eitaa logo
استاد محمدحسین فرج‌نژاد
13.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
👈مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد با موضوعات: دشمن شناسی - جنگ رسانه‌ای - جنگ شناختی - نقد فیلم و انیمیشن مدیر کانال: @admin_eeita معاونت آموزش: @Amoozesh_resaneh فروش کتاب: @tabib_14 شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/farajnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
دیشب وقتی فهمیدم چیشده و چندساعتی پای لپ تاب دنبال این میگشتم که چه اتفاقی افتاده... وقتی هرچی جلو می رفتم اشکهای توچشمم نمی ذاشت دیگه بتونم چیزی رو بخونم یکهو صداش تو گوشم اومد... نن جون من می گفت بچه بجای اینکه بشینی بالا سر من گریه کنی ها بلند شو یه کاری بکن به درد قیامتت بخوره توهم یه روز میری بیچاره... با اشک خندم گرفت... راست می گفت همه یه روزی میمیریم.. اما چجوری... آیا مثل استاد همه دلتنگمون میشن.. همه میگن کاش فلان دوره رو هم با ایشون گذرونده بودم بیشتر یاد میگرفتم... یکی از شاگردان ایشون در دوره های سواد رسانه ای @farajnezhad110
تسلیت کربلایی محمد حسین پویانفر به‌مناسبت درگذشت استاد محمد حسین فرج‌نژاد @farajnezhad110
دوستان و همراهان عزیز نماز شب اول قبر به نیت استاد محمد حسین فرج‌نژاد به همراه خانوده محترمشان قرائت بفرمایید. محمدحسین ابن علی خدیجه بنت محمدرضا علیرضا ابن محمدحسین محمدرضا ابن محمدحسین مطهره بنت محمدحسین @farajnezhad110
🔳 قسمت من بود تا لباس آخرت را به تن کنم حالی برای نوشتن نیست اما یک بند از من برای تو به اصرار ... ▪️ خیلی سخت است که آخرین دیدار با را در غسالخانه داشته باشی، آخرین تصویر از پیکرت را نگویم، بوی خونت را چه کنم؟ روی سربند علی رضا یا زهرا نوشتم و روی سربند محمدرضا یاحسین ▪️ خودت گفته بودی که فرزندانت را برای شهادت در راه اسلام و انقلاب تربیت می‌کنی، چگونه این تصویر را فراموش کنم که روی کفن‌ات با ماژیک مشکی یادگاری بنویسم و امروز وصیت می‌کنم که همان یادگاری را روی کفنم بنویسند تا شاید نشانه‌ای باشد تا در سرای دیگر پیدایت کنم و یک بار دیگر بگویی حاج اصغر آقا مرد شو تا جانم آرام گیرد که دیگر میلی به ماندن ندارد. ▪️ مشهد که بودیم، بعد از افطار به اتاقم آمدی و وقتی دیدی برای افطار و سحری به توصیه‌ات عمل نکردم و هندوانه نگرفتم، چه پس گردنی زدی که خودت گفتی، به هیچ کسی نزدی، آخرش برای اینکه از دلم دربیاوری تا صبح برایم از ضرورت انقلابی بودن گفتی و ازم خواستی حلالت کنم، حلالت نمیکنم تا شاید بهانه‌ای شد تا دم پل صراط دیدمت و دستانت را بوسیدم. ▪️روزی که اولین سیاهه را به نام یادداشت به تو دادم، بود، چقدر از نوشته‌ام تعریف کردی، اما جلسه بعد با دو صفحه پاورقی و اشکال، نوشته‌ام را تحویل دادی و گفتی که می‌توانم. ▪️ چقدر برای ازدواجم تلاش کردی، برای همسرم تو از سختی‌های زندگی با من گفتی و همین جمعه بود که وسط مراسم عروسی، تو به امیررضا گفتی که کِل بکشد و بچه‌ها را تشویق کردی که دست بزنند، حالا چگونه دوباره این فیلم‌ها را ببینم. ▪️ خسته‌ام استاد! چرا که دیگر پناهی ندارم. شاید بنده خدا، علی اصغر سیاحت هویدا @farajnezhad110
