eitaa logo
263 دنبال‌کننده
265 عکس
142 ویدیو
16 فایل
رخ: رویداد خانواده، حاصل تلاش گروه مستقلی از دانشجویان حوزه مطالعات جنسیت و خانواده ایدی ارتباط و پاسخگویی: @Ashnad1402
مشاهده در ایتا
دانلود
مسئله زنان در مواجهه با فرهنگ مردمحور دینی و فرهنگ انسان‌محور اسلامی، به دلیل کم‌پیدایی ناشی از این تقابل و رفتار نامناسب با شأن انسانی زنان در میان جوامع اسلامی، ضروری به نظر می‌رسد. وجه نخست این ضرورت، استفاده از تصویر نامناسب رفتار مرد مسلمان با زن مسلمان جهت بازنمایی اسلام و آموزه‌های آن و وجه دوم آن درباره زنان است که به جهت رفتار نامناسب مرد مسلمان، بهره‌مندی لازم از آموزه‌ها و مواهب دینی را نخواهند داشت. تلاش این نوشتار جهت بررسی دلایل چنین رویه‌ای در جوامع اسلامی به آشکارگی شکاف میان فرهنگ دینیِ مردمحور با آموزه‌های انسان‌محور دین اسلام انجامید. وجود فرهنگ دینی مردمحور تأکیدی بر ادامه یافتن آموزه‌های مردمحوری است که پیش از ظهور اسلام حضور تاریخی، سازمان‌مند و دیرپا داشته‌اند. اسلام در شرایطی به مرد تازه مسلمان رسید که او تا پیش از آن، در فرهنگی با محوریت مردان و حاشیه‌نشینی زنان می‌زیسته است. اسلام با محوریت شأن و حرمت برابر زن و مرد، سعی در تغییر این فرهنگ داشته و در طی مکانیسمی آغاز به تغییر تصویر نابرابر انسانیِ زن و مرد و پس از آن در پی اعطای حقوقی جهت بهره‌مندی زن مسلمان بوده است. اما فرهنگ مردمحورِ از پیش موجود با دریافت تناقض میان آموزه‌های اسلام و فرهنگ از پیش موجود، آموزه برابریِ شأن و حرمت انسانی زن را فراموش کرده و آنان را همچنان در موضعی نابرابر و فرودست نگاه داشت. برگرفته از مقاله «مسئله زنان در برخورد میان فرهنگ مردمحور دینی و فرهنگ انسان‌محور اسلامی» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔸 @familyevent
یافته‌های حاصل از گفتگو با مشارکت‌کنندگان این پژوهش در باب فهم زنان از معنای ازدواج، بیانگر مفهوم مرکزیِ «خروج از سایه» است. در طی زمان‌های طولانی، زنان از عرصه عمومی زندگی دور نگه داشته شدند و تحت تجویزات سنتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زندگی کردند. زندگی برای زنان نوعی قرار گرفتن در مسیر و ادامه دادن راهی بود که از گذشته آغاز می‌شد و در آینده نیز ادامه می‌یافت. وقوع تغییراتی در فضای بین‌الاذهانیِ معنابخش به مفهوم ازدواج و زندگی خانوادگی، سبب تغییراتی در این مسیر شده و معنای دیگری از زندگی خانوادگی را رقم زده است. در پی این تغییرات که عمدتاً به مدرنیته مشهور است، فرد در برابر ساختارها، موجودیت و هویت مستقلی یافته و مناسباتی از آنِ خود را رقم زد؛ مناسباتی که در زندگی بشر سابقه نداشته و او را از قید آنچه از پیش موجود بوده، رها کرد و به سمت آنچه می‌خواهد باشد، سوق داد. تأثیر این تغییرات در میان جنسیت‌ها، متفاوت و پیامدهای مختلفی را نیز ایجاد کرده است. برای زنان، این تغییرات به خروج از سایه موجودیت‌های از پیش موجود ختم شده است. در پی این خروج، معنای و زندگی خانوادگی تغییراتی داشته است. برگرفته از مقاله «تقاطع جنسیت و خانواده؛ فهم زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی» نوشته دکتر سمیه خراسانی، دکتر وحید قاسمی و دکتر علی ربانی 🔸 @familyevent‍‍
