eitaa logo
استاد محمدحسین فرج‌نژاد
13.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
👈مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد با موضوعات: دشمن شناسی - جنگ رسانه‌ای - جنگ شناختی - نقد فیلم و انیمیشن مدیر کانال: @admin_eeita معاونت آموزش: @Amoozesh_resaneh فروش کتاب: @tabib_14 شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/farajnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش دوم 🔻ویژگی های انقلابی 🔹 مرحوم فرج نژاد یک انقلابی واقعی و به تمام معنا بود. اگر از من بپرسند یک معیار و تراز و الگو برای انقلابی بودن بگو می گویم محمد حسین فرج نژاد. 🔹 شناخت میدان های اصلی انقلاب و حضور علمی و محققانه در آنها ویژگی شاخص او بود. 🔹 در خط مقدم نیازهای انقلاب بود و همیشه هم لبه درگیری و هم عمق آن را می شناخت و در هر دو فعال بود. 🔹 دلسوز عمیق انقلاب و دین بود، شور و حرارت همیشگی برای کارهای انقلاب داشت و در کارها با غیرت و جدی بود. 🔹 دغدغه های دینی و انقلابی او تقدم دائم و کامل داشت بر مظاهر و منافع دنیایش و مگر انقلابی بودن غیر از اینها چه چیز دیگری نیاز دارد؟ 🔻 ویژگی های تشکیلاتی 🔹 یکی از دغدغه های جدی او تربیت شاگرد بود و بسیار قوی و موثر عامل به این اصل و دغدغه بود. بسیار علاقه داشت که طلاب و دانشجویان و دانش آموزان و اطرافیانش را از آنچه می داند و به دست آورده برخوردار کند. یا دست آنها را در دست اساتید و کتاب ها و منابعی که حاصلش ارتقای علمی و افزایش آگاهی و روشنگری است بگذارد. 🔹 کار جمعی خصوصیت ثابت او بود و دوستان را دور هم جمع می کرد تا کار به اتفاق پیش رود و هم قوی تر به نتیجه برسد و هم در این میان رشد و هم افزایی اتفاق بیفتد. تیم درست می کرد، طرح بحث می کرد، تقسیم کار علمی می کرد و حلقه مطالعاتی می گذاشت. به هر کسی ارائه جلسه بعد را می سپرد، موقع ارائه کمک می کرد و بحث ها را عمیق تر می کرد. ده ها رفرنس و منبع معرفی می کرد و تشویق به رجوع به آنها و تقویت مطالب می کرد. مرتبا انگیزه های روحی و علمی را تقویت می کرد. بعد از ارائه ها بحث ها را منظم می کرد و جمع بندی می کرد و مباحث را با جمع تبدیل به جزوه میکرد و با هم منتشر و توزیع می کردند و... 🔹 دوستان و شاگردان و اساتید فراوان انقلابی داشت و ارتباطات بسیار گسترده ای با ایشان و مجموعه های انقلابی و فعال داشت. خودش هم در این میانه همیشه منشاء اثر بود و سازنده. 🔹 این چنین بود که یکی از ویژگی های متمایز او تربیت صدها شاگرد بود. یک مربی واقعی بود و نیروهای اندیشمند و خوشفکر و انقلابی بسیاری را پرورش داد. 🔹 هم اخلاقش تشکیلاتی بود و هم شخصیتش انگیزه بخش اطرافیان و حلقه وصل جمع بود و هم روش و مدل کارش تشکیلات ساز بود. هر جا که می رفت حلقات متعدد علمی ایجاد می کرد. 🔹 یک نفر خودش را تکثیر می کرد در ده نفر و پانزده نفر و سپس دستاورد جمع را در نشست و همایش و جزوه و کتاب و... به صدها و هزاران نفر عرضه می کرد. 