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد.... خداحافظ فرمانده گمنام @farajnezhad110
یادداشت روزنامه فرهیختگان برای استاد فرج‌نژاد مرحوم فرج‌نژاد‌ مردی که تفسیر این بیت بود: "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم"‌ ▪️ فعال رسانه‌ای درباره مرحوم که شب گذشته در حادثه تصادف دار فانی را وداع گفت، نوشت: خبرش را که شنیدم بهت تمام وجودم را گرفت، بغض گلویم را فشار داد و بی اختیار اشک جاری شد. بین دو نماز خبر را دیدم، نتوانستم نماز دوم را بخوانم، باور کردنی نیست. محمدحسین فرج‌نژاد به همراه همسر و سه فرزندش جان داده است! آنهایی که او را می‌شناسند می‌دانند داغ چقدر سنگین است. جبهه انقلاب یک مجاهد به تمام معنا، یک مرد بزرگ را از دست داد. مردی که اگر می‌ماند آینده دار بود، اگر می‌ماند... چه واژه تلخی، خدایا قلب ما طاقت این رنج‌های بزرگ را ندارد، به ما رحم کن. آشنایی ما بر می‌گردد به انجمن سواد رسانه‌ای طلاب، دوره اولش بود که ثبت نام کردم، آنجا با دکتر آشنا شدیم، همه می‌دانستند اگر درباره صهیونیست و سینما چیزی می‌خواستند او بهترین رفرنس بود. پرمطالعه و دقیق در عین حال آنقدر ساده و خاکی که هر کس نمی‌دانست گمان می‌کرد با یک کارگر ساده طرف است! با همان موتورش جلسات را می‌رفت، موتور... آخ، مرد حسابی بعضی‌ها از جبهه انقلاب آنقدر خوردند که ماشین و خانه که هیچ، باغ و ویلایشان هم ردیف است آن وقت تو بودی و یک موتور، زن و بچه‌ات را سوار همان موتور کردی! وقتی با او بحث می‌کردی با آن لهجه یزدی‌اش می‌گفت: حاجی جان خودت که می‌دونی...حرص خوردنش‌هایش را برای انقلاب ممتد و دیدنی بود، حرص می‌خورد از اینکه بچه‌های انقلابی سوادشان پایین است، چرا کار انقلاب جلو نمی‌رود. وقتی زنگ می‌زدی کارش داشتی یه جوری کارت را راه می‌انداخت، جایی هم لازم بود خودش را می‌رساند بدون هیچ پرستیژ و کلاسی با همان موتور قراضه‌اش، هیچ وقت جوش و خروشش کم نمی‌شد، این یکی دو ساله کمتر او را دیدم. هنوز با خودم می‌گفتم یک بار ببینمش بگویم دکتر این کتابت را هم به ما هدیه ندادی، کاش دیدار با او را عقب نمی‌انداختم کاش... آقای فرج نژاد تفسیر این بیت بود "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم" همیشه در تکاپو بود که کاری انجام دهد، بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد یا مسئولیتی بخواهد، من از او بسیار آموختم بیش از علمش آن بی‌قراری و روحیه مجاهدانه او و آن سادگی‌اش برای من درس آموز بود. آن مرد بی‌قرار حالا قرار گرفت، رفت و در کنار همسر و فرزندانش آرام گرفت، رفت و داغی بر دل ما گذاشت، خدا رحمتشان کند. فاتحه‌ای بخوانید @farajnezhad110
