امیرمؤمنان علی علیهالسلام فرمودند:
«حُسنُ الشُّهرةِ حِصنُ القدرةِ؛ حُسن شُهرت دژی برای بقاء قدرت است».
برخی افراد و گروههای سیاسی، برای از بین بردن اقتدار سیاسیِ طرف مقابل، دست به تخریب میزنند تا حسن شهرت او را از بین ببرند و در نتیجه اقتدار سیاسیِ او را بشکنند.
این، یکی از آسیبهای جدی نقد، در فضای رسانهای ماست.
مهمتر از اینکه نقدِ حاکمیت، و نقد مسؤولان نظام، به دست متدینها بیافتد آن است که نقدها در چارچوب هنجارها و الگوهای دینی انجام شود.
بیایید همگی فرهنگ نقد صحیح و تأثیرگذار را گسترش دهیم.
@farbehi
امروز همهی دستگاههای رسانهای غرب، دست به دست هم دادهاند تا مردم را به این باور برسانند که مشکلات ایران و حاکمیت آن، به جهت ساختار دینی آن است.
از کسانی که اعتقادی به دین اسلام ندارند انتظاری نیست اما برخی از گروههای سیاسیِ داخلی نیز همین خط را دنبال میکنند.
نباید اجازه دهیم جریان نقد حاکمیت، به دست چنین افرادی بیافتد چون دائما آدرس غلط میدهند.
@farbehi
نظارت و کنترل اجتماعی؛
در کتابفروشی آستان قدس رضوی کتابها را یکی یکی در موضوعات مورد علاقهام نگاه میکردم، کتابی دیدم به نام «امر به معروف و نهی از منکر در اندیشهی اسلامی»؛ نوشتهی مایکل کوک، اندیشمند انگلیسی-آمریکائی که در یکی از دانشگاههای آمریکا مشغول تدریس در موضوعات تاریخ اسلام و اسلامشناسی است. (http://ensani.ir/fa/article/53058/)
کتاب را از درون قفسه برداشتم و همان جا مقدمهاش را خواندم، نویسنده در مقدمه نوشتهبود که زنی در یکی از ایستگاههای قطارِ شهری، مورد تعرض مردی قرار گرفته و مردم نیز بدون تفاوت، به آن زن و مرد نگاه میکردند؛ آن زن با فریاد، از مردم کمک خواسته اما اطرافیان کمک نکردند، در این بین یک نفر، مجرم را دنبال کرده و تلاش میکند تا به وسیلهی پلیس دستگیر شود، روزنامهها که عکسالعمل این مرد برایشان جالبتر از اصل ماجرا بوده، این جریان را با تأکید بر عکسالعمل آن مرد منتشر میکنند.
مایکل کوک پس از ذکر این جریان میگوید:
(ما به نوعى وظیفه داریم دیگران را از ارتکاب کارهاى ناپسند به همنوعان خود بازداریم),
اما به این نتیجه مى رسد که در دنیاى غرب, نامى براى این وظیفه وجود ندارد و تعبیر (امداد) هم از بیان آن نارسا است سپس میگوید در مطالعات اسلامیام به این نکتهی جالب رسیدم که در اسلام، مجموعهآموزههایی به هم پیوسته، به نام امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد که به تفصیل و به شکل منسجم به این موضوع پرداخته، پس از آن، تصمیم میگیرد در این زمینه تحقیق کند و در نهایت، حدود دو هزار کتاب و مقاله در زمینهی نهی از منکر در اندیشهی اسلامی مطالعه میکند.
پس از خواندن مقدمهی مذکور، همیشه این سؤال در ذهنم خطور میکرد که؛
احساس مسؤولیت و عکسالعمل نشان دادن در قبال بزهکاریها؛ خصوصا مواردی که به دیگران و حقوق دیگران لطمه وارد میکند مقتضای انسانیتِ هر انسانی است پس چگونه میتوان در جامعهای با آن همه مطالعات گسترده در علوم انسانی، هیچ نامی برای آن نیافت؟!
بالاخره در کتابهای جامعهشناسی، عنوانی دیدم که به بررسیِ این وظیفهی اجتماعی پرداخته؛ این وظیفه، با نامی معیّن در کتب جامعهشناسی در بخش فرهنگ، مورد بحث قرار گرفته و ضرورت آن نیز اجمالا تبیین شده و بیان کردهاند که افراد یک جامعه نباید در قبال هنجارشکنیهایی که میبینند، بیتفاوت باشند.
سرفصلی که به این موضوع پرداخته؛ «نظارت اجتماعی» و «کنترل اجتماعی» است؛ این سرفصل یکی از ریزموضوعات فرهنگ و انحرافات و آسیبهای اجتماعی است.