🔶 محمد حسین فرج نژاد عالَمی بود نه بنشسته که ایستاده در میدان ها، در جریان بود و فعال، در خط مقدم نبرد. بدون تعارف بگویم، رفتنش یک شکست است برای حوزه و انقلاب. روشن است که راهش ادامه دارد و فعالیت هایش و شاگردانش خیرات جاریه او در دنیا هستند اما نمی توان کتمان کرد که فرصتی بسیار بزرگ و شگرف بود که از دست رفت و صدها برابر می شد از او بهره گرفت. خیلی لازمش داشتیم، خیلی... 🙏 رحلتش را به تمام دوستان و بستگان، پدر و مادر ایشان و همسرش و خصوصا دوست و برادر عزیزم؛ محمدحسن فرج نژاد تسلیت می گویم. 🌹 راهش پر رهرو باد و یادش همیشه جاری پنج شنبه، 31 تیر 1400، محمد بهرامی @farajnezhad110
لینک ثبت نذرهای معنوی صلوات، قران و ... ویژه استاد محمد حسین فرج‌نژاد و خانواده محترم ایشان iporse.ir/6132534
حسین فرج‌نژاد در متن خانواده ⚫️ هر کار کردم از دیروز (روز عید قربان) ساعت 9:30 صبح (اولین لحظه اطلاعم) چند خطی برای بنویسم، نتونستم و نشد. این خانواده (حسین، همسرش، دو پسر، دختر ته‌تقاری و احتمالا...) حتما الان وضعشون خوبه. شک ندارم. دعا می‌کنم که بهتر باشه جایگاهشون. دیروز و امروز، درباره حسین چیزهایی نوشتند، اما مردی که توصیف شد، آقای فرج‌نژاد در صحنه کار جهادی، تلاش علمی، فعالیت خستگی‌ناپذیر فرهنگی و تربیتی، پژوهش، تألیف و... بود. هر وقت بتونم، روایت خودم از اندیشه و سیره عملی این مرد رو بیان خواهم کرد. الان حال و توانش رو ندارم. اینجا خیلی مختصر به حسین، وسط خونواده‌ی 5نفری‌شون اشاره می‌کنم: این زن و شوهر، نمونه خونواده‌ای بودن که با هم می‌ساختن. همسر حسین (خانم بابایی) خیلی علاقه‌مند بود به هنر و کار فرهنگی. حسین برای هر دو علاقه‌ی همسرش کاملا شرایط رو آماده می‌کرد. تعریف می‌کرد که چه هزینه‌هایی کرده تا همسرش کلاس‌های هنری مورد علاقه‌ش رو شرکت کنه یا لوازم این کار رو بخره، بااینکه درآمد خیلی بالایی نداشت. البته همسرش هم هنرجوی صرفا مصرف‌کننده نبود. با فروش تولیدات هنری‌ش یه مبلغ اندکی به دخل و خرج خونه کمک می‌رسوند. کمی بعدتر، علائق همسرش در تربیت و آموزش نونهالان شدت گرفت و دوست داشت مربی مهد یا دبستان باشه. حسین در این مقطع، برخلاف تصویر رایج از یک مرد جهادی در ایران، نصف روز در خونه می‌موند، مطهره‌ی کم‌سن‌وسال رو با دو تا داداشای شیطونش نگه می‌داشت تا مامانِ خونه بتونه دوره‌های آموزشی و آزمایشی مربی مهد و معلم دبستان رو بگذرونه. این برش‌ها از زندگی حسین رو دیگران نگفتن و لذا وادار شدم اشاره کنم. این زن‌وشوهر نمونه جالبی برای یه خونواده ساده و بی‌دنگ‌وفنگ ایرانی بودن. بالاخره مثل همه زن‌وشوهرا سر یه مسائلی بحثشون می‌شد، اما با هم می‌ساختن. تحمل کردنِ شرایطِ مردی با گستردگی فعالیت حسین فرج‌نژاد کار آسونی نیست، اما خانم بابایی شرایط رو کاملا فراهم می‌کرد. اگه این همکاری زنانه و مادرانه نبود، امکان نداشت حسین بتونه حسین فعلی باشه و متقابلا، حسین کاملا در خدمت خونواده بود. علاوه بر همراهی کامل در راستای اشتغال خانم بابایی، برای بچه‌ها بابا بود، نه یه فعال جهادی که نمی‌شناسنش. تمام طول هفته شاید تا نصفه شب جلسه رسمی و خونگی برای کار انقلاب داشت، اما همیشه بهم می‌گفت عصر جمعه‌ها رو هیچ کاری قبول نمی‌کنم تا جایی که بتونم. این چند ساعت مال بچه‌هاست. ساده‌ترین کاری هم که می‌کردن این بود: با این موتورِ علیه‌ماعلیه می‌رفتن تو بیابونای پردیسان و جاده کهک و اینجاها، آتیش «بزرگ» درست می‌کردن. تأکیدم داشت که آتیششون خیلی بزرگه، چون بچه‌ها بیشتر کیف می‌کنن. الان که می‌نویسم حالم دگرگون شده، بیشتر نمی‌تونم ادامه بدم. اما گفتن از «حسین فرج‌نژاد در متن خونواده» رو یه ضرورت می‌دونم،‌ درحالی‌که دختر و پسر انقلابیِ ما خوب نمیتونه خونواده‌داری کنه، از زندگی مشترک به خدا برسه و بهشت بخره. در شرایطی که آمار طلاق و تنش بین خونواده‌های مذهبی نگران‌کننده داره میشه، باید این جنبه‌ها رو هم گفت. اونایی که قلم شیوا و صدای رسا دارید و می‌خواید از حسین فرج‌نژاد یه الگو در جبهه‌ی انقلاب بسازید، این جنبه‌ها هم ضرورته. فعل‌ ماضی چقدر بده، وقتی داری به عزیزانت نسبت میدی: بود، می‌گفت، می‌رفت... این افعال ماضی بر حسب احوال ماست که خودمون رو زنده و اونا رو درگذشته و ناپیدا فرض می‌کنیم، در حالی‌که برعکسه. به قول آوینی، حقیقت اینه که زمان ما رو برده و اونا با ابدیت ماندگار شدن. ما از اون لحظه‌ی ابدیت درگذشتیم و به سوی اجل خودمون در حرکتیم. اونا هستن. بیشتر از ما هستن.‌ در سکوت و بهت فرو رفتم. گفتنی زیاده. هر وقت بتونم، خواهم گفت؛ از باقیات صالحات او، شیوه تفکرش، افقی که برای آینده حزب‌اللهی‌های امروز گشوده و رسم انقلابی زیستن . ✍️ محمد محمدی‌نیا @farajnezhad110
بسم الله رب الشهداء نوبت شهادت اهل علوم انسانی اسلامی، خانوادگی می‌رسد! پنجشنبه گذشته پس از آن که یکی دو هفته قبل هم قم مشرف شده بودم، به اتفاق دکتر شهرستانی دوباره آنجا رفتم. این آخرین دیدارم با آن شهید بزرگ بود که در فاصله کمتر از یک هفته تا شنیدن خبر بهت‌آور شهادتش اتفاق افتاد. در آن جلسه یادآوری کرد که نخستین دیدارمان در دانشگاه امام صادق ع بوده، و من آن جلسه شیرین و پربار را هم به یاد آوردم. در این جلسه هم فرصت گپ و گفتی بسیار شیرین با عالم بزرگی دست داد که با هنرمندی می‌توانست نقش دانشجویان پرسشگر را بازی کند تا تو را به حرف آورد. قدری با هم از امکان اسلامی کردن ادبیات عملیات روانی گفتیم و سپس در انتها به موضوع جایگاه زن در چارچوب یک نگاه عرفانی در تمدن نوین اسلامی پرداختیم. از من پرسید آیا تا کنون این ایده را در جایی نوشته‌ای؟! و من شاید طمع داشتم که آن را با هم بنویسیم. آنقدر از آن گفتگو به وجد آمده بودم که بی‌اختیار در پایان گفتم دوباره هم ما را دعوت کنید. چه می‌دانستم که آن نقش زن را اینقدر در زندگی خودش - که سراسر دغدغه و تلاش بود- جدی گرفته، و آن قدر مفهوم محوری خانواده را در صحنه عمل پرورانده که تا چند روز دیگر فرصت پیدا می‌کند با همه آنها به شهادت برسد. خدا را شکر که نوبت شهادت علوم انسانی‌ها هم رسید. چه ساده بظاهر و چه پر نشیب و فراز در حقیقت! اولین شهید ما خانوادگی به رزق رب رسید. محمدهادی همایون دانشگاه امام صادق ع @farajnezhad110
