eitaa logo
احمد فربهی
1.4هزار دنبال‌کننده
89 عکس
66 ویدیو
17 فایل
نکات اجتماعی، دینی، حاصل گفتگو‌ها، مشاوره‌ها و جلسات ارتباط با ما؛ @farbehi1975
مشاهده در ایتا
دانلود
از دعاهاى ان‌حضرت علیه السلام كه فراوان مى خواند: ستايش خداوندى كه شبم را به روز آورد و من؛ نه مرده ام و نه بيمارم و نه رگهايم دچار اضطراب و آفتى است و نه به بدى كردارم مورد مؤاخذه‌ام نه بى فرزندم نه از دين برگشته ام و نه منكر پروردگارم هستم و نه به‌خاطر ايمان‌داشتنم احساس وحشت می‌کنم و نه عقلم آشفته است و نه به عذاب امتهاى پيشين معذّبم. و من دعاء له (علیه السلام) كان يَدعُو به كثيراً: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي؛ لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ؛ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْكِراً لِرَبِّي وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِي وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي خطبه215 حضرت علی علیه السلام https://eitaa.com/farbehi
نمودهای خداباوریِ دین‌مدارانه یقین به خدا در چهار صفتِ قلبی نمودار می‌شود؛ ۱- توکل بر خدا؛ کسی که به خدا؛ به عنوان مُسَبِّبُ‌الاسباب باور دارد، خدا را در مقام تاثیر هر سببی مشاهده می‌کند، لذا خدا را سبب‌ساز و سبب‌سوز می‌داند؛ این گوهر‌ توکل است. ۲- تسلیم در مقابل خدا؛ کسی که به خدا؛ به عنوان مالک مدبری که حکیم است باور داشته‌باشد، تسلیم همه‌ی فرامینش می‌شود. ۳- رضا به قضاء خدا کسی که به خدا؛ به عنوان عزیزی که هرگز مغلوبِ عوامل بیرونی نمی‌شود، و علم احاطی و مطلقش، مبدء همه‌ی افعال اوست، یقین داشته باشد، به قضاء الهی راضی می‌شود. ۴- واگذاری همه‌ی امور به خدا کسی که به خدا؛ به عنوان بصیرِ به همه‌ی احوال بندگان، یقین داشته باشد، همه‌ی امورش را به خدا واگذار می‌کند. خداباوری دین‌مدارانه، خداباوری مبتنی بر این چهار رکن است، من این چهار رکن را از این روایت امام موسی‌بن‌جعفر برداشت کردم؛ 🔰قالَ رَجُلٌ‏ سَأَلْتُهُ عَنِ الْيَقِينِ فَقَالَ علیه السلام: يَتَوَكَّلُ عَلَى اللَّهِ وَ يُسَلِّمُ لِلَّهِ وَ يَرْضَى‏ بِقَضَاءِ اللَّهِ‏ وَ يُفَوِّضُ إِلَى اللَّهِ. تحف العقول ؛ النص ؛ ص408 https://eitaa.com/farbehi
پاسخ ناگوار به سخن ناروا؛ یکی از سلبریتی‌ها، جهش تولیدی که مقام معظم رهبری به عنوان شعار سال مشخص کرده‌اند را به تمسخر کشیده، پاسخ‌دهندگان نیز در مقابل، معمولا تنها به اهانت، اکتفاکرده‌‌اند؛ هرکسی باید مراقب سخنانش باشد، زیرا سخنی که در فضای جامعه گفته می‌شود، پیامدهایی دارد که برخی از آن‌پیامدها به خودِ گوینده باز می‌گردد، امیر مؤمنان فرمودند؛ «مَن قالَ ما لایَنبَغی سَمِعَ ما لا یَشتَهی؛ هر کس سخنی بگوید که روا نیست پاسخی می‌شود که گوارا نیست.» البته پاسخ‌های ناروا به سخنان روا نیز یکی از رفتارهای دور از فرهنگ صحیح است که خود موضوع دیگری است. https://eitaa.com/farbehi
تأمین ابدی، کارکرد بی‌بدیل مبعثت مبعث پیامبر اسلام، کارکردهای فردی و اجتماعیِ گسترد‌ه‌‌ای داشته، اما کارکردی که هیچ عقل زمینی، توان بدیل‌سازی برای ‌آن ندارد، «تأمین اخروی برای هنجارهایی است که توصیه می‌کند»، برای کارکردهای دیگر بعثت از قبیل؛ بهداشت عمومی، عزت و امنیت اجتماعی، کمابیش بدیل‌هایی از سوی تمدن‌های بشری، ارائه شده، اما هیچ‌کدام نمی‌تواند برای هنجارهایش، تأمین ابدی دهد یعنی بگوید: «اگر این ساختار هنجاری را انجام دهید، پس از مرگ نیز حیاتی متعالی و گوارا خواهید داشت» جالب‌‌تر این‌که پاسخ بسیاری از مکاتب و تمدن‌های زمینی، درباره‌ی حیات پس از مرگ، یا مثبت، و یا نمی‌دانم است، در عین حال برای آن، هیچ تأمینی نمی‌دهند یعنی نمی‌توانند بگویند: «اگر این ساختار هنجاری را انجام دهید، پس از مرگ نیز حیاتی متعالی و گوارا خواهید داشت» «تنها مکتبی که می‌تواند، نسبت به الگوهای هنجاری خود تأمین ابدی دهد، مکتبی است که از سوی مالک روز جزا آمده باشد.» و آخر دعوانا ان الحمدلله رب‌العالمینhttps://eitaa.com/farbehi
