یادمان رفت زیارت بریم!
یکی از آشنایان میگفت؛ به عنوان اردوی زیارتی به مشهد رفتهبودیم،روز اول نشستیم برنامهریزی کنیم، گفتیم؛ امروز رو استراحت میکنیم، فردا هم بریم شاندیز، روز بعدش طرقبه، روز سوم هم باغوحش و جاهای دیدنی مشهد، بازار رفتن را هم میگذاریم روز چهارم که فردا صبح اولوقت به طرف شهرمان برگریدم! بعد یکمرتبه یادمان آمد که؛ اِ، راستی زیارت نرفتیم!
مراقب باشیم روز پرستار، روز مادر، روز پدر و روز دختر و... طوری نشود که زیارت فراموشمان شود.
https://eitaa.com/farbehi
اندیشههای زیربنایی، در خطبهی فدک
بخش اولِ خطبهی فدک، دربارهی اندیشههای زیربنایی، یا همان اعتقادات است؛ آنحضرت، مجموعه مباحثی که دربارهی اندیشههای زیربنایی بیان فرمودهاند را در پنج فصل دستهبندی کردهاند؛
فصل اول؛ ستایش مبدء و دعوت به شکر نعمتها
فصل دوم؛ توحید مبدء و ضرورت اخلاص
فصل سوم؛ آفرینش و ضرورت بندگی خدا
فصل چهارم؛ بعثت پیامبر و ضرورت وحیانیشدن زندگیِ فردی و اجتماعی
فصل پنجم؛ فلسفهی احکام و ضرورت تقوای الهی نسبت به آنها
نکتهی جالبی که در این بخش از خطبه دیده میشود آن است که همهی ارکان پنجگانه، دارای امتداد عملیاند؛ اگر چه کتابهای اعتقادی ما اجمالا شبیه به این دستهبندی را دارند اما در اینکتب، بهاندازهی کافی، به امتداد عملی و اجتماعی باورهای دینی، نپرداختهاند.
پینوشت؛
فصل اول؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ؛...وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّكْرِ
فصل دوم؛ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ؛ كَلِمَةٌ جَعلَ الْإِخْلَاصَ تَأْوِيلَهَا...
فصل سوم؛ ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا ...ثُمَّ جَعَلَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ؛
فصل چهارم؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ؛...أَنْتُمْ عِبَادَ اللَّهِ نُصْبُ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ وَ حَمَلَةُ دِينِهِ وَ وَحْيِهِ
فصل پنجم؛ فَجَعَلَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ...
https://eitaa.com/farbehi
جریانشناسی سیاسیاجتماعی، در خطبهی فدک
بخش دوم خطبهی فدک دربارهی دو جریان معاصر آنحضرت است؛ یکی بعثت و دیگری سقیفه؛ در اولی، عوامل موفقیت و تحولاتی که با بعثت اتفاق افتاد و در دومی، زمینههایی که منجر به چنین اتفاقی شد، بررسی شده،
سرفصلهای این بخش از خطبهی حضرت زهرا سلامالله علیها؛
مقدمه؛ صلاحیتهای سیاسیاجتماعیِ آنحضرت
فصل اول؛ جریان بعثت
(1) عوامل موفقیت و اصول حاکم بر ابلاغ رسالت
(2) نقش بعثت در نجات انسانها
(3) نقش دو جریان «حاضر در صحنه» و «در حاشیهی صحنه»
فصل دوم؛ جریان فتنهی خلافت
(1) ظهور «دشمنی پنهان» و «رهبری پنهان»
(2) نقش التزام دینی در شکستن فتنهها
(3) تحلیل رفتار فتنهگران و سرانجام آنها
پینوشت؛
مقدمه؛ أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً...
فصل اول؛ جریان بعثت
(1) فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِينَ...
(2) وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ...
(3) قَذَفَ أَخَاهُ فِي لَهَوَاتِهَا،... وَ أَنْتُمْ فِي رَفَاهِيَةٍ مِنَ الْعَيْشِ...
فصل دوم؛ جریان فتنهی خلافت
(1) ظَهَرَ فِيكُمْ حَسِيكَةُ النِّفَاقِ، ... وَ نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ...
(2) أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ...وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ؟ وَ كِتَابُ اللَّهِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ
(3) ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا إِلَّا رَيْثَ أَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُهَا...
https://eitaa.com/farbehi
بسماللهالرحمن الرحیم
الحمدلله و سلام علی عبادهالذین اصطفی
إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا إِلَّا خَلَفٌ مِنْه؛ هنگامی که عالمی میمیرد، هیچچیز جای او را پر نمیکند مگر جانشینی که از خود برجای میگذارد. (الارشاد،ج1ص231)
آیةالله مصباح یزدی، پس از عمری مجاهدت در راه «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک»، فدا کردن خویش برای دین، به دیدار حق رسید، بدون شک هیچچیز جای این عالمِ بزرگ را پر نمیکند، مگر جانشینی که از خود به جای گذاشت،
ایشان از دست رفت اما جریانی از خود باقی گذاشت که همتش پاسداری از سنگرهای دینی است، امروز او در میان ما نیست اما دشمنان اسلام از فقدان او احساس امنیت نمیکنند و این بزرگترین افتخار اوست.