پای کار اسلام ♦️ خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد قسمت اول: شروع رفاقت 🔻 شهریور ۸۵ بود که اومدم قم، مدرسه علمیه معصومیه و آغاز زندگی طلبگی. 🔻مدرسه ای بزرگ با بیش از ۱۰۰۰ نفر طلبه. 🔻من هم تازه از یزد اومده بودم و بین اون همه استاد و طلبه و جریانها و گروههای مختلف مونده بودم که چیکار کنم و به کدوم سمت برم. 💢 روزهای اول خیلی برام سخت بود، به یه راهنما نیاز داشتم، سراغ هر کی که مطرح بود رفتم، از آقای خسروپناه و پارسانیا گرفته تا طلبه های پایه بالاتر. ♨️ در این بین اسم «حسین فرج نژاد» را زیاد میشنیدم. میدونستم از طلبه های یزد هست و با دغدغه. ♦️ به هر ترتیبی بود شماره منزلشو گیر آوردم، اون زمان هنوز موبایل به این شکل فراگیر نبود، هرچند بعدها که همه موبایل دار هم شدن، حسین آقا هیچ موقع برای خودش یه گوشی نگرفت. 🔻 با تلفن کارتی به منزلش زنگ زدم، گوشی رو خودش برداشت: -سلام، منزل آقای فرج نژاد؟ -بله، بفرمائید (یه صدای جدی و رسا) -مومنی هستم، از طلبه های یزد، تازه اومدم قم، میخواستم شما رو ببینم، فرصت دارید؟ -بله بیایید منزل باهم صحبت کنیم. ◀️ آدرس منزل رو بهم داد. 🔻اون موقع توی خیابان صفاشهر مستاجر بود. 🔰 عصر حوالی ساعت ۵و۶ بود که رفتم منزلش، زنگ خونه رو که زدم، اومد در رو باز کرد. 🔴 سلام و احوال پرسی گرمی باهام کرد و مرا دعوت کرد داخل، کسی خونشون نبود، خودش بود با کلی کتاب! 💠 این بود شروع آشناییمون، از همون اول دست منو گذاشت تو دست کتاب📚 @farajnezhad110
🔸 پیام تسلیت حضرت آیت الله حسینی بوشهری در پی درگذشت استاد محمد حسین فرج نژاد 🏴 انا لله و انا الیه راجعون ▪️خبر تلخ و غم انگیز درگذشت فاضل جهادی و زمان شناس مرحوم مغفور استاد محمد حسین فرج نژاد (رحمة الله علیه) به همراه همسر و فرزندانش در سانحه تصادف موجب تأسف و تألم بسیار گردید. ▪️آن مرحوم بیش از 20 سال از فعالان عرصه فرهنگی به ویژه بحث‌های رسانه‌ای و نقد فیلم در حوزه انقلاب اسلامی بود. ▪️اینجانب ضمن عرض تسلیت به بازماندگان، شاگردان و همکاران آن مرحوم، از درگاه ایزد منان برای آنان، غفران الهی و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت می‌نمایم. سید هاشم حسینی بوشهری رییس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم @farajnezhad110
«و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف باالعباد» فقدان پژوهشگر توانا،محقق دقیق،اندیشمند بزرگ و فعال انقلابی جناب حجة الاسلام والمسلمین دکتر محمدحسین فرج نژاد، حقیقتا ثلمه‌ای بر پیکره فعالیت‌های فرهنگی است،که پر نشدنی خواهد بود. عمده دغدغه ایشان در مدت آشنایی من با این عزیز سفر کرده،روشنگری از فعالیت‌های صهیونیستی و شبکه‌ها و برنامه‌های دشمنان جامعه اسلامی و دینی بود که تأثیر مخربی را بر سینه اجتماع به خصوص قشر جوان گذاشته، که در این امر توفیقات بسیاری را داشت و مابقی را با رفتنش از میان ما بر عهده دوستان و شاگردان و همکاران گذاشت. مشاوره‌ها و تحلیل‌های دقیق این استاد مخلص بسیار کارگشا بود و هرگاه با او صحبت می‌کردیم یا جلسه‌ای داشتیم گویا از دل‌های ما غم زدایی می‌کرد و انرژی مثبتی را القاء می‌نمود.. امید آنکه خداوند ایشان را همنشین سفره ائمه اطهار علیهم السلام قرار دهد و آن به آن بر درجاتش بیافزاید. والسلام علیکم ورحمة الله. سید محی الدین حسینی. مدیر موسسه عقیله عشق علیها سلام @farajnezhad110