📸 گزارش تصویری: 🏴 مراسم بزرگداشت مرحوم استاد محمدحسین فرج نژاد در مدرسه علمیه معصومیه قم با حضور دوستان و شاگردان https://hawzahnews.com/xbfPs @farajnezhad110
از سال 88 با هم آشنا شدیم سر اینکه چه کنیم.. از آن روزی هر رخ داد و حادثه ای انقلاب, جمهوری اسلامی, ولی فقیه, مردم و اسلام را تهدید می کرد زنگ می زد و بدون اسم و رسم و چشم داشت کار می کرد.. کلی نیروی طلبه را برای نویسندگی تربیت کرد. در کل یک صهیونیست پژوه بود.. بعد تر روی فضای مجازی متمرکز شد.. و از همه توانش برای اثر گذاری و تربیت نیرو استفاده می کرد.. شب و روز نمی شناخت و طبیعتا خانواده اینجور آدمها آسایش را تجربه نمی کنند.. حسین برای معیشت هیچ شیوه شبه ناکی را قبول نمی کرد و احتیاطش همیشه من را عصبانی می کرد.. به ضرب و زور دوستان این یکسال اخیر داشت کمی زندگیش بهتر می شد, ولی به دلیل شدت کار طعم عافیت را نچشید.. با این سختی ها کمک به خانواده های مستبصرین و آسیب دیده می کرد.. روز حادثه و روز قبلش برای گواهینامه برای ماشین باهاش تند شدم می گفتیم موتور سوار نشو می گفت وقت نمی کنم لحظات آخر فکر این بود که خانواده بروند حرم برای عرفه.. شهادت می دهم تمام زندگیش را وقف اسلام و انقلاب کرد و در نهایت با تمام خانواده از این دنیا رفت.. اعتقاد به گمانه زنی هایی که عمدی بودن حادثه را پر رنگ می کنند ندارم ولی زندگی حسین عزیز شهادت گونه بود.. همیشه مدیونشم.. محمدرضا زهرائی @farajnezhad110
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و تسلیت ارتحال فاضل اهل قلم ؛ طلبه محقق و اندیشمند مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد رضوان الله تعالی علیه به همراه همسر و فرزندان رحمت الله علیهم ؛ کام همه اهل قلم و دانش و ایمان را تلخ نمود. شامگاه عرفه و آوردگاه یوم الاضحی ؛ زمان عروج مظلومانه این فرهیخته زاهد و عارف و عابد حقیقی ؛ سند عرشی نهایی طهارت و نزاهت جان و حیات او شد . این طلبه عالم عارف با قلم خود ؛ بهائیت و صهیونیست را در میدان فضای مجازی و هنر و سینما و ... رسوا و شبهات پوچ آنان را خنثی نمود و با زندگی ساده مزین به حقیقت فقر فاخر خود ؛ که لحظه رحلت وی و همسر و فرزندانش نیز سند زهد و فقر فاخر اوست ؛ به جهانیان ثابت نمود ؛ ساحت زندگی طلاب و روحانیت حقیقی شیعه ؛ از نجاست دنیا دوستی و طمع و ... مصون و منزه و مطهر است . یک خانه کوچک استیجاری در حاشیه شهر مقدس قم و یک موتور ساده و چند جلد کتاب و قلم و کاغذ ؛ مجموع داشته دنیائی آن بزرگ مرد آسمانی با همه مراتب بلند علمی و قلمی بود. او حجتی مستدام برای حوزه های علمیه شد تا بار دیگر همگان حقیقت یک سرباز عصر انتظار را به تماشا و حسرت بنشینند. غفرالله لهم و لنا و اسکنهم الله فی فرادیس جناته و البسه الله من حلل النور والله المستعان سید حسین خادمیان @farajnezhad110
