♨داستان یک پرسش و پاسخ عجیب!
✅یک روز وقتی در راه مدرسه بودم، مساله ای به شدت ذهنم را درگیر کرده بود.
با خودم می گفتم از وقتی که وارد فضای آموزش و پرورش شده ای ابتکار و آزادی عمل از تو گرفته شده است و آن چنان فضای بی خیالی و گاه ناامیدی غلبه دارد که با این که حواست نیست درست مثل آدمی که در یخبندان گرفتار شده است داری سرد و بی روح می شوی و تمام اهداف و آرزوهایت را هر روز که می گذرد یکی یکی از ذهنت خط می زنی. با خودم گفتم برای این که خودم را معلم بدانم خیلی کوچکم اما خیلی بزرگ تر از سیستم فرسوده ی آموزش و پرورش هستم.
حیران و سرگردان بودم...
به خانه برگشتم؛ سریع گوشی را برداشتم و به استاد که همیشه در سختی های زندگی شخصی و حرفه ای همراهم بود، پیام دادم.
جواب استاد را در پست بعدی بخوانید...
👇👇👇
🌷 به فانوس بپیوندید 🌷
👇👇👇👇👇👇
📲 eitaa.com/fanoosemellatha
📲 t.me/fanoosemellatha
فانوس
♨داستان یک پرسش و پاسخ عجیب! ✅یک روز وقتی در راه مدرسه بودم، مساله ای به شدت ذهنم را درگیر کرده بود
🔰استاد همان روز پیامک داد و برایم نوشت:
✅معلمی که با خدایش، عهد خدمت بسته بود به من گفت: فضای کار و مدرسه نه آنست که می خواستم و قدر نمی دانند و نمی خواهند و ...
گفتمش : بزرگوار ! پس تو چکاره ای ؟ ! ؛ آن شرایط که آرزو داری ، فردای خدمت توست نه امروزت! آنچه می طلبی، مطلوب است نه موجود!
گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا دُر که بنوک مژه ات باید سفت
تا ابد بوی محبت بمشامش نرسد
هرکه خاک در میخانه برخساره نرفت
سخن عشق نه آنست که آید بزبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت
--- --- --- --- --- --- --- --- --- ---
" عاشقی ، هزینه دارد و گرنه کاسبی است "
🔸استاد علی حق شناس🔸
🍃 به فانوس بپیوندید 🍃
👇👇👇👇👇👇
📲 eitaa.com/fanoosemellatha
📲 t.me/fanoosemellatha
#معرفی_کتاب
🔰چرا «داستان پداگوژیکی» را باید خواند؟
✍️محمدرضا زائری
❇️کتاب «داستان پداگوژیکی» اگرچه معمولاً بهعنوان یک رمان معرفی شده و در ترجمههایی که از آن به زبانهای مختلف صورت گرفته به این عنوان شناخته میشود؛
اما تنها نثری دراماتیک و قالبی داستانی دارد و در حقیقت روزنوشتهای ماکارنکو از این تجربه واقعی و اصیل است.
👇👇👇
✳️بخش اول
🔹نسل جدید و مخاطبان جوان امروز نمیتوانند حتی تصور کنند که روزی جنبش کارگری با ادبیات مهاجم علیه سرمایهداری، چگونه همه عرصههای هنری، فکری، ادبی و اجتماعی را درمینوردید و فضای ذهنی مخاطب را در سطوح مختلف درگیر میکرد.
🔹در آن سالها نظام حاکم بر شوروی از سویی مبانی تئوریک خود را که بر اساس اندیشههای مارکس و انگلس شکل گرفته بود تدوین و ترویج میکرد و از سوی دیگر هوشمندانه قالبهای مختلف هنری و رسانهای را برای رساندن پیامش به خدمت میگرفت و از اینرو بود که ادبیات داستانی و سینمای شوروی به آن اوج و جایگاه رسید.
🔹از نامدارترین این چهرهها «آنتون سمیونوویچ ماکارنکو» است که در موضوع تعلیم و تربیت که اصطلاحاً پداگوژی گفته میشود به موفقیتها و پیشرفتهای مهمی دستیافت. او که بعد از انقلاب شوروی مسؤولیت یک کانون اصلاح و تربیت نوجوانان را بر عهده گرفته بود در طول تصدی این مسؤولیت با تجربهای متفاوت و استثنایی روبرو شد. ساختمان نیمهخرابه یک یتیمخانه را با تعدادی نوجوان بزهکار به آقای معلم تحویل داده بودند تا آنان را تحت تعلیم و تربیت قرار دهد و در دل آشفتگی و بدکاریهایشان فرصتی برای شکوفایی و سعادت بسازد.