دعا در هنگام نزول سختی‌ها وَ عَنْ زَيْنِ الْعَابِدِينَ ع قَالَ‏ ضَمَّنِي وَالِدِي ع إِلَى صَدْرِهِ يَوْمَ قُتِلَ وَ الدِّمَاءُ تَغْلِي وَ هُوَ يَقُولُ يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي دُعَاءً عَلَّمَتْنِيهِ فَاطِمَةُ ع وَ عَلَّمَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَّمَهُ جَبْرَئِيلُ ع فِي الْحَاجَةِ وَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ وَ النَّازِلَةِ إِذَا نَزَلَتْ وَ الْأَمْرِ الْعَظِيمِ الْفَادِحِ قَالَ ادْعُ بِحَقِ‏ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ‏ وَ بِحَقِ‏ طه‏ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ يَا مَنْ يَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِينَ يَا مَنْ يَعْلَمُ مَا فِي الضَّمِيرِ يَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَكْرُوبِينَ يَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِينَ يَا رَاحِمَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ يَا رَازِقَ‏ الطِّفْلِ الصَّغِيرِ يَا مَنْ‏ لَا يَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ التَّفْسِيرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا
کورهای تیزبین و لال‌های زبان‌دراز متن زیر، بخشی از یادداشت آقای حسین رجایی است؛ بیایید فرض کنیم به جای رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور ما میگفت: اگر فقط 200 هزار نفر بمیرند باید از من ممنون هم باشید! چه غوغایی در جهان به پا میشد!؟ ضجه های حقوق بشر و دموکراسی چگونه گوش فلک را پر میکرد!؟ فرض کنید به جای آمریکا و انگلیس در ایران دستورالعملی صادر میشد مبنی بر اینکه بیماران کرونایی مبتلا به سندروم داون، فلج مغزی یا اوتیسم را به حال خود رها کنید تا بمیرند! یا به جای اسپانیا و ایتالیا در ایران، قید بیماران بالای 80 سال را میزدند یا به جای فرانسه و اسپانیا و آمریکا، در ایران افراد مسن گروه گروه در خانه های سالمندان جان می دادند، آنوقت چه میشد!؟... فرض کنید به جای آمریکا و فرانسه و آلمان و ایتالیا و اتریش، ایران محموله ماسک و تجهیزات پزشکی کشوری دیگر را می ربود یا در ایران به جای آمریکا و انگلیس، پزشکان و پرستارانی که به کمبود تجهیزات اعتراض می کردند اخراج می شدند یا در ایران به جای آمریکا، پرستار فداکاری به علت نداشتن تجهیزات حفاظتی بهتر از کیسه زباله جان میسپرد و مقامات حکومتی به کادر درمان توصیه می کردند به جای ماسک از دستمال و روسری استفاده کنند! فرض کنید مقامات ما به جای مقامات آن ها جلوی دوربین ها با همه دست میدادند و معضل کرونا را بی اهمیت می پنداشتند یا در ایران صف های کیلومتری برای دریافت غذای خیریه تشکیل میشد! فرض کنید خدای نکرده راهروهای بیمارستان های ما به جای بیمارستان های آن ها مملو از بیماران یا اجساد رها شده بود! اصلا فرض کنید خدای نکرده ایران به جای همه آن کشورها صدر جدول مبتلایان و متوفایان کرونا را در اختیار داشت.  