9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
#حامد_عسکری
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
به بغض سر کردم، دیده تر نشد که نشد
دلی ز حال دلم با خبر نشد که نشد
هزار کوره بنا شد درین دیار و دریغ!
یکی به داغی و سوز جگر نشد که نشد
به بیقراری شعرم سری نزد که نزد...
و آن شبی که نیامد، سحر نشد که نشد
هزار دفتر هق هق، هزار دفتر شعر
دلت... عزیز دلم! نرم تر نشد که نشد
کجاست شانهی امنَت؟ که بعد تو این سر
برای من _منِ بیچاره سر نشد که نشد
سیاه پوشی و اندوه در غم سهراب
برای رستم دستان پسر نشد که نشد!
قرار بود که درد دلی کنم با تو
ولی دریغ! درین مختصر نشد که نشد...
#حامد_عسکری
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
شانهات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعلهورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمهی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
#حامد_عسکری
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
شانهات را دیر آوردی سرم را باد برد
خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند
نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا
بیتهای روشن و شعلهورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز
دیر کردی نیمهی عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت
وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد
#حامد_عسکری
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+تو چقدر خدایی بلدی(:
#حامد_عسکری
@fantezyhayedokhtaraneh
امتحان کن ! ساده و معصوم لبخندی بزن
تا ببینی باز هم دیوانه پیدا می شود
من اسیر عابر این کوچه ی پاییزی ام
ورنه هر جایی که آب و دانه پیدا می شود
عصر پاییزی زیبایی ست لبخندی بزن
یک دوفنجان چای در این خانه پیدا می شود
🍂☕
#حامد_عسکری
#بوقت_شعر
@fantezyhayedokhtaraneh
گیسوانت را بیاور شانه پیدا میشود
بغض داری؟ شانهی مردانه پیدا میشود
امتحان کن، ساده و معصوم لبخندی بزن
تا ببینی باز هم دیوانه پیدا میشود
من اسیر عابر این کوچهی پاییزیام
ورنه هر جایی که آب و دانه پیدا میشود
عصر پاییزی زیباییست، لبخندی بزن
یک دو فنجان چای در این خانه پیدا میشود
☕️
#حامد_عسکری
#بوقت_شعر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او میرود و هر وجبش لاله و نسرین
ما سنگ تر از سنگ،همانیم که بودیم....
#به_وقت_شعر
#حامد_عسکری
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگتر از سنگ همانیم که بودیم
ما عزتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشستهست
از غیرتمان بود ، نوشتند حسودیم
پیگیر پریشانی ما دیربهدیر است
دلتنگ به یک خندهی او زودبهزودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم ، فرازیم و فرودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
#حامد_عسکری
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
محرمی نیست وگرنه که خبر بسیار است
رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است
ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر.....
بسیار است
#به_وقت_شعر
#حامد_عسکری
#شب_بخیر
@fantezyhayedokhtaraneh
فانتزی های دخترانه
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#به_وقت_شعر
#شب_بخیر
#حامد_عسکری
@fantezyhayedokhtaraneh