🔻ماجرا از یک کتاب شروع شد. 🔹«اسطوره های صهیونیستی سینما» یک شاهکار به تمام معنا اما مظلوم و مهجور! 🔸سالها زحمت طاقت فرسا و شبانه روزی اش بالاخره نتیجه داد شد این کتاب ارزشمند. تابو شکنی کرده بود. در این کتاب ارزشمند رازهایی را فاش کرده بود که نباید می کرد. وارد حیطه ای شد که نباید میشد. در گوشی به او گفته بودند: نباید این کار می کردی و تهدیدها شروع شد. از همان ابتدا حتی پیش از چاپ با تیغ سانسور بخش های مهم و قابل توجهی از کتابش را سلاخی کردند! ناراحت بود نه فقط به خاطر زخم زدن بر پیکر اثرش بلکه به خاطر درک نادرست و سطحیشان از دشمن و دشمن شناسی. هر چه آنها بیشتر با او به تقابل ایستادند او عزمش را جزم تر کرد برای تلاش بیشتر. فهمیده بود کجا را بزند. تا کتابش چاپ شد تحریم ها و تهدیدهای داخلی و خارجی هم آغاز شد. گفتند حداقل اسمت را روی کتاب نمی گذاشتی تا شناسایی ات نکنند ولی کار از کار گذشته بود. اولین و ارزشمندترین کتابی بود که مرا با دنیای سینما آن هم آن روی سینما آشنا کرد. نگاهم را نه فقط به سینما که به دنیای اطرافم تغییر داد. دیگر عاشق و دلداده سینما نبودم. باید اعتراف کنم با کتاب او نقطه آغازی بر جهت گیری مسیر زندگی علمی و فرهنگی ام آغاز شد. همیشه می گفت سعی کن اولین اثرت بهترین اثرت باشد. چون تا پایان عمر تورا با آن خواهند شناخت. و همین هم شده بود می گفت هنوز هم که هنوزه آثار دیگر و بهتری به چاپ رسانده ام بازهم مرا با همان اولین کتابم می شناسند. 🔸راست می گفت چه خوب شناختند تو را هم دوستان هم دشمنان. دوستان بهره ها بردند و اندکی قدرشناسی اما دشمنان فهمیدند که را بزنند ابتدا با تحریم و تهدید و دست آخر ...نمی خواهم به تئوری توطئه دامن بزنم اما معتقدم با تنگناها، تحریم ها، تهدیدها، کارشکنی، محرومیت ها و...که در مسیر زندگی اش ایجاد کردند زمینه حادثه تلخ تصادف را برایش فراهم آوردند. قرار نیست که تیمی تروریستی برای ترورش اجیر شوند ترور نرم او را سالها پیش کلید زدند و تا توانستند عرصه را بر او تنگ کردند هم دوستان نمک نشناس، بعضاً معرض، فرصت لب و بعضاً نادان و هم دشمنان دانا ... 🔸با ما چه کردی ای استاد تمام انقلابی انقلاب؟چه پایان غم انگیزی برایت رقم خورد غم انگیزتر البته برای ما! پایانی که ای کاش دیرتر اتفاق می افتاد ما هنوز به تو و تفکر ناب انقلابی ات نیاز داشتیم. آرزو داشتی دولت انقلابی تازه را ببینی بعد از ۸ سال حصر تحمیلی دولت نکبت روحانی. 🔸 چه زود بود پایانت ارادتمند همیشگی و شاگرد مکتب انقلابی ات: مهدی ابراهیمی @farajnezhad110
خوش به حال همچین افرادی که کسی تو طول زندگی حواسش بهشون نیس از دنیا رفتنشون غوعا میکنه و همه ناراحت میشن معلوم هست همین ها نشانه ایمان و اخلاصشون برای خدا بوده وقتی کار برای خدا باشه و کسی نبینه خدا حتی تو مرگ هم باشه نشونت میده ایشون استاد من بودن خیلی ناراحت و متاثر شدم انگار یکی فامیل خودم از دست رفته اند روحشان شاد راهشان ان شاءالله ادامه داشته باشد @farajnezhad110