خوب میدانیم که رویدادِ فقط یکی از موارد بالا در ایران اسلامی کافی بود تا برای روزها و هفته ها، ایران و ایرانی تحقیر و تمسخر و سرزنش شود. حالا به عکس این داستان نگاه کنید: اگر به جای ایران در یکی از آن کشورها، ظرف دو هفته به 100 هزار زندانی مرخصی اعطا میشد و 10 هزار نفر عفو میشدند! چه اتفاقی می افتاد؟ اگر ده ها هزار نیروی جهادی و بسیجی شب و روز به ضدعفونی کردن شهرها، تولید تجهیزات محافظتی، کفن و دفن فوت شدگان و کمک به سالمندان و خدمت به بیماران کرونایی مشغول میشدند چه؟ اگر مردمانشان در حماسه ای تاریخی، یک سنت چندهزار ساله همانند روز طبیعت را ترک میکردند و خیابان ها و بوستان های خالی از جمعیت را به نمایش می گذاشتند چه؟ صهیونیسم رسانه ای، ده ها سال است که تصویر یک آرمانشهر غربی را در اذهان جهانی برمیسازد. بهشتی که تنها شرط رسیدن به آن، کرنش در برابر نظام بین المللی و اعتقادی لیبرال به رهبری آمریکاست. آن سوی این آرمانشهر اما، یک ویرانشهر است سهم کشورهای متمرّدی چون ایران!... https://eitaa.com/farbehi
مرحوم شهید صدر در علم اصول، نسبت به سخنان پیشینیان سه کار انجام داد که برایم قابل توجه و مهم بود؛ (1) سخنان گذشتگان را تبدیل به «اصول و قواعد» کرد. (2) آن اصول و قواعد را «عنوان‌گذاری» و «شناسنامه‌دار» کرد. (3) به آن اصول و قواعدِ شناسنامه‌دار، «نظم و انسجامِ منطقی» بخشید. و بدین ترتیب سخنان بزرگان علم اصول را به افق «فهم»، «ماندگاری» و «کاربردی»، نزدیک کرد. حشرش با اولیاء الهی باد. https://eitaa.com/farbehi
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد🌺
مهدی، شورانگیزترین موضوع تاریخ موضوع مهدویت را از زاویه‌‌های مختلفی می‌توان دید؛ یکی از شورانگیزترین زاویه‌ها، «تمدن‌سازی مهدوی» است، ما تمدنی پیش‌رو داریم که در آن، هر سه رکن فرهنگ، یعنی مبانی، هنجارها و فن‌آوری معنادار، نمودی انسانی یافته و جامعه‌ی انسانی، حقیقتا انسانی می‌شود. ما منتظر آن تمدن هستیم؛ «انتظاری زمینه‌ساز» https://eitaa.com/farbehi
انتظاری زمینه‌ساز انتظار فرج یک عمل است؛ افضل‌الاعمال، و عملی که آن حضرت از ما خواسته، «هم‌دل شدن بر عهد و پیمانی است که او با ما بسته» و آن عهد و پیمان این است که؛ در ارتباط با برادران دینی، تقوای الهی را مراعات کرده و حقوقشان را ادا کنیم؛ اگر همگی بر این عهدِ مهدوی، هم‌دل شویم، در جامعه‌ی ایمانی، «انسجام اجتماعی، با محوریت اداء حقوقِ برادر دینی» شکل گرفته و زمینه برای حضور آن‌حضرت فراهم می‌شود. پس با برادران دینی، «پیوندی اجتماعی» بسازیم و در آن پیوند، حقوق برادری‌مان را ادا کرده و آن را بگسترانیم و بر این «پیوند و اداء حقوق» هم‌دل شویم، آن‌حضرت به شیخ مفید فرمودند: «وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا»(الاحتجاج، ج2/499) و پیش از آن‌جمله، به شیخ مفید فرمودند: «وَ نَحْنُ نَعْهَدُ إِلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ الْمُخْلِصُ الْمُجَاهِدُ فِينَا الظَّالِمِينَ؛ أَيَّدَكَ اللَّهُ بِنَصْرِهِ الَّذِي أَيَّدَ بِهِ السَّلَفَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا الصَّالِحِين، ‏ أَنَّهُ مَنِ اتَّقَى رَبَّهُ مِنْ إِخْوَانِكَ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجَ مِمَّا عَلَيْهِ إِلَى مُسْتَحِقِّيهِ كَانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ» https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه‌های رسمی‌ِ ما، هرگز متناسب با تهاجمات فرهنگی غرب تلاش نمی‌کند؛ ۱- اگر تغییرات فرهنگی، به بدنه‌ی جامعه کشیده شود، دیگر نمی‌توان انتظار رفتاری متفاوت، از آن جامعه داشت؛ رفتارهای سیاسی‌اجتماعی افراد، متناسب با شخصیت فرهنگیِ آن‌هاست. ۲- آن روزی که فرهنگ غرب از طریق ماهواره‌ها، به ده‌کوره‌ها برسد، بازگردان جامعه به فرهنگ دینی عادتا غیرممکن یا به شدت سخت و هزینه‌بر خواهد شد؛ پیش از آن‌که کار از کار بگذرد، باید در فکر فرهنگ این‌جامعه بود. ۳- از جمله‌ مصادیق آتش به‌ اختیار، کارهای رسانه‌ای ارزشمندی است که نیروهای خودجوش فرهنگی، انجام می‌دهند؛ کارهایی بسیار تاثیرگذار و فرهنگ‌ساز. آن‌ها حقیقتا سربازان گمنام امام زمان‌اند. https://eitaa.com/farbehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو خاطره به نقل از آیةالله مصباح یزدی؛ اوائل انقلاب روزی آیةالله اردبیلی تماس گرفت و گفت: آقای مصباح! قراره یک همایش جهانی درباره‌ی حقوق‌اسلامی برگزار شود، شما چند نفر را معرفی کن تا در این همایش، ارائه‌ی نظریه‌ کنند! گفتم: ببینم چه می‌شود! گوشی تلفن را سر جایش گذاشتم و چند لحظه با خودم فکر کردم و گفتم: خدایا! من الان چه کسی را برای این همایش، معرفی کنم!؛ خدایا! تو خودت این همایش را به هم بزن!! تلفن زنگ زد! آقای اردبیلی بود، گفت: آقای مصباح! همایش به هم خورده، نیازی نیست کسی را معرفی کنی!؛ این خاطره‌ی اول. ایشان در خاطره‌ی دیگری گفتند: چندین سال قبل، به واتیکان رفتم پس از این‌که گفتگو کردیم، شخصیت بزرگ جهان مسیحیت، از ساختمانش بیرون، و تا کنار ماشین آمد؛ از پنجره‌ی ماشین رو به من کرد و گفت: اسلام‌شناسانتان را به واتیکان بفرستید تا با محتوای اسلام بیشتر آشنا شویم! من هم گفتم: وقتی به قم برگشتم اسلام‌شناسانمان را به واتیکان می‌فرستم! سپس خداحافظی کردم و ماشین حرکت کرد؛ کمی فکر کردم و با خود گفتم: خدایا! من قم برگشتم، چه‌کسی را به واتیکان بفرستم! این هم خاطره‌ی دوم. امروز حوزه‌ی علمیه، در همه‌ی رشته‌های علوم انسانی، مؤلفان و نظریه‌پردازان قابلی دارد؛ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، و نیز مؤسسه‌ی امام خمینی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، پژوهشگاه دفتر تبلیغات و دارالحدیث، از جمله ده‌ها مراکزی است که تأمین‌کننده‌ی این نیروها هستند همچنین، مراکز آموزشی و پژوهشی حوزوی، می‌تواند متفکرانی زبان‌دان، به اقصی‌نقاط جهان بفرستد؛ و الحمدلله https://eitaa.com/farbehi
روز اول روزه نگرفتم، دیدم می‌تونم نگیرم... 🔸بدون شک روزه، برای کسانی که «توان ندارند»، واجب نیست اما برخی گمان می‌‌کنند وقتی توان بر ترک روزه دارند، پس حق دارند که روزه نگیرند؛ این باور صحیح نیست، مثلا از کسی که روزه نمی‌گیرد بپرسید، تو چرا روزه نمی‌گیری؟ او هم در جواب بگوید:روز اول ماه رمضون روزه نگرفتم؛ دیدم می‌تونم روزه نگیرم؛ بقیه‌اش رو هم نگرفتم! . 🔻ما این سخنان را طنز تلقی می‌کنیم اما برخی‌افراد، همین سخنان را تئوریزه کرده‌ و می‌گویند: «انسان، می‌تواند گناه کند، پس آزاد است گناه کند» برخی دیگر می‌گویند: «هر کاری که دلت می‌خواهد انجام دهی، حق داری آن‌را انجام دهی» و در سطح جامعه هم «خواست اکثریت نسبی، ملاک‌ حق انجام آن کار در سطح جامعه» است، ♦️قرآن این تفکر ‌را «هوی‌پرستی» نامیده؛ در آنجا که می‌گوید: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْم‏؟!؛ آيا ديدى كسى كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده؟!» این تفکر باطل است زیرا خدا انسان را آزاد اما مکّلف آفریده. https://eitaa.com/farbehi
از جمله‌خصوصیات آقای امینی، وحی‌محوری در بیان مطالبش بود، کتاب‌های ایشان را وقتی ملاحظه می‌کنید، گاه روایات آن موضوع را ردیف کرده و به خواننده عرضه می‌کند. خدا ایشان را با اهل بیت عصمت و طهارت محشور فرماید.