پیام تسلیت جناب آقای مهدوی ارفع به مناسبت ارتحال مرحوم فرج‌نژاد انالله و انا الیه راجعون درد را چگونه باید تحمل کرد و این غم را کجا ببریم مردی بزرگ، مخلص و موثر، صهیونیسم پژوه بنام و استاد برجسته سوادرسانه‌ای کشور، دکتر محمدحسین فرج‌نژاد باید همسر و سه فرزندش را با موتور سیکلت جابجا کند! پس از پایان دعای عرفه در حال بازگشت به منزل محقرش در پردیسان با خودرویی تصادف کند و خودش، همسرش و سه فرزندش جان بدهند و آقایان در خانه‌های امن و راحت و در حال ساختن قصرهای بظاهر علمی و پژوهشی و نیمه‌فعال و طلاب باسواد و انقلابی در اوضاعی این چنین! چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ خدایش رحمت کند که عاش سعیدا و مات سعیدا این مصیبت را به بازماندگان بزرگوارش و دوستانش تسلیت عرض می کنم. @farajnezhad110
با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم... اشک، توان قلمم را گرفته است، چه کنم؟ آیا می‌توان از استاد عشق چیزی ننوشت؟ یک عمر سکوتِ تو بغضی شده در گلوی من، هر لحظه‌ای که با شما بودم دریایی از معرفت و عشق بود، استادِ عزیزم، پدرِ مهربان با رفتنت همه‌ی ما یتیم شدیم، هیچ‌گاه یادم نمی‌رود که پس از فوت پدرم چگونه من را دلداری می‌دادید و من را به ادامه دادن مسیرهای پژوهشی و علمی دل‌گرم می‌کردید. حسین جان! بعد از شما چه کسی با شوخی و خنده در دل حجم عظیمی از کارها به من بگوید باید «مرد بشوی!»، پس از شما با چه‌کسی حرف دل بگویم؟ هرگاه از ناملایمات زندگی خسته می‌شدم فقط شور و نشاط شما بود که توانی دوباره به من می‌داد. استادِ عزیزم، هم‌اکنون که تو نیستی و من این حجم از خاطرات را می‌بینم آتش دلم گداخته‌تر می‌شود، حسین جان، مثل شما کم‌تر تکرار می‌شود، یادم نمی‌رود که در یک سال گذشته بیش از ده بار به ما می‌گفتید پس از من راه من را ادامه بدهید، نگذارید کارها روی زمین بماند... اما راه شما توفیقی بود که نسیب کم‌تر کسی می‌شود. بارها در کنار شما بودم در جلسات متعدد بحث‌های تخصصی مطرح می‌شد همه‌ی اساتیدی که یک عمر در آن حوزه زحمت کشیده بودند شروع به سخن گفتن می‌کردند و هنگامی که شما پس از نگارش تمام نکات اساتید بحث را جمع‌بندی می‌کردید آنچنان مسلط ورودِ به بحث داشتید که کأنه طی عمر با برکتتان فقط این علم را آموخته‌اید و ممحض در آن بوده‌اید. چه بگویم! چه بگویم از استادی که در دل شب پس از ساعت‌ها کار و مشغله طولانی آنچنان بحث‌های علمی را مطرح می‌ساخت و با شور و نشاط از پروژه‌های متعدد سخن‌ می‌گفتید که انگار اولین ساعات کاری بود. چه بگویم از استادی که که با تمام مشغله‌های کاری، وقتی را برای مستبصرین سیستانی می‌گذاشت، دغدغه‌ی خانواده‌های فقیر را داشت و با تمام وجود وقتی را مجزا برای تربیت فرزندان و خانواده اختصاص می‌داد... استاد عزیزم، هنوز رفتنت را باور نکرده‌ام، حسین جان! آخرین دیدارمان 29 تیرماه بود و چه حرف‌های گوهر باری گفتی و رفتی، ظهر که پس از نهار با صفایی که در جمع ما بودی و رفتی به دوستان و رفقا گفتم، انگار دنیا برای استاد کم است! دنیا دیگر تاب و تحمل وجود با عظمت تو را نداشت.... ✍️مجید رحیمی @farajnezhad110