🔹بچههایی که بر اثر آسیبهای اجتماعی و پیشینه مسائل خانوادگیشان، انواع مشکلات اخلاقی را داشتند و بههیچوجه سربهراه نمیشدند و آرام و قرار نمیگرفتند. یک شب از روستاهای اطراف دزدی میکردند و یک روز به ساختمان مدرسه آسیب میرساندند. یک بار با هم دعوا میکردند و یک بار معلمهایشان را فراری میدادند. حالا آقای معلم قرار بود با صبر و حوصله و زیرکی و ذکاوت از این بچههای سرشار از مشکلات و بیماری آدمهایی بسازد که نظام جدید انقلابی به آنان افتخار کند.
🔹شاید اگر پیشینه و جایگاه کمونیستی ترویج کتاب نبود -فارغ از برخی ملاحظات حاشیهای در متن کتاب که با فکر و فرهنگ ما سازگار نیست- این اثر میتوانست در ایران شهرت افزونتر و منزلت بسیار والاتری بیابد و مطالعه آن برای همه کسانی که در حوزه تعلیم و تربیت و در عرصه فرهنگ، حضور و نقشی دارند ضروری باشد.
🔹اتفاقاً برعکس تصور و تلقی ابتدایی و طبیعی، من معتقدم این کتاب نهتنها تناقضی با اندیشه و باور اسلامی ما ندارد بلکه مؤید اصول اساسی تفکر اسلامی در تعامل با انسانهایی است که به تعبیر امیر مؤمنان معادن طلا و نقرهاند. تفکر دینی ما، انسان را نهتنها مانند مسیحیت آلوده به گناه نخستین نمیداند بلکه او را حتی در بدترین شرایط و احوال انحطاط اخلاقی، گوهری میبیند که در لجنزار دنیا افتاده و باید برش داشت و شستشو داد و قدر دانست.
👇👇👇
🔸بخش دوم
🔹کتاب «داستان پداگوژیکی» گزارش داستانی تجربه واقعی و عینی ماکارنکو با آن نوجوانان بزهکاری است که در بدترین شرایط اخلاقی و اجتماعی قرار داشتند -حتی خودش در جایی از حامله شدن یکی از دختران در همان دوران گزارش میدهد- ولی درنهایت از آنان چهرههایی میسازد که به ادعای دستگاههای تبلیغاتی نظام کمونیستی شوروی یک قفسه کتاب درباره موفقیتها و پیشرفتهای آنان وجود داشته است.
🔹آنها که باید بهطور طبیعی یا در زندان میمردند یا دچار تلخترین سرنوشتها میشدند، یکیشان پزشک شد و یکی خلبان. یکی هنرپیشه شد و یکی راه ماکارنکو را ادامه داد و مسؤولیت تربیت نوجوانان را به عهده گرفت. از همین روست که ماکسیم گورکی نویسنده شهیر - که بعدها همین مرکز آموزشی ماکارنکو نیز به نام او نامگذاری شد- درباره او میگوید: «چه کسی میتوانست تا این اندازه به شکلی غیرقابلتصور، صدها کودک را که زندگی با چنین وضع قساوتبار و تحقیرآمیزی مچالهشان کرده بود تغییر دهد؟ آنتوان سمیونوویچ ماکارنکو بدون تردید آموزگاری پراستعداد است. شاگردان کولونی واقعاً او را دوست دارند و درباره او با چنان لحنی پرافتخار صحبت میکنند که گویی آنها خودشان ماکارنکو را درست کردهاند.»
🔹کتاب «داستان پداگوژیکی» بیش از هر چیز و پیش از هر موضوعی به ما نشان میدهد که انسان قابلاصلاح و سرنوشت قابلتغییر است و تجربههای عملی و عینی او که با ذکر جزئیات و ثبت کامل موفقیتها و ناکامیها و خستگیها و آزردگیهایش نقل شده است، یادآور همه توصیههای دینی است که در احادیث و روایات مذهبی ما برای تعامل با انسان و تلاش برای هدایت و راهنمایی انسان به ما رسیده است.
🔹مهمترین رمز و اساسیترین نکته این دستورات، تحمل و شکیبایی درباره اشتباهات و خطاهای افراد و چشم بستن بر نقطههای سیاه زندگی و کارنامه انسانهاست برای برجسته ساختن نقطههای سپید و امیدبخش. چنانکه وقتی به امام موسی صدر اعتراض کردند و گفتند چگونه با برخی جوانان هرزه و بدکردار نشست و برخاست داری؟ پاسخ داد: من در تعامل با آنان یک چشم خود را میبندم و یک چشمم را باز میکنم. یک چشم را بر وضع فعلی و ناکامیهایشان میبندم و چشم دیگر را بر آینده و قابلیتها و استعدادهایشان برای رشد و شکوفایی و موفقیت میگشایم!