گوجه‌سبز را تگرگ زد! دو روز قبل، از کنار یک میوه‌فروشی رد می‌شدم، گوجه‌سبز داشت، روی آن نوشته بود؛ 55000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم: ببخشید! قیمت گوجه‌سبز چقدره؟ گفت: 55 هزار تومن! راهم را گرفتم و رفتم. دیروز دیدم یک ماشین، گوجه‌سبز می‌فروخت، روی آن نوشته بود؛ 8000! با کمی تردید و تعجب پرسیدم: ببخشید! قیمت گوجه‌سبز چقدره؟ گفت: 8 هزار تومن! گفتم: چرا؟! گفت: دیشب تگرگ، گوجه‌سبزها رو لکه‌دار کرده! من نمی‌دانم آن‌تگرگ، انتقام طبیعت بود یا نبود اما تأثیر رفتارهای خوب و بدِ افراد، در طبیعت، یکی از آموزه‌های دینی، و از گزاره‌های فلسفی است؛ این آموزه در عصر حاضر، چون مورد تمسّخر برخی نگاه‌های مادی، زمینی، و بریده‌ی از آسمان قرار گرفته، خیلی از باورمندان می‌ترسند با صدای بلند بگویند: به دیگران رحم کنید تا نظام آفرینش به شما رحم کند! اما این یک واقعیت است و نباید اجازه دهیم عده‌ای با تمسخر، این آموزه‌ی کنترل‌کننده را از افق باورها به‌زیر بکشند؛ مرحوم علامه‌ی طباطبائی، در تفسیر المیزان، در موارد متعددی، به تبیین این آموزه‌ی دینی و فلسفی پرداخته؛ از جمله‌ی آن‌ها ذیل آیه‌ی شریفه‌ی فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا (10) يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا (11)نوح مرحوم علامه ذیل آیات دیگری نیز به این بحث پرداخته‌اند از قبیل؛ شوری27و 30، جن 16، مائده‌3، انفال 53، هود52، رعد11، نحل112، شعرا152 و... https://eitaa.com/farbehi
قضاوت کردن، مقدمه‌ی نظارت اجتماعی از جمله هنجارهایی که در فرهنگ دینی، در رأس رفتارهای اجتماعی قرار دارد، و حفظ و بقای هنجارهای صحیح را تضمین می‌کند، «نظارت اجتماعی» است؛ لذا همه‌ی کارهای خوب در مقابل آن، هم‌چون قطره‌ای در مقابل دریاست، نظارت اجتماعی، سدّی در مقابل شکستن هنجارهای صحیح توسط هنجارشکنان است. اما این نظارت اجتماعی، یک مقدمه دارد و آن، «قضاوت کردن درباره‌ی فردِ هنجارشکن» است؛ یعنی تا نگویی کارِ این هنجارشکن، مُنکَر است، «نهی از منکر» قابل تحقق نیست. از این‌رو، جمله‌ای که در فضای جامعه، مرتب توسط عده‌ای از افراد گفته می‌شود و آن این‌که؛ «درباره‌ی دیگران قضاوت نکنید» فقط بگویید: «من نمی‌پسندم!» «من دوست ندارم!» «من خوشم نمی‌آید!» مانع تحقق نظارت اجتماعی در جامعه است؛ زیرا این برخوردها، به هیچ‌کس اجازه‌ی نظارت اجتماعی و دفاع از هنجارهای صحیح را نمی‌دهد چون طرف مقابل می‌گوید: «من هم رفتار تو را نمی‌پسندم» «من هم رفتار تو را دوست ندارم» «من هم از کار تو خوشم نمی‌آید» در این هندسه‌ی رفتاری، هیچ‌کس به رفتار دیگران نباید کاری داشته باشد و تنها، هنگامی جلوی رفتار کسی را باید گرفت که با «خواست اکثریت» در تعارض باشد، در نتیجه، آن‌که حکم می‌‌کند، الهه‌ی هواست. این اله، دقیقا نقطه‌ی مقابل تفکر دینی است زیرا در تفکر دینی، تنها اله، «حق‌مطلق» و تنها پرستشِ صحیح، «حق‌پرستی» است، از این‌رو؛ «این حق است و این باطل»، «این درست است و این خطا»، «این رفتار، انسان را به کمال می‌رساند و این رفتار، نه» «این رفتار مانع تحقق کمالات انسانی» و... گفتمان مردم در جامعه‌ی دینی است، و این گفتمان، مستلزم نوعی قضاوت و نظارت درباره‌ی رفتارها در سطح جامعه است. https://eitaa.com/farbehi