رحمت الهی شامل حالش و راهش پر رهرو باد.
هنگامی که عالمی میمیرد، هیچچیز جای او را پر نمیکند مگر جانشینی که از خود برجای میگذارد. (الارشاد،ج1ص231)
ایشان از دست رفت اما جریانی از خود باقی گذاشت که همّتش پاسداری از سنگرهای دینی است،
امروز او در میان ما نیست اما دشمنان اسلام از فقدان او احساس امنیت نمیکنند و این بزرگترین افتخار اوست.
رحمت الهی شامل حالش و راهش پر رهرو باد.
https://eitaa.com/farbehi
جریان ماندگار
برخی تلقیشان این است که آقای مصباح خار چشم دشمن بود، ولی این، تفسیر ناقصی از شخصیت ایشان است؛
آقای مصباح در کتاب جامعه و تاریخش میگوید؛ عالمِ دینی باید «انحرافِپنهان» را تشخیص دهد، و سپس «اعلامِخطر» کند؛ و ایشان خود اینچنین بود، معمولا علیه انحرافی که دیگران نمیدیدند، فریاد میکشید، لذا همراه خود، جمعی را میشورانید،
یک بار در دههی هفتاد پس از یکی از سخنرانیهایش، خدمت ایشان رفته و پرسیدم: استاد! شما کتابی در نقد آقای سروش نمینویسید؟! ایشان فرمودند: «کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده، و کتاب آقای لاریجانی هم خوب است، نظر من اجمالا همان است که ایشان در آنجا گفته!»، آقای مصباح با فریادش، ناقدان را میشورانید و نقدها با فریادهایش آغاز و یا گسترش مییافت؛
همچنین، پس از فریادهای آقای مصباح علیه دولت خاتمی، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز مطالعات ویژهای تشکیل داد و هزاران شبهه، علیه باورهای دینی، از نشریات جبههی اصلاحات جمعآوری کرد و آنها را به سمع و نظر اندیشمندان رساند، امروز بحمدالله حجم زیادی از آنشبهات، در قالب پژوهشهای موضوعی، نقد شدهاست.
آقای مصباح در واقع خار چشم کسانی بود که در قامت دوست سخن دشمن را میگفتند.
ایشان هزینههای زیادی داد اما توانست این روحیه را تبدیل به یک «جریانِماندگار» کند.
https://eitaa.com/farbehi
هدایت شده از محمد شریفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای ذکری که اهل دوزخ را از آتش نجات داد.
از زبان آیت الله #شاه_آبادی ره
هدایت شده از شبنم حکمت
9.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه ۹۰ سال عمر مرحوم علامه مصباح یزدی
فاتحه ای نثارشون بکنیم.
آنچه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت
1) یک روز ایشان گفتند: «حوزههای علمیه با علوم انسانی آشنا نبودند از اینرو همّتمان را قرار دادیم تا این علوم را وارد حوزه کنیم» با تشکیل دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و مؤسسهی امام خمینی، در همهی رشتههای علوم انسانی، فارغالتحصیلان و صاحبنظرانی توانمند تربیت کرد.
2) آقای مصباح همیشه میگفتند؛ هر کسی در هر شاخهای که میخواهد تخصص پیدا کند، باید یک دوره تفسیر موضوعیِ قرآن بخواند، تا نگاهی نظاممند به اسلام داشته، و روح کلی معارف قرآن، بر پژوهشها و اندیشههای او حاکم باشد؛
از اینرو، یک دوره تفسیر موضوعی تدریس کرده و متن همان تدریسها امروزه تبدیل به دورهی معارف قرآن شده و به دانشپژوهان تدریس میشود.
