eitaa logo
✨فانوس شب✨
1هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
9.3هزار ویدیو
84 فایل
جهاد تبیین را جدّی بگیرید، شبهه‌زدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید! بعضی‌ها در مقابل تیر و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه نتوانستند بِایستند!
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن (ع) هم کربلا دارد میان غربت کوچه مکن با مجتبی (ع) هرگز زمانی صحبت کوچه حسن(ع) با چشم می بیند که سیلی می خورد مادر بسی محکم ز نامحرم میان خلوت کوچه چرا از چادر مادر کمی خون می شود جاری چرا افتاده گوشواره پس از آن ضربت کوچه؟ حسن (ع) بشنید از مادر مگو چیزی به بابایت چو می داند که حیدر (ع) را نباشد طاقت کوچه ندارد مرتضی (ع) طاقت که فرزندش به او گوید حکایت از ستم هایی که دید از حالت کوچه حسن (ع) هم کربلا دارد برایش روضه خوانی کن که عمری مجتبی (ع) را کشت غم آن ساعت کوچه غمی که مجتبی (ع) دیده ز داغ زینب (س) افزون تر که زینب (س) سر به نی دید و حسن(ع) آن غربت کوچه غم زینب (س) برادر بود و داغ مجتبی (ع) مادر و آن هم مادری زخمی به دست ظلمت کوچه حسن (ع) یک کودک معصوم و زینب(س) در میانسالی شکست از سیلی مادر، حسن(ع) با قامت کوچه ز دشت کربلا تا شام زینب (س) فاش می گوید حسن (ع) غم در دلش ماند و نگفت از وحشت کوچه دوسال کمتر ولی زینب (س) رها شد از غم دوران چهل سال مجتبی (ع) اما کند او رؤیت کوچه حسن (ع) خیلی غریب است و حسن (ع) بسیار مظلوم است هم اینکه بین اصحابش و هم از بابت کوچه و هم مظلوم در تاریخ از تحریف رفتارش حسن (ع) فرزند زهرا (س) هست آن باغیرت کوچه اگر زهرا (س) در آن دوران کمی هم اهل سازش بود کجا دشمن بر او می بست ره در فرصت کوچه؟ سلام من به آن بانو که از دشمن نمی ترسید و حفظ حرمتش کمتر بشد از حرمت کوچه ولی زهرا (س) شجاعانه ولایت را حمایت کرد هم از پشت درِ نیم سوز هم در قسمت کوچه سلام من به فرزندی که دید آن سیلی محکم حسن (ع) هر روز رد می شد ز نار محنت کوچه 📝 علی شیرازی Greetings to Imam Hussein 🇮🇷
🌸متن زیارت نامه حضرت صدیقه کبرا فاطمه زهرا(سلام الله علیها)🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🕊یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‌ 🕊فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‌ 🕊اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‌ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّه 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّه 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّه🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‌ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‌ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‌ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‌ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ 🕊السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🕊صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‌ 🕊أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ 🕊وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ 🕊وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ 🕊وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ 🕊وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‌ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ‌ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‌ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی شکر که خدا هست😊🌺 او مرهم تمام زخم‌هاست❤️ هروقت دلت خواست مهمانش کڹ در بهتریڹ جایی که او می‌پسندد: در قلبت. روزتون بخیر🙏😍 ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متأسفانه کشف حجاب وسیع در کلینیک شیان تهران متعلق به سازمان کشتیرانی جمهوری اسلامی منطقه شیان، لویزان 🌍
کاسه چه کنم چه کنم دستش گرفته! ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ "ﮐﺎﺳﻪ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ" ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺍﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺭﺑﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﮐﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺁﺵ ﺑﺨﺮﯼ. ﺍﻻﻥ ﺁﻥ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺵ ﺑﺨﺮ ﻧﻮﮐﺮ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺁﺵ ﺑﺨﺮﺩ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﯽ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ. ﻧﻮﮐﺮ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ. ﺳﮓ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﻮﮐﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻫﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﮓ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﻧﻮﮐﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺩﯾﺪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺳﺮﺵ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﺩﯾﺪﯼ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺑﺮﺳﺮﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﮐﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺁﺵﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﻮﮐﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﯾﮑﯽﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﻫﺎ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺍﻭ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺳﺮﺵ ﻣﯽﮐﻮﻓﺖ ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
804.6K