چند نکته درباره‌ی قضاوت‌کردن نسبت به دیگران 1) عیب‌جویی، که به معنای جستن عیوب دیگران، است صفت خوبی نیست؛ انسان عاقل، نیمی از رفتارهای اجتماعی‌اش، مبتنی بر تغافل؛ یعنی خود را به ندیدن زدن، و نیم دیگرش، بر تحمّل است، از این‌رو در فضای جامعه، باید نسبت به عیوب دیگران، نابینا، و نسبت به عیوب خود، تیزبین باشیم.(کورِ تیزبین) 2) بسیاری از کسانی که در سطح جامعه، رفتارهای نابهنجار انجام می‌دهند، نسبت به بدی آن‌رفتارها، بی‌اطلاع‌اند از این‌رو در اسلام، غیر از «نهی از منکر»، آموزه‌ی دیگری به نام «ارشاد جاهل» داریم؛ رفتار دیگران در مقابل چنین شخصی، باید با بسترهای مناسب خودش، همراه باشد، ارشاد جاهل، بر نهی از منکر، تقدُّم دارد و ما در مواجهه‌ی با خطای دیگران، ابتدا باید با حفظ اخلاق حسنه، هنجار صحیحی که دین، آن‌را برای جامعه لازم شمرده، به مخاطب برسانیم سپس، اگر از روی علم، هنجارهای ضروری جامعه را شکست، او را نهی از منکر کنیم. 3) اگر کسی کار ناپسندی انجام داد، اگرچه خودش نیز متصف به صفتی ناپسند می‌شود، هم‌‌چنان‌که امیرمؤمنان فرمودند: «بدتر از کار بد، فاعل آن کار بد، و بهتر از کار خوب، فاعل آن کار خوب است»، اما درباره‌ی یک شخصِ خطاکار، به اندازه‌ی خطایش باید قضاوت کرد. 4) برخی از افراد، صفات اصلیِ خوب، که شخصیت خوب را می‌سازد دارند، مانند صفت «حق‌طلبی» و «ایمان به حقیقت»، که سرچشمه‌ی همه‌ی خوبی‌ها دانسته شده‌اند؛ این دسته از افراد، اگرچه به اندازه‌ی کار ناپسندی که انجام داده‌اند، از حق‌طلبی و ایمان، فاصله گرفته‌اند اما گوهره‌ی خوبی‌ها را دارند، لذا نسبت به این افراد، در عین این‌که درباره‌ی کارشان قضاوتی منفی داریم درباره‌ی خودشان قضاوتی مثبت خواهیم داشت. 5) برخی از افراد، خوبی‌های زیادی در رفتارهایشان دیده می‌شود، اما گوهره‌ی خوبی‌ها؛ که ایمان به حقیقت و تسلیم در مقابل آن‌ باشد، را ندارند، چنین اشخاصی، اگر چه کارهایشان خوب است و نباید در قضاوت، انصاف را نادیده گرفت، اما گوهر خوبی را ندارند و ما قضاوتمان درباره‌ی آن‌ها به همین کیفیت است. 6) نیت‌ها را فقط خدا می‌داند از این‌رو نیت‌خوانیِ هیچ‌کس، معتبر نیست؛ چه افراد غیرمتدینی که کارهای متدینان را بر نفاق و ظاهرسازی حمل می‌کنند، و چه افراد متدینی که انسان‌های بدکردار را متهم به فقدان ایمان کرده و آن‌ها را فاقد گوهر سعادت می‌دانند؛ هر دو اشتباه است، در عین‌حال، مؤمنان و منافقان را از لحن گفتارشان و میل رفتارشان، می‌توان شناخت(وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ في‏ لَحْنِ‏ الْقَوْل‏؛ محمد،30) و به‌طور طبیعی به همان اندازه می‌توان آن‌ها را شناخت و در صورت لزوم، شناساند. 7) هم‌چنان‌که باید افرادِ جامعه، با کسی که جامعه را از نظر بهداشتی آلوده می‌کند، برخورد کنند، هم‌چنین، همگی باید با کسی که سلامت فرهنگی جامعه را به خطر می‌اندازند، برخورد کنند. 8) اگر منظور از جمله‌ی «درباره‌ی دیگران قضاوت نکنید» این باشد که؛ «به کسی که هنجارهای دینی جامعه را می‌شکند، نگویید که تو بر خلاف موازین صحیح دینی رفتار کرده‌ و کار بدی می‌کنی!»، اگر منظور این است، بدون شک سخن صحیحی نیست زیرا در این‌صورت، به هنجارشکنان امنیت، و به جامعه ناامنی داده‌ایم. https://eitaa.com/farbehi
یکی از معلمانم، معلم‌شدن را به من یاد داد امیرمؤمنان علی علیه‌السلام فرمودند: کمک‌کارترین چیز بر تزکیه‌ی عقل، تعلیم است. تعلیم‌دادن به دیگران، پیش و بیش از آن‌که برای دیگران مفید باشد، برای خود معلم مفید است و این آموزه‌ را برخی از اساتیدم، در اوائل طلبگی به من آموختند و همین امر موجب شد تا تدریس‌کردن را معامله‌ای طرفینی ببینم که اگر همراه با تعهد طرفینی بشود، یکی از پرسودترین تجارت‌ها را رقم می‌زند. سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامی‌باد. https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از احمد فربهی
یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری به نقل از استاد احمدی فقیه یزدی تابستان سال 71 با جمعی از طلبه‌های مدرسه‌ی حقانی به طزرجانِ یزد رفته بودیم منطقه‌ای خوش آب و هوا که تابستان خنکی دارد، جناب استاد احمدی فقیه یزدی نیز تابستان‌ها به آن‌جا می‌آمد و در ایام سال نیز به آن‌جا رفت و آمد داشت، روزی ایشان تشریف آوردند و جلسه‌ی موعظه‌ای برپا شد، آقای احمدی فقیه به مناسبتی یک خاطره و یک نکته از شهید مطهری نقل کردند که ذکرش در سالروز شهادت ایشان برای همه‌ی محصلان و پژوهش‌گران، غنیمت است، ایشان فرمودند: شهید مطهری توی خیابان که حرکت می‌کرد اگر مطلبی روی دیوار می‌دید یا کسی می‌گفت، سریع عینکش را در می‌آورد، پایه‌ی آن‌را با دندان می‌گرفت، خودکارش را در می‌آورد و مطلبی که پیدا کرده‌بود را یادداشت می‌کرد یعنی هرگز حاضر نبود چیزی از او فوت شود و نیز هیچ محدودیتی در منابع اصطیادش نداشت اگر‌چه در نقل آن‌ها اعتبار منبع را نیز لحاظ می‌کرد. آقای احمدی فقیه پس از این خاطره‌ گفتند: شهید مطهری مدتی قبل از شهادتشان فرمودند: من سی‌سال زمان نیاز دارم تا یادداشت‌هایم را تنظیم کنم!، این هم یک نکته. از آن روز که آقای احمدی فقیه آن خاطره را گفتند، در نوشتن مطالبم اهتمام بیشتری به خرج دادم هم‌چنین با خودم گفتم: چرا قبل از شهادتم به دیگران بگویم، من سی‌سال زمان نیاز دارم تا یادداشت‌هایم را تنظیم کنم! از همین حالا هر چه می‌نویسم تلاش می‌کنم آن‌ها را تنظیم کنم تا به هر اندازه که مطلب دارم به همان اندازه‌ مطالبم منظم باشد؛ از آن زمان تا کنون حدودا سی‌سال گذشته ولی افسوس... https://eitaa.com/farbehi
معلمی شغل انبیاست وقتی می‌گوییم: «معلمی شغل انبیاست»، یعنی تعلیم علومی که آن‌علوم، شاگردان را به سعادت می‌رساند؛ این معلمی شغل انبیاست، لذا در روایات، تعبیر به «معلمُ‌الخیر» آمده. هم‌چنین، وقتی می‌‌گوییم «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة» منظور، علمی است که در راستای سعادت انسان باشد. معلم فیزیک و شیمی و امثال این‌ها همگی، در صورتی‌ شغل‌شان شغل انبیاست، که نشانه‌‌های الهی را به شاگردان نشان دهد و یا شاگردان را برای اعتلای ارزش‌های انسانی‌الهی تربیت کند. تناسب حکم و‌ موضوع، این معنا را به ما می‌فهماند، یکی از دوستان برایم طنزی فرستاده که آ‌ن‌را برای‌تان ارسال می‌کنم؛ «عاقد، از عروس‌ پرسید: عروس خانم! شاغل هستید!؟ عروس خانم: بَله! عاقد: به چه شغلی مشغولید؟ عروس خانم: معلم هستم!. عاقد: تبارک الله عروس خانوم! معلمی شغل انبیاست!؛ خُب عروس خانم! معلم چی هستین؟ عروس خانم: معلم رقص! حاج آقا ساکت شد و دقیقا نمیدونست که شغل کدوم یکی از انبیا بوده!؛ میگن هنوز هم به افق خیره شده!» وجه خنده در این طنز، عدم تناسب «معلم رقص»، با «شغل انبیا» است. https://eitaa.com/farbehi
تبدیل حکایت به روایت حکایتی که آقای محمود کریمی، اخیرا نقل کرد، فضایی از انتقاد و گاه انتقام را به‌دنبال داشت، چند نکته‌ عرض می‌کنم؛ 1) بدون شک اصلاح انسان‌های فاسد در دستگاه امام حسین علیه‌السلام، از جمله‌ واقعیاتی است که بسیار دیده، و یا شنیده‌ایم؛ زیرا حسین چراغ هدایت و سفینه‌ی نجات است. 2) نقل این حکایات، می‌تواند زمینه‌ای برای توجه‌ همه‌ی انسان‌ها، به ابی‌عبدالله باشد، اما با حفظ حدود و شرایط، و با پرهیز از نقل‌‌قول‌های غیرمعتبر، و پردازش‌های غیرواقعی، و نیز پرهیز از افزودن حاشیه‌های باطل. لذا همه‌ی سخنوران، مداحان و به‌طور کلی، طیف متدینِ جامعه، باید مراقب باشند سخنان باطل و خرافات، وارد باورها و هنجارهای جامعه‌ی نکنند، 3) اما این‌نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که برخی از