eitaa logo
احسان فردآقایی
217 دنبال‌کننده
359 عکس
313 ویدیو
62 فایل
کانالی برای فرهیختگان و اهل علم ارتباط با احسان فردآقایی (ارسال پیام به خصوصی): @fard_aghaie_ehsan1
مشاهده در ایتا
دانلود
احسان فردآقایی: به نقل از کانال دغدغه های حوزوی به قلم احمد اولیایی: حوزه عمومی تحلیل، پاشنه آشیل جنگ ترکیبی تحلیلی بر تفاوت دانش و اطلاعات، در عصر شبکه های اجتماعی ایران امروز عرصه تقابل پدیده‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی متعدد بوده که تحلیل را به امری دشوار بدل کرده است. بررسی اتفاقات مختلف فقط 60 روز گذشته می تواند دشواری تحلیل را برای ما نشان دهد. گرانی بنزین، یارانه معیشتی، ترور سردارسلیمانی، تحریم‌های جدید، تشییع جنازه بی‌نظیر سردار سلیمانی، حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا، کشته شدن تعدادی در تشییع جنازه کرمان، سقوط هواپیمای اوکراینی، رد صلاحیت های نامزدهای مجلس، موضع گیری سپاه در مورد سقوط هواپیما، اطلاع رسانی نادرست رسانه ملی در مورد ماجرای هواپیما و تجمع های اعتراضی عمده اتفاقاتی بوده که ایران را در دو ماه گذشته به کشوری خبرساز تبدیل کرد. در این بین، حق هر ایرانی ست که بداند چه اتفاقی افتاده و علاوه بر دانستن با رسیدن به حقیقت و تحلیل درست، هم تکلیف خود را بداند و هم کنشگری مناسب داشته باشد. وجود اظهار نظرهای ضدونقیض مسئولین، فیلم ها و کلیپ های نظامی، مدارک محرمانه پخش شده، عزل و نصب ها، حضور گسترده غربیها دررسانه بر علیه ایران، موضع گیری‌های اشتباه برخی مجریان تلویزیون و... را به همه اتفاقات فوق اضافه کنید. سناریوی حمله الکترونیکی و سایبری به هواپیمای اوکراین، سناریوی مشارکت قطر و دو سفر قابل تأمل قطری ها به ایران نیز به پیچیدگی اتفاقات اخیر دامن زده است. فارغ از اینکه چه کسانی، چه کسی، چه نهادی و چه مدارکی به واقعیت نزدیک‌تر است، آنچه برای ما خطرناک تر است شکست در این جنگ هیبریدی ست. جنگ هیبریدی نسل آخر جنگ هایی ست که از جنگ اولیه نظامی خطی فاصله گرفته و ترکیبی از انواع حملات را شامل می شود. قوه ادراک، شناخت، روش تحلیل و احساس در این جنگ از اهداف اصلی دشمن هستند. هر چند حملات نظامی نیز در جنگ هیبریدی جایگاه خود را دارد اما جنگ شناختی یعنی حمله به شناخت مردم در اولویت قرار می گیرد. اگر چرخی کوتاه در عرصه فضای مجازی بزنیم اختلاف تحلیل را میان عموم مردم خواهیم دید. «بروز اشتباه» تا «نقشه دشمن» و «ناکارآمدی نظام» طیف وسیعی از نتایجی ست که مردم در این گفتگوها سعی دارند برای یکدیگر اثبات کنند. دشمن در بخشی از جامعه موفق شده است کاری کند که ما تحلیل غلط داشته باشیم. قابلیت فضای مجازی در بمباران اطلاعات و همچنین دسترسی بالا به اطلاعات برای همه، نیز به دشمن کمک شایانی کرده است. دراین جا فقط یک مسأله را بیان می کنم که در جنگ شناختی، اگر آن را کنار نگذاریم دشمن به هدف خود می رسد؛ «خود عالم پنداریِ» ناشی از کثرت اطلاعات و اعتماد بنفس نشأت گرفته از آگاهی های سطحی مهمترین آفت این روزهای مردم بخصوص فعالان فضای مجازی و رهبران فکری ست که از اطلاعات فضای مجازی تغذیه می کنند. شما با عضویت در چند کانال شبکه های اجتماعی و مرور تعدادی وبگاه خبری به انبوهی از داده اطلاعاتی دست پیدا می کنید. این انبوه داده اولین اثری که دارد القای احساس دانستن و غنای علمی است و در نتیجه خود را بی نیاز از دیگران می بینید. در این برهه با کاهش قابل توجه «پرسیدن» و «پرسش» مواجه خواهیم شد. ما خود را با دسترسی به اطلاعات فراوان، داناترین فرد فامیل، گروه یا جامعه می پنداریم. تحلیل ما بهترین تحلیل و مبتنی بر انبوهی از دانسته هاست. حوزه عمومی تحلیل که مبتنی بر کنشگری در فضای مجازی شکل گرفته حوزه عمومی استانداردی نیست. کاهش شکاف آگاهی بواسطه گسترش فضای مجازی منجر به یکسان انگاری و عملکرد صحیح همه در تحلیل می شود و حال آنکه «تحلیل» امری مجزا از «اطلاع داشتن» است. تفاوت های معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، انواع مغالطه و قیاس، چگونگی تطبیق ادعا بر مقدمات، جایگاه عقل و نقل و عرف، شناخت رسانه، تفاوت های ساختار و عامل، اولویت سنجی اهداف و ده ها مسأله دیگر از دانستنی هایی نیست که در فضای مجازی به ما هدیه بدهند. در چنین جنگهایی هرچند عملکرد درست مسئولین و رسانه ملی می تواند راهگشا باشد اما مادامی که بدانیم در عین داشتن داده‌های فراوان، همچنان راه تحلیل را بلد نیستیم، در جنگ شناختی در معرض شکست خواهیم بود. ما باید به این بلوغ برسیم که عالِم نیستیم، در اطرافمان کسانی هستند که مبانی را می دانند و لذا قدرت تحلیل بهتر و درست تری دارند. مقدمات تحلیل را بیاموزیم؛ تحلیل، مقدم بر کثرت داده است. کثرت داده و اطلاعات اگر مبتنی بر روش تحلیل و دانستن مبانی نباشد ما را با خطای شناختی مواجه می کند. به عنوان مثال ممکن است همه بدانند «آمریکا فلان حرف را زده» یا «ترامپ فلان توئیت را کرده» اما کمتر کسی باشد که بداند سخن و توئیت او برآمده از اصالت لذت جرمی بنتام یا از تنازع بقای داروین یا مکتب اومانیسم نشأت گرفته است.