فانوس قرن
#روایت_چهلونهم
#شهیدان_حمزه_حمود
💠 قسمت دوم روایت
🟡 همسر علی همسر شهیدش رو با این ویژگی ها توصیف کرد: خیلی خانواده دوست بود و من رو دوست داشت. در خانه خیلی شاد و مسرور بود. خواهرانش رو خیلی دوست داشت و با برادرانش هماهنگ بود.
🟢 علی خیلی طاهر و مؤمن و مهذب بود. آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام به دلش موند ( با اشک میگه) حتی قصد داشتیم امسال اربعین کربلا مشرف بشیم ولی حزب الله به خاطر جنگ، سفر رو ممنوع کرده بود و باز هم نشد🥺.
🔘 خیلی در نمازهای یومیه و نوافل دعای شهادت میکرد که خداروشکر قسمتش شد و با شیخ حسن غریب که فرمانده و مداح بود شهید شدن.🥺🥀
🌷 به زهرا ۱۰ ساله دختر علی گفتیم از بابا بگو که گریه اش گرفت و نتونیت صحبت کنه. اطرافیان آرومش کردن تا اینکه تونست چند جمله ای از پدر بگه: خیلی ما رو دوست داشت، توصیه میکرد که حجاب و نماز رو رعایت کنیم.
🌹 به مادر احترام بگذاریم و در هر کاری از ایشون اجازه بگیریم. دختر دوم شهید علی هم گفت که خواب بابا رو دیدم. بابا بهم گفت که من تو رو ترک نکردم و همیشه باهات هستم.
🌱 خواهر شهید درمورد ایشون گفت خیلی آرام و مهربان و مردم دوست بود. به من مطالب دینی و حدیث یاد میداد. مؤمن و طاهر بود. هر دو برادرام من رو حمایت میکردن. خداروشکر که عاقبتشون ختم به شهادت شد.🥀💔
#راوی_مقاومت🎙
#لبنان_مقاوم✊
#قرارگاه_نصرالله
#شهیدان_حمزة_حمود🌷
🌐 فانوس قرن:
http://eitaa.com/joinchat/81461248Cc536844d89