«محمدحسین فرج‌نژاد» دار فانی را وداع گفت «محمدامین‌ رضایی» فعال رسانه‌ای: 🔹جبهه انقلاب یک مجاهد به تمام معنا، یک مرد بزرگ را از دست داد. مردی که اگر می‌ماند آینده دار بود. 🔹همه می‌دانستند اگر درباره صهیونیست و سینما چیزی می‌خواستند او بهترین رفرنس بود. 🔹پرمطالعه و دقیق در عین حال آنقدر ساده و خاکی که هر کس نمی‌دانست گمان می‌کرد با یک کارگر ساده طرف است! 🔹حرص خوردنش‌هایش برای انقلاب ممتد و دیدنی بود، حرص می‌خورد از اینکه بچه‌های انقلابی سوادشان پایین است، چرا کار انقلاب جلو نمی‌رود. 🔹آقای فرج نژاد تفسیر این بیت بود «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» همیشه در تکاپو بود که کاری انجام دهد، بدون اینکه چشم داشتی داشته باشد یا مسئولیتی بخواهد. @TasnimNews
🔻معرفی کتاب استاد فرج نژاد 🔹«اسطوره های صهیونیستی سینما» یک شاهکار به تمام معنا اما مظلوم و مهجور! 🔸سالها زحمت طاقت فرسا و شبانه روزی اش بالاخره نتیجه داد شد این کتاب ارزشمند. تابو شکنی کرده بود. در این کتاب ارزشمند رازهایی را فاش کرده بود که نباید می کرد. وارد حیطه ای شد که نباید میشد. در گوشی به او گفته بودند: نباید این کار می کردی و تهدیدها شروع شد. از همان ابتدا حتی پیش از چاپ با تیغ سانسور بخش های مهم و قابل توجهی از کتابش را سلاخی کردند! ناراحت بود نه فقط به خاطر زخم زدن بر پیکر اثرش بلکه به خاطر درک نادرست و سطحیشان از دشمن و دشمن شناسی. هر چه آنها بیشتر با او به تقابل ایستادند او عزمش را جزم تر کرد برای تلاش بیشتر. فهمیده بود کجا را بزند. تا کتابش چاپ شد تحریم ها و تهدیدهای داخلی و خارجی هم آغاز شد. گفتند حداقل اسمت را روی کتاب نمی گذاشتی تا شناسایی ات نکنند ولی کار از کار گذشته بود. اولین و ارزشمندترین کتابی بود که مرا با دنیای سینما آن هم آن روی سینما آشنا کرد. نگاهم را نه فقط به سینما که به دنیای اطرافم تغییر داد. دیگر عاشق و دلداده سینما نبودم. باید اعتراف کنم با کتاب او نقطه آغازی بر جهت گیری مسیر زندگی علمی و فرهنگی ام آغاز شد. همیشه می گفت سعی کن اولین اثرت بهترین اثرت باشد. چون تا پایان عمر تورا با آن خواهند شناخت. و همین هم شده بود می گفت هنوز هم که هنوزه آثار دیگر و بهتری به چاپ رسانده ام بازهم مرا با همان اولین کتابم می شناسند. 🔸راست می گفت چه خوب شناختند تو را هم دوستان هم دشمنان. @farajnezhad110
دل نوشته ای برای همسر مهربان استاد فرج نژاد: 😭مهربان بانو شاید برای تو اولین بار بود که با اطمینان تمام گفتم: انا لا نعلم منه الا خیرا واقعاً چرا هیچ نامهربانی از تو به یادم نمانده . اگر بخواهم تو را وصف کنم می توانم تو را به عنوان الگو و نمونه ی مهربانی و ادب و تواضع در ذهنم تصور کنم و این عجیب است آدم های مهربان اطرافم کم نیستند. اما این حجم عظیم مهربانی و تواضع تو در ذهنم آن هم در این فرصت ۳ساله آشنایی ما تمام وجودم را درگیر کرده و این عجیب است.... در تمام شرایط، پس از ساعت ها تلاش و فعالیت، لبخند بر لب داشتی و مهربان و متواضع با همه روبرو می شدی. 🥺خانم بابایی جان، مهربان بانو، استاد جان، دوست عزیزم ان شاءالله به همراه خانواده ات، همنشین همنامت حضرت خدیجه سلام الله و خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها باشید. @farajnezhad110