در اینکه اسلام دینی جامع و کامل است تردیدی نیست و در اینکه این شرقشناسی نیز زحمات زیادی در این پژوهش کشیده شکی ندارم اما باور همیشگیام این بوده که آموزههای اسلام، آموزههایی مطابق با انسانیتِ انسانهایند، لذا اصول و کلیات آن، قابل دفاع عقلانی و مورد تأیید تجربههای بشری است؛ دربارهی این آموزه نیز به روشنی میتوان فهمید و در بستر جامعه میتوان دید که نظارت و کنترل اجتماعی، نسبت به حفظ هنجارهای صحیح یک جامعه، نشانهی زنده بودن یک انسان است.
انسانِ بیتفاوت، یک انسان مرده است؛ دیندار و بیدین هم ندارد، تفاوت انسان دیندار با بیدین در این است که انسان دیندار مرتب از طریق آموزههای وحیانی، گنجینههای عقلیاش تحریک و احیاء میشود و به این امور توجه میکند اما انسان بیدین، گاه اولیترین اصول انسانی را کنار میگذارد و گاه حتی شکستن اصول انسانی را مقتضای انسانیت به شمار میآورد.
@farbehi
«نظارت اجتماعی» را به دو معنا میتوان دانست؛
1- به معنای اینکه افراد، خود را در معرض نگاهِ هنجاریِ دیگران ببینند.
2- به معنای اینکه افراد، به دیگران نگاه هنجاری داشته و خود را حافظ هنجارهای اجتماعیِ صحیح بدانند.
طبیعی است که «احساس تحت نگاه هنجاری دیگران بودن»، محصول «نگاه هنجاریِ اعضای جامعه» است لذا اگر افراد جامعهای، نگاه هنجاری به رفتارهای دیگران نداشتهباشند، احساس تحت نظارتِ دیگران بودن به وجود نمیآید.
نگاه هنجاری به دیگران، با دو آموزهی «خودانتقادی» و «نهی از عیبجویی نسبت به دیگران» تعدیل شده و برآیند آن، نهادینهشدنِ ارزشها در ذهن و رفتار یک جامعه میشود.
نگاه هنجاری به افراد جامعه، از جمله وظایف دینی همهی ماست؛ پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله فرمودند:
کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکم مسؤولٌ عن رَعیَّتِه؛ یعنی همهی شما حافظ همدیگرید و همهی شما نسبت به دیگران مسؤولید.
@farbehi
حداقل، آهنگ آن را کند میکند؛
برخی از علمای دین، همیشه نقش نظارتی خود را انجام دادهاند و علیه اشتباهاتی که از سوی کارگزارانِ حاکمیت سر میزده، فریاد زدهاند، اما گاه احساس میشده که فائدهای در تغییر آن رفتارِ ناپسند ندارد،
ولی این نکته را باید در نظر داشت که اگر چه ممکن است فائدهای در تغییر آن رفتار اشتباه نداشتهباشد، اما اجازه نمیدهد اشتباهات و ظلمها بیش از آن گسترش یابد، یا حداقل، آهنگ آن را کند میکند،
🔽اگر سكوت علماى دين و رؤساى مذهب (اعلى اللّه كلمتهم) موجب جرأت ستمكاران بر ارتكاب بقيّۀ محرمات و ايجاد بدعتها شود، سكوت كردن بر آنان حرام است و بر آنها واجب است انكار نمايند اگر چه در از بين بردن معصيتى كه مرتكب مىشود، تأثيرى نداشته باشد.(خمینی، تحریرالوسیله، امر به معروف و نهی از منکر، شرط چهارم)
@farbehi
فائدهی مطالبهگری؛
این را قبول دارم که بعضی از مسؤولان نظام، نسبت به حل مشکلات مردم بیتفاوت شدهاند و به راحتی نمیتوان آنها را به انجام وظایفشان واداشت اما بسیاری از مسؤولان، با اندک جنبشی مطالبهگرایانه که از سوی دانشجویان یا طلاب یا نخبگان یا هر کسی که پایگاه اجتماعی دارد، انجام میگیرد، رفتارشان کاملا تغییر میکند.
یادم هست یک بار با یکی از اساتید به طرف محل تدریس میرفتیم، همینطور که توی ماشین نشستهبودیم یکمرتبه گفتگو را قطع کرد و سریع، درون برگههای امتحانی که در دستش بود به دنبال نام یکی از دانشپژوهان گشت، برگهاش راپیدا کرد و همان جا در بین راه، برگهاش را تصحیح کرد و سپس برگهها را به درون پاکتی گذاشت و نفس راحتی کشید! پرسیدم: جریان این برگه چه بود که گفتگو را قطع کردی و آن را تصحیح کردی، و سپس نفس راحتی کشیدی؟!