3) ایشان هر سال در ابتدای طرح ولایت میگفتند: «من در طول عمرم هیچ کاری با برکتتر و مهمتر از این طرح انجام ندادهام»؛ آقای مصباح در هر دوره، بیش از دویست استاد، در قالب هفتصد اعزام، با چند هزار مخاطبِ دانشجو، به دانشگاهها میفرستاد و کلاسهایی با محوریت اندیشههای زیربنایی، برگزار میکرد؛ بیش از بیست دوره از این طرح اجرا شده و همچنان ادامه دارد؛
4) آقای مصباح در اوائل دورهی اصلاحات که به طور جدی وارد فضای سیاسی شدند یک روز در سخنرانیشان فرمودند: «مقاممعظم رهبری توصیه کردند، که در این راه، بیهمرهی همراهان وارد نشوم»، از اینرو جریان قدرتمندی در فضای سیاسی برای دفاع از مبانی انقلاب اسلامی تربیت کرد که همیشه حاضر در صحنهاند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/farbehi
آنچه آقای مصباح از خود بر جای گذاشت (2)
5- آقای مصباح تازه از سفر واتیکان برگشته بود، در یک سخنرانی عمومی، میگفت: «پس از دیدار و گفتگو با پاپ، برای بدرقه تا کنار ماشین آمد، درِ ماشین را باز کرد و پس از اینکه من سوار شدم، درِ ماشین را بست و از پنجرهی ماشین رو به من کرد و گفت: وقتی به ایران برگشتید اسلامشناسانتان را به واتیکان بفرستید تا با معارف اسلام آشنا شویم!»؛
آقای مصباح برگشت و امروز پس از گذشت چند سال، اسلامشناسانی به اقصی نقاط جهان فرستاد، یکی از اساتید میگفت: «در ایتالیا خانمی جلویم را گرفت و پرسید؛ این آقای مصباح کیست که هر جا میرویم مینیاتوری از ایشان را مشاهده میکنیم؟!» بدون شک سخن آن خانم از نگاه خودش بوده و الا فضلائی که در کشورهای دیگر حضور دارند هر کدامشان، متفکری توانمند هستند.
6) آقای مصباح بارها میگفتند؛ باید برای گسترش اخلاق در حوزه، فکری کرد، ایشان مرکزی آموزشیپژوهشی در زمینهی اخلاق تأسیس کردند که آثار این جریان و تربیتیافتگان آن مشهود است،
اینها کارهایی است که آقای مصباح بر جای گذاشت و آنها را تبدیل به جریانهای ماندگار کرد؛ بیش از صد جلد کتاب نیز تا کنون از او منتشر شدهاست.
https://eitaa.com/farbehi
کینههای پنهان و رهبران پنهان
همیشه این سؤال مطرح بوده که چگونه مسلمانان، بلافاصله پس از رحلت پیامبر اسلام، جریان سقیفه را به راه انداخته و مسیر خلافت را تغییر دادند؟!؛
در خطبهی فدک دو عامل برای این انحرافِ تاریخی بیان شده؛
یکی کینههای پنهان
دیگری رهبران پنهان
کینههای پنهان حاصل اقدامات خشونتآمیز علیابنابیطالب در کشتن پدران و برادرانشان بود، و رهبران پنهان نیز همان جریانی بودند که در زمان پیامبر، در حاشیهی صحنه بودند نه در متن آن.
شمشیرهایی که علیبنابیطالب زد، همگی بهحق بود و لذا آنرا جزء خشونتهای قانونی و عقلائی، و کینههای پنهان را جزء تعصبات جاهلی میدانیم،
اما همهی خشونتها را نباید مصداق رفتار علوی دانست، برخی از افراد انقلابی، ممکن است خشونتهایی داشته باشند که بهحق و یا بهاندازه نباشد، از اینرو بهشدت باید مراقب رفتارهای خود باشند تا بیجهت کینههای پنهانی را در دل مردم ننشانند، زیرا این کینههای پنهان، خود را در انتخابها، نشان میدهد، گاه مردم به کسی رأی میدهند که در بیلیاقتیاش هیچ تردیدی ندارند، اما زخمهایی که از برخی افراد انقلابی خوردهاند آنها را وادار به آن انتخاب میکند؛
خشونت، از مقولههایی نیست که به راحتی بتوان آنرا در جریان آزمون و خطا قرار داد، گاه چناندشمنانی درست میکند که حاضرند سر فرزند رسول خدا را بر نی کرده، و بر ولایت لئیمترین فرد اجماع کنند؛ پس باید تلاش کرد که بهحق باشد؛ حقی که به اصول باز گردد، نه به اموری شخصی و ناچیز.
حضرت فاطمهی زهرا سلامالله علیها در جریان فدک بر این نکته تأکید کردند که رفتار من غیرمتعادل نیست «و لاافعل ما افعل شططا» همچنانکه رفتار امیرمؤمنان نیز مصداق خشونت بهناحق نبود.
جریان انقلابی، اگر چه باید به همهی اصول؛ و ازجمله خشونتهای قانونی، پایبند باشد، اما به مصداق حق و قانونیِ خشونتها هم باید توجه کند تا موجب کینههای پنهانی نشود؛ کینههایی که باعث روی کار آمدن رهبران پنهان میشود، رهبرانی که باور به هیچیک از اصول انقلاب ندارند، و مردم نیز با علم به ناشایستبودن آن افراد، آنها را انتخاب میکنند.
شجاعت آقای مصباح، شایستهی الگوبرداری است؛ اما بصیرت او نیز لازم است تا هزینههای بهناحق در پی نداشته باشد؛
خشونتِ ناشایست، از هر کسی بد است و از جریان انقلابی بدتر.
https://eitaa.com/farbehi