روشنفکران، اصل نزول ملائکه بر پیامبر اسلام را نیز جزء خرافات می‌دانند از این‌رو همه‌را یک‌کاسه می‌کنند، پس مراقب باشیم فضاسازی‌ها مانع از گسترش باورهای صحیح نشود. 4) در حکایتی که آقای کریمی نقل کرد، انتقاد عده‌ای از منتقدان، بر عدم دقت و یا خود را به غفلت‌زدن مبتنی بود؛ لذا «حکایت» را به «روایت» تبدیل کرده سپس فضای قضاوت‌های‌ باطل را به راه انداختند؛ طبیعتا این افراد در ایجاد یک عادت ناصحیح در جامعه سهیم‌اند. 5) دیدن قضاوتِ مبتنی بر تحریف، در رسانه‌های غرب، امری طبیعی است اما از رسانه‌هایی که در جامعه‌ی دینی زندگی می‌کنند، دور از انتظار است؛ قضاوت تحریف‌گرایانه، از خصوصیات فرهنگ غیردینی است. 6) فضای رسانه‌ای در تمام دنیا و هم‌چنین در ایران، گرفتار آسیب‌های اخلاقی فراوانی است که خواص جامعه، به جای افتادن در بازی‌های سیاسی، باید در فکر اصلاح آن آسیب‌ها باشند، متأسفانه رفتارهای ناپسند رسانه‌ای، گاه از طیف انقلابی و مذهبی جامعه هم دیده می‌شود. کوتاه‌سخن این‌که؛ نقل خرافات، غلط است، همچنین، زمینه را برای بدخواهان فراهم کردن خطاست، اما قضاوت مبتنی بر تحریف واقعه نیز غلط، و بدتر از آن این‌که، کسی قضاوتِ بر اساس تحریف را، تبدیل به عادت اجتماعی کند. https://eitaa.com/farbehi
نقدهایی قابل پذیرش، به جامعه‌ی مداحان روشنفکران دینی، از جمله ناقدان جامعه‌ی مداحان‌اند، اما نقدهایی که بیان می‌کنند، متفاوت‌اند، گاه باعث ثمربخش شدن رسالت‌ آن‌ها، و گاه باعث از دست رفتن رسالت‌شان می‌شود؛ به بعضی از نقدهای قابل پذیرشِ آن‌‌ها اشاره می‌کنم؛ 1) برخی از روشنفکران، نسبت به «حسینِ گریه»، معترض‌اند، و معتقدند؛ باید در کنار حسین گریه، از «حسین حماسه» نیز سخن گفت، زیرا اگرچه حسین بن‌علی، علیهما‌السلام، قتیل‌العبرات بود، اما «خون خدا» در رگ‌های جامعه هم بود و زنده کرد جامعه‌ی مرده‌را. 2) برخی از روشنفکران، نسبت به دفن حسین‌بن‌علی در تاریخ، معترض‌اند و معتقدند؛ حسین‌بن‌علی، باید برای انسانِ امروز، و منجی اسلام در عصر حاضر نیز باشد، زیرا حسین، وجه‌الله است و «تا خدا خداست نوبت اوست!». 3) برخی از روشنفکران، نسبت به حسینیانی که در مقابل شکسته‌شدن سنت‌های پیامبر، سکوت می‌کند معترض‌اند، و معتقدند همه‌ی حسینیانِ امروز، باید علیه سنت‌شکنی‌ها، فریاد بکشند و همه‌ی کسانی که شکسته‌شدن سنت‌‌های نبوی را درون حاکمیت و جامعه‌ی دینی می‌بینند اما سکوت می‌کنند، به فریادکشیدن بکشانند، هم‌چنان‌که حسین‌بن‌علی در خطبه‌ی منا، علما را به فریادکشیدن علیه حاکمانِ سنت‌شکن دعوت کرد؛ مداحان اهل‌بیت، هم خودشان باید علیه سنت‌شکنان؛ مخصوصا در سطح حاکمیت، فریاد بکشند و هم خواص را به فریادکشیدن بکشانند. 4) برخی از روشنفکران، نسبت به این‌که مراسم عزاداری از تحت نظارت عالمان دینی بیرون بوده، و به تبع آن، تحریفات و انحرافات جدّی در آن راه یافته، معترضند، و معتقدند؛ مراسم عزاداری، هم‌چون مراسم رسمیِ عبادی، نظیر اقامه‌ی نماز و برگزاری حج، باید تحت نظارت عالمان دینی باشد تا همانند این مراسم عبادی، انحرافات و تحریفات آن به حداقل برسد. کوتاه‌سخن‌این‌‌که؛ برخی روشنفکران دینی معتقدند؛ «حسینِ حماسه» را باید در بستر «حسین گریه» زنده کرد و عالمان دینی را به نظارتی حسین‌گونه بر رفتار هیئت‌ها‌ و دولت‌ها واداشت تا قیامی در راستای احیای سنت پیامبر شکل بگیرد. این‌ها همگی سخنان صحیحی است که همه‌ی یاران حسین‌بن‌علی، باید بدانند و خود را با آن بسازند، در عین حال، برخی از روشنفکران، نقدهایی دارند که مداحان ‌را از اصل رسالت دینی‌شان، باز می‌دارد، طبیعتا آن‌ها را نمی‌توان پذیرفت. https://eitaa.com/farbehi