گفت: این آقا یکی از دانشپژوهانی است که از روزی که امتحان گرفتهام هر بار مرا میبیند میگوید:
ببخشید استاد! نمرهی من چند شده؟!
به خاطر همین، برگهی این دانشپژوه را تصحیح کردم که تا از من نمرهاش را مطالبهکرد سریع به او بگویم: نمرهی تو شده فلان!
گفتم: پس بقیهی برگهها چی؟
گفت: انشاءالله هر وقت فرصت کردم تصحیح میکنم!
سپس دربارهی موضوعات مختلف؛ از آسفالت محله، تا مشکلات کشور و شعر ابن مالک و شرح سیوطی! به گفتگوهایمان ادامه دادیم!
از آن جریان چند سال گذشته، نمیدانم هنوز بقیهی برگهها را تحویل داده یا نه!
@farbehi
طلبهی عزیز! باور کن این اخلاق، اخلاق خوبی نیست!
از سر محله، یک بیستلیتری آب شیرین خریده بودم، مقداری از راه را آمده و حسابی خستهشده بودم، بشکه را روی زمین گذاشتم تا کمی استراحت کنم، یکی از طلبهها سوار موتور از ته کوچه داشت به طرف من میآمد، خیلی خوشحال شدم با خودم گفتم، حالا میایستد و بیستلیتری مرا روی موتورش میگذارد و تا خانه میبرد، از دور لبخند زنان نگاهش میکردم تا به من رسید، روبرویم ایستاد و سلام کرد، گرم جوابش دادم، پس از احوالپرسی گفت:
آقا کمک کنم شما را!
گفتم: یواش یواش میرم!
گفت: کمک نکنم شما را؟!
گفتم: راه منزل نسبتا طولانیه، ولی بین راه استراحت میکنم تا به منزل برسم!
گفت: اجازه میدهید ما را؟!
گفتم: خواهش میکنم!
گاز موتورشو گرفت و رفت!
با خودم گفتم: خدایا! یعنی اگه بشکهی منو بلند میکرد و روی گُردهی موتورش میگذاشت، کمرش میشکست؟!
طلبهی عزیز! باور کن مردم به لفظ قلم ما احتیاجی ندارند؛ به جای این لفظ قلم، وقتی دیدی ماشین یه بیچارهای افتاده توی جوی و راننده هم از توی ماشین در آمده و به چهکنم چهکنم افتاده! عباتو بیانداز کنار و بگو یا علی! وقتی هم تبلیغ رفتی و مشکلی از مشکلات مردم رو دیدی، ببین چه کاری از دست تو ساختهاست؛ هر کاری از دستت ساخته بود، احساس کن خدا تو را مبعوث کرده تا این مشکل را حل کنی!
@farbehi
دربارهی حجاب اجباری، اوائل امسال مطالبی را در کانال تلگرام گذاشتهبودم آنها را در اینجا میآورم و تکمیل میکنم. انشاءالله
احمد فربهی
طلبهی عزیز! باور کن این اخلاق، اخلاق خوبی نیست! از سر محله، یک بیستلیتری آب شیرین خریده بودم، مقد
هدف اصلی من از بیان آن خاطره این بود که بگویم:
برخی از روحانیون گرفتار لفظقلماند و یا گرفتار بحثهای کمثمرند لذا برای ظالمان و مفسدان، کاملا بیخطرند در حالی که مردم، واقعا نیازمند مدد اند؛ برخی از مردم وقتی در مقابل یک روحانی میایستند حیاء میکنند از اینکه صریح و شفاف بگویند:
آقا! چرا شما که این همه مشکلات را میبینید، فریاد نمیکشید؟! چرا فقط در برخی موارد صدایتان بلند میشود؟! مگر ظلم به رعیت، یکی از منکرات بزرگ نیست؟! مگر خدمتگزاری به خلق یکی از بزرگترین فضیلتها نیست؟! پس چرا نسبت به این امور حساس نیستید؟!
وقتی ما طلبهها به مردم میگوییم:
در خدمت شما هستیم!
آنها هم به تعارف میگویند:
خدمت از ماست!
«در خدمت شما هستیم!»، فائده ندارد، باید شانهمان را زیر بار مشکلات مردم خم کنیم، نباید منتظر بمانیم تا مردم جلوی ما را گرفته و یا ما را پیاده کنند.
@farbehi
آدرس غلط:
1) واژهی «آدرس غلط» مدتی است بر سر زبانها افتاده؛ آدرس غلط، یعنی برای یافتن ریشهی مشکلاتِ کشور، اموری که حقیقتا ریشه و علت نیستند به عنوان علت، معرفی شود و یا چیزی که حقیقتا راهحلّ نیست به عنوان راهحلّ و راه برونرفت از مشکلاتِ کشور به شمار آید.