روایت مردان از جدایی در سه مرحله و دو بعد نمایان شده: مرحله اول،‌ ورود ناآرام به زندگی خانوادگی در سطح فردی شامل بحرانی و در بعد ساختاری ورود خام به زندگی است. مرحله دوم، ادامه خطرخیز و در سطح فردی شامل مواجهه با غیرقابل‌ پیش‌بینی‌های زندگی و در سطح ساختاری، تصادم و نهاد خانواده است. سومین مرحله، گسست زندگی در سطح فردی، شامل توقف همسرانگی و در بعد ساختاری خروج پرتنش از زندگی خانوادگی است. مرحله اول: ورود ناآرام بیولوژیک مردان (وضعیت زیست‌شناختی و قدرتمندتر بودن غریزه جنسی) دلیل بسیار بااهمیت و موجهی جهت ورود به زندگی خانوادگی است. این امر که بیشتر ناشی از مراحل زیستی فرد و اختصاص تنها امکان مشروع پاسخگویی به این نیاز در ازدواج قانونی است، راهکار جامعه جهت سامان دادن به این انرژی و استفاده جهت تشویق به ازدواج است. نیاز زیستی مردان و بازنمایی آن به صورت نیروی مهارناشدنی، مخرب و خطرساز و توصیه‌های دینی به ازدواجِ زودهنگام مردان و زنان، سبب می‌شود خانواده و فرد با مشاهده اولین نشانه‌ بلوغ زیستی، اقدام به فراهم‌آوری مقدمات ازدواج کنند. این امر سبب ازدواج بحرانی شده و فرد را نه در آمادگی فردی و بلوغ شخصیتی؛ بلکه به عنوان زیست آماده ازدواج وارد زندگی خانوادگی می‌کند که در آن اولویت با امر جنسی است و در مراحل بعدی زندگی خانوادگی و زمانی که این نیاز دیگر اولویت مردان برای زندگی نیست، مسبب بروز مشکلات فراوانی در زندگی خانوادگی خواهد شد. مقاله «جنسیت و جدایی: روایت مردانه» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔸 @familyevent
در فرایند تشکیل نظریه‌ای در باب چراییِ تصمیم و اقدام جدایی مادران، مطالعه دقیق متون حاصل از گفته‌های آنها به ظهور پدیده مرکزی «ریزش پنداشت از زندگی» انجامید. ریزش پنداشت از زندگی برآیند چهار مؤلفه شکست انتظارات از ، شکست انتظارات از همسر، تهی شدن از خصوصیات مادری و تهی شدن شخصیت از خصوصیات انسانی است. ازدواج مهم‌ترین مقوله هویت‌بخش در سامانه هویتی زنان است. زن تمامیت خود را در ورود به عرصه تأهل و بر عهده گرفتن نقش همسری می‌یابد. اهمیت این ضلع هویتی و دستیابی به آن تا آنجاست که آن اکلی بر این عقیده است که «زنان ازدواج نکرده، زنان مطلقه و زنان همجنس‌خواه در معرض بدگمانی و سوء ظن‌اند؛ زیرا ظاهراً حقیقت جزمیات فرهنگی را رد می‌کنند و قبول ندارند که زن و مرد از طریق وصلت با یکدیگر کامل می‌شوند». فرایند جامعه‌پذیری و بازتولید باورهای فرهنگی به نحوی است که ازدواج امری طبیعی، مرحله‌ای بدیهی و ضرورتی انکارناپذیر برای زنان است که اتفاقش حتمی است و عدم وقوع آن محل پرسش و نگرانی است. بدین ترتیب، زنان برای همسری و مادری موقعیت جایگزینی نداشته و تنها منتظر اتفاق آن هستند. برگرفته از مقاله «تجربه مادرانه از جدایی؛ پژوهشی داده‌بنیاد» نوشته دکتر سمیه خراسانی و دکتر احمد غیاثوند 🔸 @familyevent