ای کاش نبودم تا این خبر را بشنوم آخرین دفعه که حضوری رفتم خونه استاد فرج نژاد،قبل انتخابات بود، از یزد برگشته بود ومریض شده بود،کرونا نبود اما خیلی حالش وخیم بود،کمی میوه گرفتم وبردم. دم در مطهره خانوم اومد استقبال، گفتم بابات هست ،صدا زد استادُ وگفت بابا بیا دوستت اومده. رفتیم تو فضای بازِ مجتمع شهید غفاری صحبت کردن،روی آسفالت نشستیم،خیلی حرفهای مهمی بهم گفتند،تیکه کلامش در مورد اینکه آدم چه مسیری رو انتخاب کنه در مسائل علمی وعملی(اخلاق) باشعور بودن بود،میگفت آدم باید شعور داشته باشه تا سمت جریان... نره. حرف یادگاری استاد در مورد معلم اخلاق،استفاده از اساتید اخلاقی بامنش صدرایی بود که تعداد زیادی از بزرگان این منش رو داشتند. صحبتهای آخرش رو نمیزاشت ضبط کنم،میگفت اگه ضبط کنی این حرفهارو نمیگم من عزیز ترین استاد ومشاور والگو ام را از دست دادم،منش استاد رفاقتی بود،خاطرات وحرفهای زیادی هست اما توان نیست @farajnezhad110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال روز همه‌ی ما.... چقدر سخته استاد فراقت آه @farajnezhad110
◼️انالله وانا الیه راجعون 🏴 درگذشت دوست عزیز ، استاد محمد حسین فرج نژاد ، این طلبه محقق ، نخبه جهادی و نویسنده برتر حوزه ، به همراه همسر و سه فرزندشان، موجب تالم خاطر بنده و همه دوستان و همکاران ایشان گردید . ♦️ایشان استاد تمام در حوزه نقد فیلم و یک کارشناس برتر در نقد صهیونیسم بوده و بیش از ۲۰ سال پیش کتاب اسطوره های صهیونیستی سینما را منتشر کردند 🖤خدا را گواه می گیرم که استادی در نهایت تواضع ، فروتن ، با اخلاق و منطقی بودند . 🖤خدا را گواه می گیرم که مصالح کاری در حوزه مقابله با فرق و جریانات و نحله های انحرافی را منافع شخصی ترجیح می دادند . 🖤و خدا را گواه می گیرم که حوزه های علمیه و کرسی های دین پژوهی ، امروز یکی از برکات و سرمایه های عظیم خود را از دست داد . https://iporse.ir/6132506 🥀خداوند روح آن مرحوم مغفور جنت مکان را به همراه خانواده مرحومشان با اولیای طاهرینش محشور فرماید . @farajnezhad110
هیچگاه دغدغه و شوقش را فراموش نمیکنم مگر فراموش شدنیست این حجم از دغدغه و شوق چه بلند همت و بلند نظر بود خلوص و نجابتش وصف ناپذیر بود با تمام وجود علمش را بذل میکرد و هر بار که دوباره در محضرش بودیم اقیانوسی بود از ناگفته ها و چه پاک باخته و عاشقانه عروج کردند، گویی یک روح بودند در چند کالبد و آه و افسوس از این فقدان جبران ناپذیر و اندوهی دگرباره بر قلب صاحب دوران مولای ما، صاحب دل ما... بیش از هر کس باید این غم جانکاه را به شما تسلیت گفت اگر چه دستمان از محضر همچین استادی کوته شد اما آقای ما... دستمان را بگیر تا بتوانیم رهرو راهش باشیم یادش گرامی راهش پر رهرو یکی از شاگردان دوره های سواد رسانه @farajnezhad110