانی نیست،بلکه مجموعه دیدنیها و شنیدنیها و به یاد آوردنها و فکر کردنها که در طول زندگی پدید می آید "من" را تشکیل می دهد .
♦️نظریه روحانی :
خلاصه این نظریه این است که "من" یا "خود" که هر کس حضوراً آن را می یابد و به وجودش اطمینان دارد عبارت است از یک موجود وحدانی متشخص (نه یک سلسله امور متوالی ) و ثابت و باقی در صمت جمیع حالات و عوارض ، و قابل تعدد و تکثر و تفاسد نیست .
✅دلیل اینکه "من" یک حقیقت وحدانی است نه یک سلسله ادراکات متوالی این است که :
✳️ اولاً حقیقت "من" همه ی آن ادراکات متوالی را به خودش نسبت می دهد و منسوب را غیر از منسوب الیه می داند (من می اندیشم ، من می بینم) و همانطوری که حضوراً به وجود خود آگاه است این خصوصیت را نیز حضوراً آگاه است و تردیدی ندارد .
✳️ ثانیاً هرکسی بالوجدان تشخیص می دهد که در گذشته و حال یکی است نه بیشتر و اگر مانند مجموع حلقه های زنجیر بود و در هر لحظه از زمان یک حلقه آن فقط موجود بود این تمیز و تشخیص میسّر نبود.بعلاوه نفس برای اینکه تشخیص دهد در گذشته و حال یکی است احتیاجی به احیاء خاطرات گذشته ندارد و اگر مانند حلقه های زنجیر بود باید ادراکِ "خود" در گذشته بدون تذکر یک خاطره میّسر نباشد .
✳️ ثالثاً همان طوری که در قسمت حافظه گفته شد روی فرضیه ی مادّیین،باز شناسی یعنی تشخیص اینکه این خاطره یاد آوری شده متعلق به گذشته است و ادراک جدید نیست ، ممکن نمی باشد . یعنی اگر "من" عبارت از مجموع سلسله متوالی ادراکات باشد که فقط با یکدیگر ارتباط تعاقبی یا علّی و معلولی دارند چگونه ممکن است شخص بتواند تمیز دهد که من همان کسی هستم که در پیش بودم؟
✳️ رابعاً روی فرضیه مادّیین ، ادراکات عموماً عبارت است از فعالیتها و خواص سلولهایی که مراکز سلسله اعصاب را تشکیل داده اند و خود این سلولها دائماً با همه محتویات خود در تغییر و تبدیل اند،یک دسته می میرند و دسته دیگر جای آنها را می گیرند و حال آنکه هر کسی حضوراً تشخیص می دهد که بدون تغییر و تبدیل و زیاده و نقصان (البته در خود نه در حالات) همان کسی است که در شصت یا هفتاد سال پیش بوده است.
💠خلاصه بیانات بالا این که :
❇️ از راه 👈 انتساب؛یعنی انسان ادراکات را منسوب به خود میداند نه عین خود
❇️ و از راه 👈 وحدت؛یعنی اینکه هرکسی تشخیص میدهد که در گذشته و حال یکی است نه بیشتر .
❇️ و از راه 👈 عینیّت؛یعنی اینکه تشخیص میدهد که خود عین همان است که بوده نه غیر آن .
❇️ و از راه 👈 ثبات؛یعنی تشخیص اینکه هیچ گونه تغییری در خود من حاصل نشده است .
ثابت میشود که آنچه انسان آن را به عنوان حقیقت خود می شناسد یک حقیقت وحدانی ثابتی است که جمیع حالات نفسانی مظاهر وی هستند و از خواص عمومی ماده ، مجرّد و مبرّا می باشد.
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5843868722120362080.mp3
4.37M
4_5843868722120362082.mp3
4.31M
4_5843868722120362084.mp3
3.47M
4_5843868722120362087.mp3
4.53M
4_5843868722120362086.mp3
4.38M
4_5843868722120362085.mp3
4.99M
اگر بخواهید به جايی برسيد، با کار حوزه و دانشگاه مشکلتان حل نمی شود. اين فقط به شما علم می دهد؛ آن که مشکل شما را حل می کند سجاده نماز شب است.اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مأنوسیم یا نه، باید ببینیم از خواندن قرآن كه سخن خدا با ماست و از خواندن نماز كه سخن ما با خداست، احساس ملال میكنیم یا احساس نشاط؟
#آیت_الله_جوادی_آملی
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5843868722120362081.mp3
3.68M
4_5843868722120362083.mp3
4.01M
4_5843868722120362088.mp3
5.1M
1_201398419.pdf
948K
✅کتاب عرفانی تمثیلی«لغت موران»
⬅️اثر شیخ شهاب الدین سهروردی
#لغت_موران
#شیخ_اشراق
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5843868722120362090.mp3
3.65M
4_5843868722120362089.mp3
4.42M
4_5843868722120362106.mp3
4.44M
4_5843868722120362091.mp3
4.42M
4_5843868722120362099.mp3
4.59M
4_5843868722120362096.mp3
4.82M
4_5843868722120362103.mp3
4.76M
4_5843868722120362101.mp3
5.52M
4_5843868722120362092.mp3
5.75M
4_5843868722120362102.mp3
5.46M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 دیدگاه ابن عربی درباره برتری امام علی (ع) بر جمیع پیامبران، مگر حضرت خاتم (ص)
👈 ندیده ام احدی مانند ابن عربی، مقامات امام علی (علیه السلام) را تبیین کند.
#سید_کمال_حیدری
⬅️عضویت در کانال آموزش منطق و فلسفه اسلامی👈
@falsaf
4_5843868722120362100.mp3
3.76M