برای گزارش کشف حجاب به ۱۹۷ در لحظه زنگ بزنید تا انتها گوش کنید ، مطالب جالبی گفتن. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر نور نبی (ص) فاطمه (س) حالا صلوات بر نور علی(ع) حضرت زهرا (س) صلوات نورانیت ائمه از فاطمه (س) هست بر نور خدا عصمت عظمی (س) صلوات دریای بزرگی و کرم فاطمه (س) هست بر پاکی و بر زلال دریا صلوات عباس (س) وفا ز کار زهرا( س) آموخت بر حامی باوفای مولا صلوات یک فاطمه (س) فخر کل هستی باشد بر فخر زنان کل دنیا صلوات او اسوه مردان الهی باشد بر اسوه مهدی (عج) و هم عیسی صلوات خشنودی حق رضایت فاطمه (س) هست بر آینه صفات و اسما صلوات او آینه صفات و اسمای خداست بر مظهر نور حق تعالی صلوات با فاطمه (س) می توان به توحید رسید بر نور بهشت و عرش أعلی صلوات نور صلوات ما کمال است و ادب بر فاطمه (س) با دل و زبان ها صلوات
بانوی خونه...جهادگرِ در راه خدا😍😍 پختن غذا به نیت نذری یادمون نره👌👌 آشپزی با وضو حتما تو کارهامون باشه ✅✅✅ پیش به سوی ساختن یک روز قشنگ و عالی 💪💪💪 لبخند از روی لبت نیفته بانو جان😍😍😍 امروز یک روز متفاوت رو رقم بزن ...خودت حال دل خودت رو خوب کن 😍😍😍😍 برای خودت وقت بزار بانو جان ...تو که خوب باشی حال دل اعضای خونه خوبه 😍😍😍😍
📗داستان ضرب المثل ‏« ﻓﻼﻧﯽ ﺩﻭﺩﭼﺮﺍﻍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ‏» ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺭﻭﻏﻦ ﭼﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺷﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﻮﺩ ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ، ﻓﺘﯿﻠﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯽﮐﺸﯿﺪﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﻓﺘﯿﻠﻪ، ﺭﻭﻏﻦ ﯾﺎ ﻧﻔﺖ ﻣﺨﺰﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺎﻻ ﻧﮑﺸﺪ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﻮﺭ ﺿﻌﯿﻒ، ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺭﻭﻏﻦ ﯾﺎ ﻧﻔﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺯ ﻣﺨﺰﻥ ﺑﻪ ﻓﺘﯿﻠﻪ ﻧﻤﯽﺭﺳﯿﺪ. ﻟﺬﺍ ﺩﻭﺩ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﻓﻀﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﺩﻭﺩ ﺁﻟﻮﺩﻣﯽﮐﺮﺩ. ﻓﺮﺩ ﺩﻭﺩ ﭼﺮﺍﻍ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﺍﺩ .ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﺩﻭﺩ ﭼﺮﺍﻍﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمی‌کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه ی این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمی کرد. اما بالاخره یک‌روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع رجوع می‌کردند پیرمرد جعبه کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده که همه چیز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگوید. واز او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و دسته ای پول بالغ بر 95 هزار دلار پیدا کرد. پیرمرد در این باره از همسرش سوال کرد. پیرزن گفت: ”هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم باید ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.” پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. تمام سعی خود را به کار برد تا اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بودند. پس همسرش فقط دو بار در طول تمام این سا لهای زندگی و عشق از او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. سپس به همسرش رو کرد و گفت: ”عزیزم، خوب، این در مورد عروسک ها بود. ولی در مورد این همه پول چطور؟ اینها از کجا آمده؟” پیرزن در پاسخ گفت: ” آه عزیزم، این پولی است که از فروش عروسک‌ها بدست آورده بودم مهربان‌ باشیم!
کاسه چه کنم چه کنم دستش گرفته! ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺗﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ "ﮐﺎﺳﻪ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ" ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺍﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺭﺑﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﮐﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺁﺵ ﺑﺨﺮﯼ. ﺍﻻﻥ ﺁﻥ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺵ ﺑﺨﺮ ﻧﻮﮐﺮ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺁﺵ ﺑﺨﺮﺩ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﯼ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﯽ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ. ﻧﻮﮐﺮ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ. ﺳﮓ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﯾﮕﻮﺷﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﻮﮐﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﭼﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻫﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﮓ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ . ﻧﻮﮐﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺩﯾﺪ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺳﺮﺵ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺍﯼ ﺩﯾﺪﯼ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺑﺮﺳﺮﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﮐﺮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺁﺵﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﻧﻮﮐﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﯾﮑﯽﺍﺯ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪﻫﺎ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺍﻭ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺮﺳﺮﺵ ﻣﯽﮐﻮﻓﺖ ﻭ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ؟ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
🖤 🕯دیگر آن خنده‌ی زیبا 🖤به لب مولا نیست 🕯همه هستند ولی 🖤هیچ کسی زهرا نیست 🕯قطره‌ی اشک علی 🖤تا به ته چاه رسید 🕯چاه فهمید که کسی 🖤همچو علی تنها نیست ▪️شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد 🏴