مطالعه بندهای حوزه در اسناد بالادستی، بر ثبات معنایی آن در طی چهل سال گذشته اشاره دارد. مقوله مرکزی ثبات معنایی خانواده به معنای تصویری از خانواده در اسناد بالادستی از زمان انقلاب اسلامی تا زمان حاضر است که از دو مؤلفه قابل استخراج است. مؤلفه نخست، تکرار بندها و صفات مربوط به خانواده و مؤلفه دوم، ثبات معنای همان اصطلاحات و بندهای تکراری با وجود استفاده از کلمات متفاوت. ردگیری نحوه برخورد با خانواده در مجموعه این اسناد بیانگر آن است که اگر چه این نهاد به صفات تزیینی چون نهاد مستقلِ صاحبِ تشخیص متصف شده و در برخی موارد، همکار، همیار و طرف مشورت با سیاستگذاران شمرده شده، اما در حقیقت، نهاد کارگزار و در خدمت اهداف دولت‌ها و نهادهای سیاستگذار است. ثبات معنایی خانواده در ضمن بسط و قبض کارکردی و دامنه مداخله و مشارکت‌خواهی از آن در برنامه‌های کلان که اسناد بالادستی به قصد آن انشا می‌شوند، بیانگر آن است که خانواده در سیر اسناد موقعیتی، کارگزار و منفعل و متأثر از وضعیت نوشتار سیاست‌های کلان و اهدافی است که مجموعه حکومت در پی آنهاست. صفت کارگزاری، انفعال و تأثیرپذیری خانواده حاکی از اندیشه در سایه‌ای است که در ذهن سیاستگذاران و سیاست‌سازان موجود است. این اندیشه در سایه بر دو محور استوار است: تعبیر جامد و بی‌زمان از متون دینی و نظریه‌های پشتیبان دولت در تعیین جایگاه خانواده. برگرفته از مقاله «تحول معنایی خانواده در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران» نوشته دکتر سمیه خراسانی و دکتر فضه سادات حسینی 🔸 @familyevent‍‍
در فرایند تشکیل مدل نظری در باب فرایند شکل‌گیری معنای در نسل میانه، مطالعه دقیق گزارش آنان به ظهور پدیده مرکزی «امن سنت» انجامید. امن سنت برایندی از زیرمقوله‌های مقدس اعتباربخش و رویه روشن است. پدیده مرکزی: امن سنت؛ به احساس امنیت و ثبات ناشی از رعایت قواعد و هنجارها اشاره دارد. در این مسیر، نهادی مقدس است که ارزش و اعتبار هویتی_نقشی به فرد می‌دهد. در سایه این امنیت، رویه روشن زندگی ادامه می‌یابد. در این فضا، فرد تشکیل خانواده را امری بدیهی و فاقد پیچیدگی دریافت می‌کند. کد۱۰: «چون خواهر و برادرانم همه ازدواج کرده بودن و اینکه شنیده بودم سنت پیامبر است». کد۱۱: «طبق سنت پیامبر، دختر هر چه زودتر ازدواج کند، بهتر است. نمی‌دانستم ازدواج یعنی چه، اما زندگی خوبی داشتم». شرایط علّی: ازدواج در میان زنان و مردان نسل میانه به عنوان نمایشی از بزرگسالی است. بزرگسالی مفهومی کیفی و غیر وابسته به سن و بیشتر به بحث زیست مربوط بود. این رویه با برشی ، به فرد مذکر عاملیتی جهت درخواست یا نمایش تمایل به ازدواج را فراهم می‌کرد. کد۱: «خودم تصمیم به ازدواج گرفتم. از خاله‌ام خواستم از دختر خواهرش خواستگاری کند. پسرم هم از سربازی آمد مجبورش کردم ازدواج کند». برگرفته از مقاله «فرایند شکل‌گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه؛ پژوهشی داده‌بنیاد» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔸 @familyevent‍‍
