eitaa logo
اعمال یداوی رحیق/فرج قاسمی
19.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
114 فایل
🔸اعمال یداوی و آناتومی در طب اسلامی 🔹 پیشنهاد و انتقاد @Admin_yadavi124 🔸محصولات طبی رحیق @rahigh124124 🔹پیج اینستاگرام استاد قاسمی farajghasemiii 🔸مسئول هماهنگی: 09102820542 تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2572484875C7243b35697
مشاهده در ایتا
دانلود
💎شاخص‌ترین علائم 💎 ✅خلاصه علائم تشخیص و اهم درمانهای غلبه طبایع به صورت کاربردی 🔥 شاخص ترین علایم غلبه طبع گرم و تر (دم) که نشانه بیماریست: ✅ظاهر شدن جوش و دمل در بدن و خارش بدن 🌸 درمان: فصد (خون دادن و حجامت و داروی صاف کننده خون) 🌾 شاخص ترین علائم غلبه طبع گرم و خشک (صفراء) که نشانه بیماریست: ✅ گرمای درونی و عصبانیت و عصبانیت و از کوره در رفتن 🌸درمان: داروی صفرابر(اهلیلج) ، سرد کننده(اسفرزه) ، سویق عدس، سرکه طبیعی، ماهی تازه بریان 🍂 شاخص ترین علایم غلبه طبع سرد و خشک (سوداء) که نشانه بیماریست: ✅ یبوست و خشکی بدن، غصه، وسواس و افسردگی 🌸 درمان: داروی سودابر(افتیمون)، افتیمون، مرکب ابنا بسطام ، مداومت بر مصرف بادمجان سرخ شده با روغن زیتون طبیعی ❄️ شاخص ترین علایم غلبه طبع سرد و تر (بلغم) که نشانه بیماریست: ✅ خلط پشت گلو، آبریزش دهان هنگام بیداری از خواب و سردی دست و پا 🌸درمان: قرائت قرآن، مداومت بر دوش گرفتن با آب گرم،، طریفل، داروی بلغم زدا(دواءامام صادق علیه السلام) 💎 نکته💎 1️⃣ کسانی که تازه با نحوه تشخیص و درمان های غلبه طبایع در طب اسلامی آشنا شده اند بهتر است به همه علائم تشخیص و درمانها که بطور مفصل در کانال ذکر گردیده است توجّه داشته باشند. 2️⃣طبق مبانی طب اسلامی، هر کس یک طبع خاص ذاتی ندارد و مهم اینست که طبایع در انسان به صورت متعادل باشند، لذا امکان دارد فردی غلبه چند طبع را با هم داشته باشد که برای تنظیم کردن غلبه هر کدام باید اقدام کند. 💌کانال اعمال یداوی رحیق/استاد فرج قاسمی https://eitaa.com/joinchat/1759838228Cbcd844697c
هدایت شده از T124.ir
به مناسبت سالگرد شهید مرتضی آوینی ♦️جمع بندی شهید آوینی از پزشکی سلولی چیست؟ 🤔 خلاصه بحث: 👇 📌 پزشکی سلولی و سرتاپا جهل است. 📌بین پزشکی امروز و اعتقادی و ما پیوندی استوار وجود ندارد. 📌نباید پنداشت که امروز، صورت تکامل یافته ی طب قدیم است؛ علم پزشکی اصولاً بر دیگری استوار است. ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ ✍سید مرتضی آوینی ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 🔻در کتاب «مبانی توسعه و تمدن غرب» درباره آمده است: 🔹طب قدیم دقیقاً بر مبانی منشاء گرفته از دین اسلام، استوار بوده است و بدین ترتیب، امکان تعلیم و تدریس آن در علمیه وجود داشته است. 🔹در مورد طب، نباید پنداشت که امروز، صورت تکامل یافته ی طب قدیم است؛ علم پزشکی اصولاً بر دیگری استوار است. در قدیم انسان را از یک سو جزئی از طبیعت و از سوی دیگر جامع همه ی طبایع می‌دانسته‌اند و بدین ترتیب سعی می کرده‌اند که نظم داخلی بدن انسان را دقیقاً در انطباق با طبیعت خارج، شناسایی کنند. بر این مبنا، انسان راهمچون طبیعت خارج، صاحب چهارگانه‌ی گرم وخشک، گرم وتر، سرد وتر، سرد و خشک می‌دانسته اند و چهارگانه ی بدن انسان- صفرا، خون، بلغم و سودا- رامتناظر با این قرار می داده اند و سعی می‌کرده اند. 