#هیچ_کس_به_من_نگفت...🌸🍃
#قسمت_اول
هیچ ڪس بہ من نگفت ڪہ غیبت شـما بہ معنـای نبـودن نیستـ!
بلڪہ بہ معنای نـدیدن هم نیستـ...
چرا ڪہ تـو روی فـرش مجالـس ما قـدم مے گـذاری
در بین مائـے
ما را می بینےو می شناسے
ما هم تـو را می بینیـم
ولے نمی شناسیم😔
مگـر نہ این است ڪہ شما را تشبیہ ڪرده اند بہ یوسف؛ڪہ برادران را دیـد و شناختـ
ولے برادران با اینڪہ اورا دیدنـد،نشناختـند...
مگر نہ این است ڪہ در دعـای ندبہ می خوانیـم،ای غایبـے ڪہ غایب از ما نیستـے؛فدایت شوم،ای دور از مایـی ڪہ از ما دور نیستـے❤️
.
مگر نه این است ڪہ وقتے می آیـے،خلایق انگشتـ بہ دهان می مانند ڪه ما این آقا را نه یکـبار،بلکه بارها دیده ایـم!
پس تو در اینجا در بین ما،ولے غایبـے،یعنی ناشناختہ ای!
نشناختن هم گناه ماستـ ،مشڪل تو نیست...
تو برای من غایبـے ڪه نمیشناسمت...😞
ای ڪاش به من گفتہ بودند ڪه با شناخت تو،غیبت حداقل برای خودم تمام شدنے استـ...
ای ڪاش بودنتـ را هر لحظه با تمام وجودم حس میڪردم...💔