در این پژوهش با ۲۰ تن از زنان مطلقه شهر تهران گفتگو شده تا تجربه مادرانه خود از حضانت فرزندانشان را بیان کنند. از متون به دست آمده و تشخیص اظهارات مهم از معانی مادری، می‌توان چهار مضمون اساسی را استخراج کرد: تعلیق هویت جنسی زنانه، ناکامی در هویت‌یابی جنسیتی مادرانه، احساس درماندگی و احساس حسرت و تنهایی. تعلیق هویت جنسی زنانه: هویت زنان در خانواده در اجتماع، از اضلاع سه‌گانه زنانگی، همسری و مادری تشکیل شده است. هویت تام و کمال زنان در گرو داشتن این سه نقش در یک خانواده یکپارچه است. از میان این سویه‌های هویت، زنانگی قائم به ذات زنانه است که هویت جنسی آنها را می‌سازد؛ اما همسری و مادری، هویت‌های جنسیتی است که جامعه آن را برای زنان تجویز کرده و در قالب انتظارات نقشی تعریف می‌شود. واکاوی گفتار زنان، بیانگر تعارض حضور فرزندان و یافتن راه‌های مشروع و معقول پاسخگویی به نیازهای جنسی این مادران است. زنان به دلیل موقعیت خاص مطلقه بودن، شرم از حضور فرزندان و مخالفت آنان، به ناچار مسئله ازدواج خود را به تأخیر می‌اندازند. این نارضایتی در میان زنان، موقعیت طیف‌گونه دارد؛ بدین معنا که برخی از آنان بر این امر تصمیم دارند و می‌کوشند فرزندان خود را در این مسیر همراه کنند؛ اما در همان حال تأکید دارند چنانچه فرزندشان به این امر راضی نباشد یا مورد ازدواج از آنان بخواهد فرزندشان را ترک کنند، تصمیم خود را عملی نمی‌کنند. برگرفته از مقاله «تجربه مادرانه زنان مطلقه از حضانت فرزندان خود» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔶 @familyevent‍‍
در فرایند تشکیل مدل نظری در باب فرایند شکل‌گیری معنای ازدواج در نسل میانه، مطالعه دقیق و گزارش آنان به ظهور پدیده مرکزی «امن سنت» انجامید. پدیده مرکزی: امن سنت؛ به احساس امنیت و ثبات ناشی از رعایت قواعد و هنجارها اشاره دارد. در این مسیر، خانواده نهادی مقدس است که ارزش و اعتبار هویتی ـ نقشی به فرد می‌دهد. در سایه این امنیت، رویه روشن زندگی ادامه می‌یابد. در این فضا، فرد تشکیل خانواده را امری بدیهی و فاقد پیچیدگی دریافت می‌کند. کد ۱۰: «چون خواهر و برادرانم همه ازدواج کرده بودن و اینکه شنیده بودم سنت پیامبر بود». کد ۱۱: «طبق سنت پیامبر، دختر هر چه زودتر ازدواج کند، بهتر است. نمی‌دانستم ازدواج یعنی چه، اما زندگی خوبی داشتم». در امر ازدواج، ادامه‌دار بودن حرکت پیشینیان مهم بود. این امر چنان بداهتی داشت که فرد از وقوع آن غافلگیر نمی‌شد و افراد تصمیم‌گیرنده (والدین یا دیگرانِ مهم) نیز در این فرایند نیازمند تفکر خاص نبودند. اگر چه سلامت جسمی و عقلی فرد محل اعتنای جدی بود، اما چنین نبود که به جهت این نقص، فردی