انالله و انا الیه راجعون خبردرگذشت نخبه تبلیغی و مدیریتی حوزه علمیه قم و از اعضاء شاخص طرح شهید بیاضی زاده، فاضل ارجمند دکتر محمد حسین فرج نژاد به همراه خانواده مظلومش، باعث تأثر و تألم گردید. خداوند ایشان را با شهدای مدافع حرم محشور فرماید. از این رو به بازماندگان ایشان تسلیت عرض کرده و از درگاه حضرت حق غفران الهی برای آن مرحومان و سکینه و آرامش الهی برای بازماندگان را خواستاریم. حسین فولادی - حسن بهاری قراملکی طرح شهید بیاضی زاده 31 تیرماه 1400 @farajnezhad110
👌یادش بخیر در دهه هشتاد، مرحوم حجت‌الاسلام دکتر فرج نژاد، این بدون هیچ چشمداشت مادی، در تألیف کتاب «دست پنهان» (درباره بدعت قمه‌زنی) و چند محصول دیگر همکاری نزدیکی با مؤسسه فخرالأئمه علیهم‌السلام (واحد پژوهش هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام) داشتند. ان شاءالله به برکت این ایام مبارک، خداوند متعال ایشان را (که به همراه خانواده، بعد از مراسم دعای عرفه با موتورسیکلت در حال بازگشت به منزل محقر خود در پردیسان بودند) با اهل‌بیت طاهرینش محشور فرماید. @farajnezhad110
انجمن های علمی حوزه درگذشت مرحوم فرج نژاد را تسلیت گفت 🏴 انالله و اناالیه راجعون ▪️درگذشت جناب حجت الاسلام و المسلمین فرج نژاد،عضو هیأت مدیره انجمن رسانه و فضای مجازی و همسر و سه فرزند ایشان در سانحه شب عید قربان، در بلوار الغدیر انجمن های علمی حوزه را در اندوهی جانکاه فرو برد. ▪️ایشان از فعالان کارآمد و مسوولیت شناس رسانه و فضای مجازی بود.درگذشت این سرباز ارزشمند حوزه را به امام عصر«ع»،حوزه های علمیه، انجمن های علمی حوزه، دوستداران و شاگردان و بویژه خانواده داغدیده ایشان تسلیت می گویم و برای آن مرحوم و همسر و فرزندانش،آمرزش و مغفرت الهی را آرزومندم. رحمة الله علیهم رحمة واسعه و سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا عبدالرسول هاجری دبیر انجمن های علمی حوزه ۳۰،تیرماه،۱۴۰۰ @farajnezhad110
امشب هنوز بچه هام چیزی نخورده بودند.... شب سیزدهم ماه رجب بود شب ولادت مولا امیرالمومنین علیه السلام حدود یک سالی بود که به عنوان مشاور موسسه عقیله عشق علیها سلام از راهنمایی ها و تحلیل های بسیار دقیقش استفاده می کردم و در این مدت حتی کمترین مقدار پولی را از ما نپذیرفت و من می دانستم اگر قصد درآمدزایی از سواد و توانایی‌اش را داشت جزء افراد بسیار سرمایه دار بود اما اهمیت تحقق اهدافش برایش کجا و بند دنیای پوچ و خالی شدن کجا؟ برای اینکه کمی از خجالتش بیرون بیاییم خودش و خانواده‌اش به همراه خانواده دیگر دوستان را برای شام دعوت کرده بودیم به من گفت: بیا باهم دیزی بخوریم من این حال سنتی دیزی را دوست دارم و برای فرزندانش هم غذای مورد علاقه خودشان را سفارش داد. من و او دیزی خوردیم و عجب غذایی دلنشینی بود در کنارش. گهگاهی هم از غذای خودش لقمه می گرفت و به فرزندانش می داد و با خنده می گفت این غذاست !کیف کنید این چیزهایی که شما می خورید که غذا نیست. ساعت یازده و نیم شب بود نشسته بودیم کنار هم به من گفت:یک فقیری می‌شناسم که حقیقتاً محتاج است نون شب ندارد بخورد تازه توانستیم برای او بخاری بخریم در فصل سرما تو خونه اش بخاری نداشت. تو پولی برای فقرا داری که به او بدهیم؟ اتفاقاً من از جایی یک مقدار پولی دستم بود و کمی بسته غذایی. وقتی به او گفتم فوق العاده خوشحال شد و گفت همین امشب بریم؟ گفتم ساعت ۱۲ شب؟ گفت: بریم سید بریم. خودش و خانواده‌اش و ما همه باهم سوار ماشین من رفتیم . نمیدانم کجا بود منزل آن شخص اما می‌دانم به قدری مکان پرتی بود که خود ایشان هم به سختی توانست آنجا را پیدا کند. یادمه که چند سیخ کباب هم برای بچه های آن خانواده گرفت و به اتفاق خانواده ها رفتیم دم منزل آن شخص. گفت دوست دارم بچه هام از الان ببینند که مردم ما تو چه شرایطی زندگی می‌کنند که هم درسی برای خودشان باشد و هم درد فقرا را ببینند و هم زندگی خودشان را خوب بدانند و گله نکنند. وقتی رسیدیم در خانه آن نیازمند تا در زدیم و آمد دم در و نگاهش به من و دکتر افتاد اشک از چشمانش جاری شد. گفت: امشب هنوز بچه هام چیزی نخورده بودند و بچه ها هم غذاها را گرفتند و خوشحال دویدند داخل خانه. من این کار را مدیون او هستم و همچنین از دوستان خواستارم تا اگر کسی آن شخص و خانه او را می شناسد به من معرفی کند تا این حرکت زمین نماند و اهل آن خانه ناامید نباشند. سید محی الدین حسینی @farajnezhad110
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.... خداحافظ فرمانده گمنام @farajnezhad110
إِنَّا لِلَّٰهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ رحلت استاد انقلابی، پژوهشگر خستگی ناپذیر، فرهیخته‌ٔ حوزوی و مرد بی قرار مبارزه با صهیونیسم جهانی جناب مستطاب آقای حاج محمد حسین فرج نژاد، ضایعه‌ای بزرگ برای جریان سلامت و سبک زندگی اسلامی بود؛ چرا که مجاهدت‌های علمی ایشان نه تنها در رسانه، هنر و اقتصاد تحول آفرین شد، بلکه عرصه فلسفهٔ طب را نیز در نوردیده و از پیشگامان نگاه نو به سلامت گردید. فعالیت‌های متنوع علمی اما هدفمند و اثرگذار در بسترسازی برای تمدن اسلامی، از دست آوردهای آن دانشمند متعهد است که در پیشگاه حضرت حق تعالی، مورد رضایت خواهد بود. ستاد راهبری سلامت و سبک زندگی اسلامی حوزه‌های علمیه که در فقدان ایشان، غم فراق یکی از اعضای ثابت قدم خود را تجربه می‌کند، ضمن عرض تسلیت به بازماندگان، دوستان، همکاران و شاگردان آن مجاهد نستوه، از درگاه خداوند متعال برای ایشان و اعضای خانواده شان، غفران، رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان، صبر جمیل تقاضا می‌نماید. محمد جواد مسعودی نیا دبیر ستاد راهبری سلامت و سبک زندگی اسلامی حوزه‌های علمیه @farajnezhad110