998.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آثـــــــار بی نظیــــــر فرزنـــــد
#فرزندآوری
@farda_dir_ast
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 رهبر انقلاب: مدیر و رئیس خانه زن است. ۱۴۰۴/۰۹/۱۲
🌹 تو مدیر خونهای، جهاد شیرینت فرزندآوریه! 👩👧👦
عزیز دل! شنیدی حضرت آقا چقدر قشنگ از مقام زن گفتند؟ 😍 گفتند زن تو خونه "مدیره"، نه فقط کارگزار! 💪 شأن و جایگاه زن مسلمان خیلی والاست و با مرد مکمل همدیگه هستند. 🤝
❇️حالا بیا برگردیم به اون جهاد بزرگ و شیرینی که از دست زنها برمیاد: یعنی خوب همسرداری کردن و فرزندآوری! 🏠
آقا بارها فرمودند "فرزندآوری در حقیقت هنر زن است" 🎨 و یک "مجاهدت بزرگ"! 🌟
این یعنی تو با عشق و صبر و عاطفهات، داری آدمهای آیندهی این کشور رو میسازی. 🇮🇷
این کار کمارزشی نیست؛ این یه هنر اصیل و الهیه!
📢 وصیت همیشگی آقا یادت نره! کشور باید جوان بمونه! 👶 این جمعیت جوونه که کشور رو قوی نگه میداره. آقا اصرار دارن که باید از پیری جمعیت ترسید 😨 و خانوادهها باید فرزنددار بشن تا فردای این کشور تأمین بشه.
پس اگر شرایطشو داری، تو هم تو این جهاد شیرین سهیم باش و به داشتن فرزند بیشتر فکر کن! 💖 این توصیهی همیشگی آقاست.
اگرم نمیتونی ، لااقل دیگران رو تشویق کن ؛ حتی با فرستادن این پیام برای دوستات😊
#مدیر_خانه
#فرزند_آوری
#جهاد_فرزند_آوری
https://eitaa.com/farda_dir_ast
┄┅═❁﷽❁═┅┄
🌿 خاطرهی خانم دکتر نسرین ف — استاد فیزیک دانشگاه تهران مادر ۷ کودک و همسر شهید در جنگ ۱۲ روزه
«شبی که عدد هفت، معنای تازهای گرفت»
راستش هیچوقت فکر نمیکردم یه روزی بشینم و بنویسم که هفتمین بچهم رو باردارم.
اونم من، خانم دکتر، استاد فیزیک دانشگاه تهران، زنی که یه روز فقط به معادلههای میدان مغناطیسی فکر میکرد، نه به لجبازیهای یه نوزاد با نصف شبهای بیخوابی مادرش.
شوهرم، «حمید»، خودش هم فیزیک خونده بود. آدم شوخطبعی بود، ولی توی دلش، یه ایمان عجیب داشت — از اون مدل مردایی که وسط سختی لبخند میزنن. همیشه میگفت: «نسرین، تو جهان رو بهتر از هرکسی میفهمی، ولی هنوز راز یه نوزاد رو اندازهی یک سطرش نمیدونی.»
با دوتا بچه زندگیمون در حال حرکت بود که، شد سهتا، شد پنجتا... و هر بار من میگفتم: «دیگه بسه، مغزم به اندازه کافی مشغوله!» اما اون فقط میخندید و میگفت: «مث فیزیکه، هر بار که فکر میکنی تهش رو فهمیدی، تازه شروعشه.»
وقتی ششمین پسرم سه ساله بود، خبر دادم که دوباره باردارم.
اون لبخند زد، ولی اون بار یهکم فرق داشت... نگران بود. گفت: «امیدوارم این نوزاد بیاد و خونهمون رو پر از صدا کنه، حتی اگه من نباشم.»
همون موقع رفتم توی کارهای روزمره، فکر کردم شوخی کرده، ولی چند ماه بعد چشمم سیاه شد.
توی مأموریت امداد داوطلبانه، جنگ ۱۲ روزه رفته بود که انگار همه چیز فریز شد... موندم و یه خونهی اجارهای توی نیاوران پایین، با شش تا فرزند و یه قلب ترکخورده.
روزای اول بعد از شهادتش نمیدونستم چطور باید نفس بکشم.
صبح میرفتم دانشگاه، سر کلاس دربارهی «نظریهی کوانتوم» درس میدادم، شب میرفتم خونهای که هر دیوارش با صدای بچهها پر میشد، اما وقتی چراغا خاموش میشد، خونه خالیتر از همیشه میشد.
بچههام کوچیک بودن، معصومانه منتظر بودن باباشون برگرده.
یه شب، پسر وسطیم ازم پرسید:
«مامان، چرا خدا بابا رو زودتر خواست؟ مگه خدا نمیدونه ما بهش نیاز داریم؟»
اون لحظه یه چیزی توی دلم شکست. دستش رو گرفتم و گفتم:
«خدا گفت من بابا رو میخوام، اما شماها رو گذاشته تا من بفهمم قوی بودن یعنی چی.»