🔹 از روز نظامی که فی ما بین این طبایع چهار گانه در طبیعت موجود است، نظام داخلی بدن انسان را پیدا کنند و بر همان اساس عمل کنند. این مبنا، بر خلاف آنچه معمولاً می‌پندارند، توسط پزشکی امروز، نه تنها نشده است، بلکه روز به روز حقانیت آن آشکارتر می شود. 🔹 به هر تقدیر، را هرگز نمی‌توان همان علم دانست. بین پزشکی امروز و اعتقادی و ما پیوندی استوار وجود ندارد. 🔹 این حرف را به عنوان سرزنش تلقی نکنید؛ مقصود حقیر، بیان این نکته است که: 📌 چرا دیگر امکان تدریس این علوم در وجود ندارد. آن چه در زمینه ی علم طب و پزشکی امروز گفتیم، درباره ی همه علوم دیگر، حتی و نیز صادق است. 🔹همه ی این علوم در گذشته بر مبانی دیگری استوار بوده اند و فی مابین آنها و مجموعه ی اعتقادات مذهبی و فلسفی انسان پیوندی کامل برقرار بوده است. این پیوند اکنون بریده شده و به اعتقاد حقیر، این نه به علت تخصصی شدن علوم، بلکه به علت جدایی علم و دین از یکدیگر حاصل شده است. تخصصی شدن علوم، خود معلول همین جدایی است. 🔹علم جدید، وقتی مستقیما سراغ یک عضو از میان اعضا می رود، مسلماً اشتباه خواهد کرد، زیرا (بدن) حتی اگر به تعبیر خودشان یک باشد، همه اعضایش پیوسته به هم است و این اجزاء در ارتباط با هم معنا دارند و هر کدام فی نفسه و به طور مجرد از سایر اعضاء معنا ندارند. بنابراین اگر بخواهید سراغ یک عضو بروید، باید همه اعضا را بشناسید. 🔹باید از طریق کل گرایی به جزء رسید نه با جزء گرایی به سراغ اجزا رفت. عالَم جزء را فقط از طریق عالَم کل می توان شناخت. وقتی کسی به کل عالم اشراف علمی پیدا می کند به او می گویند. این آدم از کل می آید سراغ جزء؛ چون پیدا کرده از عالم اجمال به عالم تفصیل می آید و علت را پیدا کرده و برطرف می کند. درطبابت قدیم همین کار را می کردند. این طب جدید است که فوراً می خواهد برود عوارض شیمیایی یا فیزیکی حادث شده را از سر راه بر دارد و این غلط ترین و اشتباه ترین کاری است که ممکن است در این عالم اتفاق بیفتد. به این خاطر که خیلی از این عوارضی که هست، خودش در جهت شفاست. طبیعت عالم، این طور است که خودش شفا را در خود به وجود می آورد. اگر شما بخواهید این عوارض را از سر راه بردارید یعنی سیر جریان شفا را منقطع کرده اید، نه تنها معالجه نکرده اید، بلکه در طریقه علاج هم ممانعت پیش آورده اید. 🔹 این نگری در پزشکی، است و به خدا (قسم) جنون است! شما تا آن وقت که تصوری از کل عالَم نداشته باشید، نمی توانید اجزاء را بشناسید. بنابراین تغییراتی که در بدن حادث می شوند و یارفتارهایی که ظاهر می گردند به عللی بر می گردند که ابتدا باید آن علل را شناسایی کرد و از آن طریق، معلول را هم از سر راه برداشت بدون اینکه به بقیه اعضا لطمه ای بخورد. و این فقط از طریق حکمت میسر است و راه دیگری ندارد. 🔹 علم جدید همیشه و بلااستثناء در همه موارد (به جای درست کردن ابرو) چشم را کور می کند! من در بررسی امراض مختلف و معالجات این‌ها به این رسیده ام که روش این‌ها و خنده دار است و سراپا است. در انتشار این پیام سهیم باشید ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ 📕طب برای همه ▫️مجله خبری طب و تمدن اسلامی @teb_asan