2) معمولا کسانی که به دنبال اهداف سیاسیِ خاصی هستند، ریشهی مشکلات را به گونهای پردازش میکنند که حلِّ آن مشکلات، به پیشنهاداتی منجر شود که جامعه و حاکمیت را به سوی تحقق آن اهداف خاص بکشاند، به عنوان مثال؛ طبیعی است که دشمنان حاکمیت دینی، ریشهی همهی مشکلات را به ساختارهای دینی و نهادهای دینی منتهی کنند تا افرادِ جامعه، چنین به ذهنشان خطور کند که؛ «تنها راه برونرفت از وضعیت نابسامان کشور، تغییر ساختار دینیِ حاکمیت و بیرون کردن نهادها و شخصیتهای دینی، از نقشآفرینیهای سیاسی است» از اینرو مرتب عیبهایی که به ساختار، نهادها یا شخصیتهای دینی منتهی میشود را رصد میکنند تا مردم کمکم احساس کنند که گویا هر کجا دین پا گذاشته، وضعیت نابسامان شده.
3) یکی از نمودهای بصیرت سیاسی، شناسائی آدرسهای غلط و شناسائی کسانیاست که عمدا آدرس غلط میدهند تا مردم را به آستانهی براندازی برسانند.
باید ریشهی واقعی نابسامانیهای کشور را یافت و برای برونرفت از آن، راههای صحیحی پیشنهاد داد.
آیا دولت قصد مردمآزاری دارد؟
برخی میگویند؛ دولت در حل مشکلات کشور ناتوان است و برخی دیگر میگویند؛ دولتمردان عمدا قصد عصبانیکردن مردم را دارد تا زمینه برای باور به ناکارآمدی درونی، همگانی شده؛ آنگاه با شکلگیری این باور و آن عصبانیت، ذائقهی مردم برای یک تغییر گسترده و عمیق فراهم میشود.
من به ناتوانی یا نقشههای دولتمردان کاری ندارم اما از نظر باورهای دینیام، اطمینان دارم که با این وضع اشرافیگری، که در مسؤولان کشور؛ اعم از دولتمردان و دیگران، دیده میشود، نه امیدی به اصلاح کشور هست و نه بیش از این میتوان از مردم انتظار خویشتنداری داشت.
وضعیت اشرافیگری در بین مسؤولان، غیرقابل تحمل شده...
آقای رئیس جمهور! اگر شما هم در خانه گوشت ندارید، ما همگی مخلص شما هستیم!
مدتی پیش قطعهای از سخنرانی مقام معظم رهبری را مشاهده کردم که مربوط به دوران ریاست جمهوری ایشان بود؛ ایشان در آن سخنرانی فرمودند که؛ من در بین سخنان ضبط شدهی مردم، سخن شخصی را شنیدم که میگفت؛
ما در منزل پنیر نداریم، اگر رئیس جمهور هم در خانه پنیر ندارد، ما مخلص او هستیم اما اگر او در خانهاش پنیر دارد، ترتیبی بدهید که ما هم پنیر داشته باشیم.!
سپس حضرت آقا فرمودند؛ من خدا را شکر کردم، چون در آن موقع چند روز بود که در خانه پنیر نداشتیم و آن روز هم یک مهمان به منزل ما آمده بود و ما چیزی بجز نان در خانه نداشتیم، من به بعضی از دوستان متوسل شدم تا مقداری پنیر به ما بدهند تا از آن مهمان پذیرائی کنیم.
زندگی مقام معظم رهبری از جهت سادگی و مردمی بودن، از ابتدا تا کنون مورد ستایش و تصدیق دوست و دشمن است اما رئیس جمهور کنونی را مورد خطاب قرار میدهیم و میگوییم:
آقای رئیس جمهور!
اگر شما هم در منزل گوشت ندارید، ما مخلص شما هستیم اما اگر شما در منزلتان گوشت دارید ترتیبی بدهید تا وضع زندگی شما و سایر مجریان، همانند مردم عادی شود تا درد مردم را بیشتر احساس کنید.
ما در بین مسؤولان کشور، انسانهای پاکدست، کم نداریم و امید ما هم به همانهاست اما در بین همین مسؤولان پاک دست، کسانی دیده میشود که گرفتار اشرافیگری هستند و لذا به طور طبیعی، درد مردم را احساس نمیکنند؛
ما به حل مشکلات کشور امیدواریم اما امیدمان باید همراه با تلاش برای از بین بردن ریشهی مشکلات باشد ما باید از مسؤولان کشور بخواهیم تا همانند مردم عادی زندگی کنند تا طعم فقر را بچشند و با مساکین همنشین شوند.