eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشکده ملی مهارت دختران استان کرمانشاه
661 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
516 ویدیو
17 فایل
ملیت که در خط اسلام ناب محمدی(ص) و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است باید همه افرادش بسیجی باشند. ارتباط‌ با ما : 👤 جانشین خواهر فرمانده محترم @moradian0o 👤معاونت رسانه و فضای مجازی: @Safh_77shimi
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 همه گلوله‌های جنگ ‌نرم. خمپاره شصته ، نه داره نه ، وقتی می‌فهمیم اومده که می بینیم فلانی دیگه نمیاد ، فلانی دیگه سرش نمی کنه ... 🕊@fani_basijj 🌴🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 در یکی از عملیات‌هایی که در کردستان داشتیم ،حین نبرد با دمکرات‌ها ،علی‌اکبر پس از اتمام مهماتش می‌بیند که یک اتومبیل حامل دمکرات‌ها در حال فرار است ؛ فورا پایین می‌آید و اتومبیل را با « اسکیت‌های » هلی کوپتر از زمین بلند کرده و به همراه سرنشینان با خود به پادگان می‌آورد ، بسیار سریع و برق آسا این کار را انجام می‌دهد . روای : 🌹 🕊 🌹@fani_basijj 🕊🌹
🌼🍀🌹🕊🌹🍀🌼 چند روزی بود که با وضعیت مالی بدی دست و پنجه نرم می کردیم ... هزینه خورد و خوراک خودم و بچه هام به کنار ، بدهکاری هام به مردم هم آزارم می داد... چند وقتی می شد لنگ پول بودم . خجالت هم می کشیدم به کسی بگم و از مردم کمک بخوام ، ترجیح می دادیم صورتمون رو با سیلی سرخ نگه داریم . منتظر بودم فرجی بشه و خدا بهمون کمک کنه. یک روز که داشتم کار های خونه رو می رسیدم دیدم یکی در خونه رو می زنه ، چادرم رو سرم کردم و درب خونه رو باز کردم . دیدم پشت در بود . چند مدتی بود که از برگشته بود. سلام کرد و از وضعیت زندگیمون ازم سوال پرسید، بعدش یه بسته پول رو به عنوان کمک با اصرار زیاد بهم داد و رفت... از خدا خیلی ممنون بودم. رفتم بالا و سریع بسته پول رو باز کردم. پول ها رو شمردم و با کمال ناباوری دیدم پول ها دقیقا بود . این درحالی بود که من به هیچ کس نگفته بودم نیاز به این مقدار پول دارم... 🌺 @fani_basijj🥀🕊
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند : نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم ، تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد... زمزمه لغو عملیات مطرح شد . گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده پسر عموی عباسعلی اومد و گفت : حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید... عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی ، سر هم نداشت ، پسر عموی عباسعلی اومد و گفت : این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه... اسرای عراقی میگفتند : روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند... جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند . گفتند به مادرش نگید سر نداره ، وقت تشییع ، مادر گفت : صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال . نمیشه... مادر گفت : بخدا قسم نمیذارم . گفتند : باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین یهو مادر گفت : نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره گفتند : مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت : پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن ، پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید . مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد... 🌹 @fani_basijj 🕊🥀
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 پیش از پیروزی انقلاب، من و مهدی در دبیرستان، فعالیتهای مبارزاتی می کردیم. یکی از دبیرها که به رژیم وابسته بود، متوجه فعالیتهای من شد و به پلیس خبر داد. روزی مرا به همراه فرزند یکی از روحانیون دستگیر کردند. در کیف من تعدادی از اعلامیه های امام راحل (ره) وجود داشت که اگر به دست مأموران می رسید، اسباب گرفتاری جدی می شد. دلهره و نگرانی لحظه ای مرا تنها نمی گذاشت. واقعاً نمی دانستم که این کیف را چطور نیست و نابود کنم، در همین افکار بودم که ناگهان شخصی از دور رسید و در حالی که می دوید، کیفم را از دستم ربود و رفت. مأموری که همراهمان بود برای اینکه ما فرار نکنیم، به او توجهی نکرد. خلاصه چون مدرکی علیه ما نیافتند پس از بازخواست و مختصر برخوردی، ما را آزاد کردند. بعدها فهمیدم که آن شخص از طرف مهدی آمده بود تا مدارک را از من برباید و نجاتم دهد. 🌹 @fani_basijj 🥀🌴
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 یادمان باشد گناه که کردیم آن را به حساب نگذاریم، می شود جوانی کرد به عشق (عج) و به رسید فدای (عج) 🥀https://eitaa.com/fani_basijj 🕊🌹