از حوزه ازدواج خارج شود. به نظر می‌رسد در این حرکت دنباله‌دار، تنها زن و مرد بودن زیستی کافی بوده و دور از ذهن نبود که افراد حتی در عدم تناسب جسمی نیز به ازدواج یکدیگر درآیند. کد۲۱: «جاری من همیشه می‌گفت: باغ به این بزرگی، غوره نصیب ما شد، شهر به این بزرگی، کوره نصیب ما شد». برگرفته از مقاله «فرایند شکل‌گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔶 @familyevent‍‍
گسست زندگی متأهلی به نحو قدرتمندی به شرایط تشکیل آن بستگی دارد. حوزه آغازین زندگی متأهلی به نحو گسترده‌ای در اختیار و سیطره سنت، فرهنگ و هنجارهایی است که تشکیل خانواده را هدایت می‌کند. در این شرایط، زنان و مردان در سهمی برابر (اما متفاوت) تحت تأثیر آن قرار دارند. در برخی از داوطلبان ورود به نهاد خانواده در پی این سیطره رخ می‌دهد. ازدواج اضطراری به شرایطی گفته می‌شود که فرد به دلیل رفع شرایطی خاص اقدام به ازدواج می‌کند؛ بدون آنکه تمایل واقعی و حقیقی یا شرایط مناسب برای این اقدام را داشته باشد. با آنکه ازدواج اضطراری میان زنان و مردان رخ می‌دهد، دلایل آن میان این دو جنس متفاوت است و امری وابسته به است. زنان اغلب به دلیل نگرانی از دست رفتن فرصت حتی در سنین پایین و مردان به دلیل استقلال، اقدام به ازدواج اضطراری و شتا‌ب‌زده می‌کنند. زن ۴۰ ساله، دارای دو پسر: ۱۸ سالگی نامزدی‌ام به هم خورد. مجبورم کردند با مردی ازدواج کنم که در شأن ما نبود. می‌ترسیدند زن‌مرده یا زن‌طلاق‌داده یا سن بالا بیاد خواستگاری‌ام. مرد ۳۷ ساله: می‌خواستم مستقل باشم. به صورت غریزی و فطری هم دخیل بود، ولی برای من یه مقداری این بود که مستقل بشم. برگرفته از مقاله «تقاطع جنسیت و خانواده: فهم جنسیتی از فرایند تشکیل و گسست خانواده» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔶 @familyevent‍‍
«ازدواج بحرانی» به معنای شرایطی است که ازدواج به هر دلیلی غیر از فهم اصیل از ازدواج و درخواست شخص صورت گیرد. به نظر می‌رسد فرد آماده ازدواج که معمولاً انسان عاقل و بالغی فرض می‌شود، قادر باشد به دلایلی قابل قبول ازدواج کند. هر دلیلی غیر از آن، شرایطی را رقم می‌زند که به ازدواج بحرانی و پیامدهای غیر قابل‌ اجتناب آن منجر می‌شود. این شرایط بستری متشنج در روابط خانوادگی پدید می‌آورد که اغلب به جدایی ختم می‌شود. مسیر ارتباط میان شرایط بحرانی ازدوج و جدایی متنوع است؛ چرا که وقوع این شرایط در اساس ارتباط و همچنین در استقامت هسته‌های اصلی نگه‌دارنده ارتباط طولانی‌مدت که لازمه ازدوج است، وقفه و خلل ایجاد می‌کند. رابطه انسانی و به ویژه روابط طولانی‌مدت که درگیر کیفیات سخت‌سنجشی چون عاطفه می‌باشند، نیازمند بستری هستند که در آن فرد ورود مطمئن و منطقی داشته باشد. اتفاقاتی چون مجبور شدن به ازدواج با شخصی که مورد پذیرش مرد نیست، او را در شرایطی قرار می‌دهد که همواره احساس کند استقلال و اراده او در تصمیم‌گیری در نظر گرفته نشده و او می‌توانسته انتخابی غیر از همسر فعلی خود داشته باشد. این تصور مداوم باعث می‌شود مرد نتواند به داشته‌های موجود توجه و نسبت به مدیریت شرایط حال حاضرش اقدام کند. برگرفته از مقاله «تقاطع جنسیت و خانواده: فهم مردانه از ازدواج و جدایی» نوشته دکتر سمیه خراسانی، دکتر وحید قاسمی و دکتر علی ربانی 🔸 @familyevent‍‍