🌐منبع:سایت الف
┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈
*فانوس، رهیافتی در زیست معلمانه*
💡 eitaa.com/fanoosemellatha
💡 t.me/fanoosemellatha
#فهرست_معرفی_کتاب
#مقاله_شناس
🔰کتاب خانم مربی
خاطرات شفاهی خانم سعیده صدیق زاده-مربی پرورشی
https://eitaa.com/fanoosemellatha/49
🔰کتاب آیین دوست یابی
نوشته ی دیل کارنگی
https://eitaa.com/fanoosemellatha/268
🔰مقاله معلم الهام بخش
https://eitaa.com/fanoosemellatha/317
🔰داستان پداگوژیکی
نوشته ی آنتون سمیونوویچ ماکارنکو
https://eitaa.com/fanoosemellatha/357
♨اعتدال در نصیحت کردن
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔰حرفی که به کسی یا فرزندت میزنی، دانه است و فکر او زمین.
ببین در این زمین چقدر بذر میتوان پاشید؟
اگر در یکمتر زمین یک کیلو گندم پاشیدی، همه دانهها سبز نمیشوند، تازه اگر هم دربیایند، همدیگر را خفه میکنند.
موعظه زیاد، باعث میشود که حرفها همدیگر را لِه کنند، همدیگر را بپوشانند.
✾•🍀🌹☘•✾
فانوس، رهیافتی در زیستِمعلمانه
💡 eitaa.com/fanoosemellatha
💡 t.me/fanoosemellatha
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
📽 رفتار رباب صدر
(خواهر امام موسی صدر) با دختر دانشآموزی که به همراه پسر مورد علاقهاش فرار کرد
#تربیت
#ازدواج
#تربیت_جنسی
🌐منبع:
@imammoussasadr
┈••✾•🍀🌹☘•✾•┈
فانوس، رهیافتیدر زیستِمعلمانه
💡 eitaa.com/fanoosemellatha
💡 t.me/fanoosemellatha
#کتاب_گویا
#بشنوید
📖مردان فاخر
✍🏻بهناز امینی
🔸مجموعه «مردان فاخر» در مجالی کوتاه و گذرا به زندگی بزرگان علم، ادب و فرهنگ ایران زمین از نگاهی نو مینگرد.
💞 به فانوس بپیوندید 💞
👇👇👇👇👇👇
📲 eitaa.com/fanoosemellatha
📲 t.me/fanoosemellatha
⬆️درباره ی کتاب مردان فاخر⬆️
◾️قسمت اول (خواجه نظام الملک): سپاه ایران در بدو ورود به سرزمین روم، آماده نبرد با سپاه «قیصر روم» میشد تا روم را به تصرف درآورد. این موضوع، قیصر، پادشاه روم را بسیار هراسان کرد. در این شرایط «ملکشاه سلجوقی» میل شکار به سرش زد و با چند سرباز در لباس بازرگانان در دشتهای سرحد روم به شکار مشغول شد، اما سربازان رومی او را به اسارت در آوردند.
◾️قسمت دوم (میرداماد): «شاه عباس» و همسرش «طلعت بانو» درصدد کسب رضایت «نازبانو»، دختر شاه عباس، برای ازدواج با یکی از خواستگاران معتبر درباری، پسر خان بزرگ عشایر، هستند. ولی نازبانو به این وصلت رضایت ندارد و به همین سبب شبانه از قصر بیرون میزند. نازبانو از ترس سربازان حکومتی که در جستوجوی او هستند، به حجرهای پناه میبرد؛ غافل از این که در این حجره حقیرانه طلبهی جوانی به نام «محمدباقر استرآبادی» زندگی میکند که بعدها به «میرداماد» مشهور میشود.
◾️قسمت سوم (دکتر مجتهدی): «فرنگیس» همسر «تیمسار آزموده» از این که پسرش «آرایامین» مردود شده، بسیار ناراحت است. تیمسار آزموده برای حل و فصل این موضوع به مدرسه البرز میرود؛ ولی مدیر مدرسه دربرابر تهدید و درخواست تیمسار برای اصلاح نمرههای فرزندش مقاومت میکند.
◾️قسمت چهارم (فارابی): «استاد جیران» به «محمد فارابی» میگوید باید برای ادامه تحصیل به بغداد بازگردد؛ چراکه دیگر استادان ریاضیات، نجوم و فلسفه جویای او شدهاند؛ بنابراین محمد به بغداد نزد استاد سابق خویش «ابوالبشر» بازمیگردد و نامه استاد جیران را به او میدهد؛ مبنی بر اینکه به بهترین نحو از وجود محمد استفاده کند.
💞 به فانوس بپیوندید 💞
👇👇👇👇👇👇
📲 eitaa.com/fanoosemellatha
📲 t.me/fanoosemellatha