حقیقتش، بارداری هفتم مثل کوهنوردی بود. دکتر گفته بود که بدنت خستهست، احتیاط کن، ولی من با هر تقلایی، با هر بوی شیر، با هر تپش، حس میکردم حمید کنارمه.
توی همون روزایی که اجارهخونه عقبافتاده بود، توی بازار دنبال ارزونترین سیسمونی بودم.
یه مادرِ دانشجوی دکترای خودم، وقتی فهمید من باردارم، یه جعبه آورد، گفت: «خانم دکتر، این لباسای نوزاد پسرمه، کوچیک شدن، اما تمیزن. بخواین برای شما.»
اون شب زار زدم، نه از دلسوزی، از عشق؛ از اینکه دنیا هنوز دلهایی داره کوچک، ولی بزرگتر از هر عظمت فیزیکی.
الان که دارم اینو مینویسم، هفتمین بچهم، یه دختر کوچولو، خوابیده کنارم.
با صدای نفسش، دانشگاه، مقالهها، جلسهها... همه برام یه جور دیگه معنی شدن.
دیگه نه حجابم سنگینه، نه نالیدن از سختی معنی داره. من از توی سختیها یه نور دیدم.
با شش تا پسر و یه دختر توی خونهی اجارهای، شاید زندگی مرفهی نداشته باشیم، ولی خوشبختیمون قابل اندازهگیری نیست…
شاید چون فهمیدم:
بچهها فقط نعمت خدا نیستن، یادآور ادامهی زندگیان، حتی وقتی یه زندگی تموم شده.
هر وقت یکی از شاگردام توی دانشگاه میگه:
«خانم دکتر، من هنوز نمیدونم بچهدار شم یا نه، سخته، هزینه داره...»
فقط لبخند میزنم و میگم:
«سخته، ولی ببین، من هنوز زندهام، هنوز میخندم، هنوز عشق دارم. سختی آدمو نمیکُشه، بینور بودن میکُشه. و هیچ نوری قشنگتر از صدای یه بچه نیست.»
شادی روح شهدای جنگ ۱۲ روزه صلوات
https://eitaa.com/farda_dir_ast
📣خانم ها ؛ میلاد حضرت زهرا (س) مبارک.
چه هدیه ای برای حضرت دارید ؟!🚼
#مادری
#مجاهدت_زن
https://eitaa.com/farda_dir_ast
4.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جایگاه_مادر
رهبر معظم انقلاب:
💖 مادری یک افتخار است...
https://eitaa.com/farda_dir_ast
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴فاطمه زهرا سلاماللهعلیها که میتوانست رهبر باشد مادری میکند، همسری میکند، خانه داری میکند!
https://eitaa.com/farda_dir_ast
💰🏠
وسایل مشترک؛ هزینه کمتر
در اقتصاد ایران خیلی از هزینهها بهخاطر خریدهای تکنفره است.
خانوادههای پرجمعیت میتونن ۲۰٪ هزینهها رو با خرید وسایل مشترک کم کنن:
🎨 لوازم هنری
🎒 وسایل ورزشی
🎮 بازیهای فکری
📚 کتاب و اشتراک آنلاین
و نکته مهم:
کودکانی که تجربه استفاده اشتراکی دارن در آینده «اقتصاد مشارکتی» رو بهتر مدیریت میکنند.
💡تو چه راهکاری برای صرفهجویی میشناسی؟
#اقتصاد_نسل
#خانواده_و_جامعه
https://eitaa.com/farda_dir_ast
.
💠پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
اى جـوانـان! بـر شمـا بــاد ازدواج.
(كافي : ج ۴ ص ۱۸۰)
#داسـتـانـک
روزی یکی از جوانان مدینه به نام عکاف، خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله رسید. آن حضرت از او پرسید:
آیا زن داری؟
او گفت: خیر.
- در این باره مشکلی داری ؟
- خیر.
- تو که سالم و توان گری؟
- آری بحمدالله.
- در این صورت، تو از براداران شیطانی یا باید از راهبان مسیحی باشی. اگر مسلمانی، مانند همه مسلمانان رفتار کن. زن گرفتن، از سنت های من است. بدترین افراد شما، بی زنان هستند و بدترین مردگان، اموات مجردند. وای بر تو ای عکاف! زن بگیر که خطا کاری.
- یا رسول الله! پیش از آن که از جای خود برخیزم، مرا زن بده!
- کریمه، دختر کلثوم حمیری را به ازدواج تو در آوردم.( روض الجنان، ج ۴، ص ۳۴)
#ازدواج
@farda_dir_ast
21.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 خانواده پرجمعیت یزدی میهمان شبکه سه
🔸رونمایی از پرجمعیتترین خانواده سید ایران از #یزد با بیش از ۸۰ عضو در ویژه برنامه یلدایی شبکه سه
ماشاالله لا حول و لا قوت الا بالله
پ ن:
(خدا به تمام سادات ایران برکت بده، به کوری چشم دشمنان اهل بیت علیهم السلام همشون پرجمعیت بشن ان شاالله)
https://eitaa.com/farda_dir_ast