بررسی خشونت علیه زنان مفهومی متقدم و دیرپا در مباحث مطالعات اجتماعی و مطالعات زنان و جنسیت است. همان گونه که در جدول‌های این پژوهش مشخص است، این مفهوم از به مبحث و از آن به مبحث خشونت خانگی علیه زنان تحول یافته است. این تحول که بیانگر سیر امر کلی (خشونت) به مفاهیم اختصاصی (خشونت علیه زنان) است، بر نوع خاصی از خشونت و در مکان خاصی از آن تمرکز یافته است: خشونت مبتنی بر (زن) و خشونت واقع‌شده در خانه (خانواده). مسئله اصلی در این سیر که در روند مطالب و در جداول راهبردی به آن اشاره شده، حوزه جنسیت و نابرابری حاصل از آن به عنوان عامل مؤثر بر وقوع خشونت (از جانب مردان نزدیک) بر زنان است. چنان که مباحث مطالعات زنان و جنسیت در فضای آکادمیک دانشگاهی پیشرفت می‌کند، مباحث حوزه خشونت نیز با پیوسته دقیق‌تری چون بهداشت، سلامت روانی، خشونت علیه کودکان و دختران، سقط جنین (ناشی از خشونت شوهر علیه زن یا به جهت تجاوز خانگی) و... همراه می‌شود. تطبیق این سیر در اسناد مصوب بین‌المللی در حوزه خشونت (خانگی) علیه زنان نیز قابل ردیابی است. برگرفته از مقاله «مقایسه تطبیقی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان، خانواده در ایران و کشورهای توسعه‌یافته...» نوشته دکتر رضا كريمی و دکتر سميه خراسانی 🔸 @familyevent‍‍
مرحله اول: ورود ناآرام ورود ناآرام به زندگی خانوادگی شامل وقایعی است که در آن زن آغازگری مطمئنی را در ورود به زندگی تجربه نمی‌کند. ورود آرام به زندگی خانوادگی نیازمند در نظر داشتن ابعادی؛ چون انتخاب ازدواج، رضایت از مرد منتخب، فراهم بودن شرایط اولیه زندگی، شناخت از خود و انتظارات از زندگی و تصور واقعی از زندگی است. ازدواج بحرانی بُعد فردیِ ورود آرام به زندگی تأهلی و شرایط ورود مطمئن را تأمین نمی‌کند. ازدواج به دلیل نیاز جنسی یا تشخیص این نیاز در دختر توسط والدین یا معیارهای سنت حاکم بر جامعه، بیش از آنکه شخص زن را آماده ازدواج بداند، زیست را آماده ازدواج می‌داند. مسئله زیست آماده ازدواج علاوه بر نیاز غریزی دختر، به مسئله آمادگی جهت فرزندآوری و فرصت محدود آن نیز رخ می‌دهد. زیست آماده ازدواج مرحله‌ای است که در آن دختر جوان به تشخیص دیگران و یا اضطراب ناشی از ازدواج همسالان به آن رضایت می‌دهد: کد۱۰: پانزده سالم بود ازدواج کردم. همه دخترا ۱۵ـ۱۶ سالگی ازدواج کرده بودن. ما هم جوزده شدیم. پدر و مادرش از هم جدا شده بود. گفتن گناه داره، محبت ندیده، بهش محبت کنیم. با یه وام ازدواج زندگیمونو شروع کردیم، بدون عروسی. برگرفته از مقاله «جنسیت و جدایی؛ روایت زنانه» نوشته دکتر سمیه خراسانی 🔸 @familyevent‍‍